نظریه فلسفی

یک خدایِ محدود

یک خدایِ محدود

آیا خالقی متناهی و عاجز به کار ما می‌آید؟

فیلیپ گاف

مترجم: رها حمزه‌ لوئیان

انسان‌ها اغلب در تلۀ تفکر دوگانه۱Binary Thoughtگرفتار می‌شوند. آیا شما به روح عقیده دارید یا ذهن را صرفاً بخشی از عملکردِ مغز می‌دانید؟ آیا به ارادۀ آزاد باور دارید یا گمان می‌کنید همه‌چیز ازپیش‌تعیین‌شده است؟ آیا کمونیست هستید یا به سرمایه‌داری علاقه دارید؟ یکی از بزرگ‌ترین بحث‌های دوگانه فلسفۀ معاصر، جدال میان خداباوران و خداناباوران۲Atheistsسنتی است: آیا به خالقی مهربان و قادرِ مطلق عقیده دارید یا گمان می‌کنید در جهانی بی‌معنا و بدون خدا زندگی می‌کنید؟ ازطرفِ چه کسی پا به میدان می‌آیید، ریچارد داوکینز۳Richard Dawkins | زادهٔ ۱۹۴۱ | رفتارشناس و زیست‌شناس فرگشتی اهل بریتانیایا پاپ؟ این‌ها تنها گزینه‌هایِ روی میز هستند، لطفاً سریعاً انتخاب کنید!

بااین‌حال، در هریک از این موارد، تنوعی از مواضعِ مختلف، میانِ افراط‌ و تفریط‌های غالب، وجود دارد. در بخش زیادی از دوران حرفه‌ایم به‌عنوان یک فیلسوف، همواره در میانۀ داستان باتوجه به چیستیِ فلسفۀ ذهن قرار گرفته‌ام، به‌ویژه در دفاع از همه‌جان‌انگاری۴Panpsychism، دیدگاهی که بیان می‌کند آگاهی، ویژگیِ بنیادین و فراگیری۵Ubiquitousدر جهان است. در کتاب اخیرم با عنوان «چرا؟ هدف جهان»۶۲۰۲۳ | Why? The Purpose of the Universe، به تحقیق دربارۀ این حالت میانیِ جالب، همان بازی میانِ اشکال سنتی خداباوری و خداناباوری، پرداخته‌ام.

در نهایت، فکر می‌کنم هریک از طرفین مجادله، دربارۀ خداوند نکاتِ بحث‌برانگیزی در دست دارند. خداناباوران به‌درستی، به‌دشواریِ سازگاریِ خدایی مهربان و قادری مطلق، هم‌سو با رنجِ وحشتناکی که در جهان می‌بینیم، اشاره می‌کنند. معروف‌ترین پاسخ خداباوران به ارادۀ آزاد متوسل می‌شود، و شاید این بتواند رنج ناشی از اعمال انسانی را توضیح دهد؛ اما دربارۀ رنجی که در جهان طبیعی می‌یابیم چه؟ و چرا خداوند انتخاب کرد که حیات هوشمند۷Intelligent lifeرا ازطریق فرایند خشنِ تکامل توسط انتخاب طبیعی۸Natural Selection | فرایندی است که ازطریق آن موجودات زنده با صفاتی سازگارتر با محیط خود، بقا و تولیدمثل می‌کنند. این رویداد منجر می‌شود که ویژگی‌های سودمند در جمعیت گسترش یافته و صفات کمتر مطلوب کاهش یابند. انتخاب طبیعی یکی از مکانیسم‌های اصلی تکامل است و به‌تدریج منجر به تغییرات در گونه‌ها و پیدایش گونه‌های جدید می‌شود.ایجاد کند؟ اما مواردی نیز وجود دارند که خداناباوران در تقلا برای توضیح‌ دادنِ آنان هستند. یکی از چالش‌های بسیار بحث‌برانگیز برای خداناباوری، سازمان‌دهی دقیقِ۹Fine-tuning | به این ایده که شرایط فیزیکی و قوانین جهان به گونه‌ای سازمان‌دهی و تنظیم شده‌اند که وجود زندگی ممکن باشد، اشاره دارد که شامل عواملی مانند ثابت‌های فیزیکی، ساختار جهان و شرایط اولیه‌ای است که به خلق، بقا و پیشرفت زندگی کمک می‌کنند.قوانین فیزیک برای حیات است. کشفِ شگفت‌انگیز دهه‌های اخیر مبنی بر اینکه ثابت‌های فیزیکی۱۰Physical constant | ثابت فیزیکی یک کمیت فیزیکی است که در تمام جهان ثابت است و در طول زمان تغییر نمی‌کند. این ثابت ممکن است با ثابت ریاضی متفاوت باشد، زیرا ثابت‌های ریاضی دارای همان ارزشِ عددی هستند، اما مقیاس‌های فیزیکی در آن‌ها بی‌معنی است.دقیق و درست هستند و توانسته‌اند تا امکان حیات را درمقابل احتمالاتی باورنکردنی و به‌ دور از ذهن فراهم کنند، زبانِ بسیاری از مخالفان را غرقِ در سکوت کرده است. برخی تلاش می‌کنند این مسئله را در قالب نظریۀ چندجهانی۱۱Multiverse | مجموعه‌ای فرضی از گیتی‌های موجود است (ازجمله همین کیهان تاریخی که دائماً احساسش می‌کنیم) که مجموعاً با هم تمامی چیزهایی که وجود دارند و می‌توانند وجود داشته باشند – تمام فضا، زمان، ماده و انرژی و همچنین قوانین فیزیکی و ثابت‌هایی که به توصیف آنان می‌پردازند – را در بر می‌گیرند. این اصطلاح برای نخستین بار توسط ویلیام جیمز، فلسفه‌دان و روان‌شناس آمریکایی، به کار گرفته شد. گاهی گیتی‌های گوناگون موجود در مجموعه چندجهانی را گیتی‌های موازی می‌نامند.توضیح دهند: اگر تعداد کافی از جهان‌ها وجود داشته باشند، پس از میان آن‌ها یکی به‌طور اتفاقی و تصادفی به شرایط مناسبی برای حیات دست خواهد یافت. اینجانب نیز زمانی فکر می‌کردم که این پاسخ می‌تواند درست باشد. بااین‌حال، امروزه توسط  فیلسوفانِ سنتِ احتمال‌گرایی۱۲Philosophers of Probability | این گروه فکری معتقدند که یک اتفاق را می‌توان زوایایِ متفاوتی بررسی کرد.متقاعد شده‌ام که استدلال‌های نهفته در تبیین چندجهانی برای سازمان‌دهی دقیق، به‌طرز ناامیدکننده‌ای گیج‌کننده هستند.

آزمایشاتِ فکری ممکن است به بیان این موضوع کمک کنند. فرض کنید در جنگلی هستیم و به میمونی برمی‌خوریم که به خوبی می‌تواند به زبانِ انگلیسی بنویسد. مسلماً برخورد با چنین موجودی به توضیح نیاز دارد. شاید این میمون آموزش‌ِ خاصی دیده باشد. شاید هم آدمی در لباسِ میمون خود را پنهان کرده است. هرچند احتمال دارد که ما یک ربات روبرو شده باشیم… چیزی که این موضوع را از توضیح دور می‌کند، این خواهد بود که فرض کنیم سیارات بی‌پایانِ دیگری در جهان وجود دارند که میمون‌هایی به‌صورت تصادفی، و تقریباً همۀ آن‌ها به‌شکلی نامفهوم، می‌توانند رویِ ماشین‌‌های تحریر بکوبند. فرض کردن میمون‌هایی در نقطه‌ای دیگر از جهانِ هستی اساساً بی‌ربط و عبث است. آنچه که ما قصدِ توضیح آن را داریم، دقیقاً خودِ این میمون است.

حال بیایید کمی جزئیات به آزمایش فکری‌مان اضافه کنیم: بی‌آنکه بدانیم، تک‌تیراندازی در درختی پنهان‌شده است. او منتظر است تا به‌محض اینکه میمون شروع به نوشتن متنِ قابل‌فهمی به زبانِ انگلیسی کرد، مغزِ ما را منفجر کند. روشن است که این جزئیات هیچ ارزشی به توضیح «میمون‌های متعدد»۱۳Many monkeysکه قبلاً بیان شد، اضافه نخواهد کرد. بااین‌وجود، آنچه که اکنون تلاش به تشریح آن کرده‌ایم معادل توضیح «جهان‌های متعدد» برای تنظیمِ یک سازمان‌دهیِ دقیق و بدون اشکال است. در این موقعیت، یک ادعایِ دیگر نیز شروع به خودنمایی می‌کند: چراکه جایِ توانِ مشاهدۀ جهانی غیر سازمان‌دهی شده در وجودِ ما خالی است (زیرا نمی‌توانیم برای تجربه و درکِ آن زنده بمانیم). فرض جهان‌های متعدد، که تعداد نسبتاً اندکی از آن‌ها به‌طرز فوق‌العاده‌ دقیقی برای زندگی مناسب هستند، کافی خواهد بود تا مشاهدات ما از جهانی سازمان‌دهی شده و منظم را توضیح دهد. اما در آزمایش فکریِ میمون اصلاح‌شدۀ ما، من، دقیقاً به‌مانند مشاهدۀ دقیقِ دیگر جهان‌ها، نمی‌توانستم میمونی را ببینم که چیزی غیر از متنِ قابل‌فهمی به زبانِ انگلیسی می‌نویسد (چون نمی‌توانستم زنده باشم تا آن را مشاهده کنم)؛ بااین‌حال، هنوز فرض میمون‌های متعددِ دیگر به توضیح مشاهده‌های من از میمونی که درحال نوشتن به زبانِ انگلیسی است، کمکی نمی‌کند.

 

یک توضیحِ مختصر۱۴A Limited Explanation

ما دیده‌ایم که هر دو طرف مجادله، از نکته‌ای برای توضیح و مفهومی که نمی‌توانند آن را توصیف کنند، برخوردارند. خوشبختانه، فرضیه‌ای وجود دارد که می‌تواند این شکاف را برای هر دو گروه پر کند: خدایی خوب با قدرتی محدود.

چالش برای خداباوران سنتی توضیح این پرسش است که چرا خداوند انتخاب کرد که زندگی هوشمند را ازطریق فرایندِ هولناکی به‌مانند انتخاب طبیعی خلق کند، به‌جای اینکه مثلاً تنها انسان‌ها را به‌طور کامل در جهانی باارادۀ آزاد اما بدون رنج به وجود آورد. اما اگر خداوند قادر مطلق نباشد، شاید به‌سادگی نتواند چنین زندگیِ پیچیده‌ای را پدید آورد. احتمالاً، به‌عنوان‌مثال، خداوند فقط می‌تواند با استفاده ابزاریِ ساده و غیرپیچیده چیزی را خلق کند و ازاین‌رو تنها گزینه برای آفریدن یک زندگی هوشمند، ایجاد یک جهان با جمعی از قوانینِ فیزیکیِ مناسب است که نهایتاً آن را، با تمام رنج‌هایی که این امر به‌همراه دارد، تکامل می‌بخشد. خداوند می‌دانست که قرار است این جهان نابسامان و ناخوشایند باشد و ای‌کاش راه دیگری وجود داشت… اما گویا جز این، راه دیگری به نظر نمی‌رسد وجود داشته باشد.

فرضیۀ «خدای محدود»۱۵limited God hypothesisمی‌تواند هم نقص‌های جهان و هم چیزهایِ باورنکردنی خوب، مثل سازمان‌دهیِ منظم جهان را، توضیح دهد. بنابراین، درحالی‌که خداباوران و خداناباوران سنتی به‌ترتیب در تلاش برای مقابله با مسئلۀ رنج و سازمان‌دهی دقیق خودشان را دچار اضطراب و سردرگمی می‌کنند، این فرضیه می‌تواند هر دو را به‌سهولت در بر بگیرد. گمان می‌کنم که تعصبات هر دو طرف ما را از درک این فرضیه باز می‌دارد.

پاسخی که احتمالاً اغلب به این استدلال می‌گیرم این است که: «چرا به‌جای خدایی خوب و محدود، نباید خدایی شرور، اما با قدرتی مطلق، نداشته باشیم؟»

من این امکان را به‌طور مفصل در کتابم در نظر می‌گیرم. بااین‌حال، نهایتاً، فرضیه خدایی شرور که قادری مطلق است، از مشکلاتی مشابه با فرضیه خدایی خوب و درعین‌حال قادر مطلق، رنج می‌کشد. بنابراین به‌جای پرسیدن اینکه چرا خدایی خوب که قادری مطلق است، اجازۀ انتشارِ چنین رنجی را می‌دهد، امکان دارد بپرسیم که چرا خدایی شرور و قادر مطلق مشکلی با انواعِ زیبایی‌ها، شگفتی‌ها و خوبی‌هایی که در جهانمان می‌یابیم، ندارد؟۱۶یدۀ خدایِ شرور به‌خوبی در «چالش خدای شرور» (Evil God Challenge) استیون لاو (Stephen Law) بیان‌شده است که می‌توانید آن را در یوتیوب پیدا کنید.

 

امیدی معقول۱۷A Reasonable Hope

آیا ایمان به خدایی محدود می‌تواند امید به زندگیِ پس از مرگ یا هدف نهایی کیهان را فراهم کند؟

محتمل به نظر می‌رسد که خدای مهربان، هرچند با قدرتی محدود، بخواهد ذهن‌هایِ آگاه ما را پس از مرگ حفظ کند و ما را به دنیایی بهتر ببرد. اما سؤال اصلی اینجاست: آیا خدایی محدود، قادر به انجام این فعالیت‌ها می‌تواند باشد یا خیر. ازاین‌گذشته، طرف‌داران فرضیۀ خدایِ محدود گمان می‌کنند شرهای بسیاری وجود دارد که خداوند متأسفانه قادر به جلوگیری از آن‌ها نیست و به همین دلیل است که این مسائل همچنان به زیست خود ادامه می‌دهند. این موضوع، زندگی پس از مرگ و هدف کیهان را در هاله‌ای از امیدِ معقول فرو می‌برد. این مباحث چیزهایی هستند که خداوند امکان دارد قادر به انجام آن‌ها باشد یا نباشد، و ما نمی‌دانیم که زندگیِ ابدی و معنایِ کیهان در کدام دسته از این مفاهیم قرار می‌گیرند، زیرا از میزان و ماهیت محدودیت‌های خداوندِ خود آگاهی نداریم.

اما چنین امیدِ معقولی، نمی‌تواند چندان کم‌اهمیت باشد. برای توضیح بهتر، می‌توانیم از مثالی استفاده کنیم: بدون شک، وجودِ احتمال معقولی که بتوانیم مشکلات مربوط به تغییرات اقلیمی را با بهره از آن برطرف کنیم، حتی اگر این امر قطعی نباشد، اهمیت دارد. باور به شانسی عقل‌محور می‌تواند تفاوتِ حاضر در میانِ امید و ناامیدی را برای ما ملموس‌تر کند.

خدایِ محدود ممکن است با ادیان سنتی سازگار نباشد. بااین‌وجود، در کتابِ «وقتی اتفاقات بد برای افراد خوب می‌افتد»۱۸۱۹۸۱ | When Bad Things Happen to Good People، خاخام هارولد کوشنر۱۹Harold Kushner | زادۀ ۱۹۳۵ – درگذشتۀ ۲۰۲۳ | نویسندۀ اهل ایالات متحده امریکابه بررسی مسئلۀ شر با فرض خدایی محدود پرداخته است و مسیحیان در سنت الهیات پویشی۲۰Process theology | نوعی الهیات است که از فلسفۀ پویشی آلفرد نورث وایتهد به وسیله چارلز هارتسهورن و جان بی. کاب توسعه پیدا کرد. از نظرِ وایتهد و هارتسهورن خصوصیت ذاتیِ خدا تأثیرگذاری و تأثیرپذیری از فرایندهای زمانی است. این نگاه مخالف دیدگاه‌های الهیاتی است که خدا را از همه لحاظ غیر زمانی، غیرمتغیر و غیرمتأثر از جهان می‌دانند. الهیات پویشی انکار نمی‌کند که خدا از بعضی جهات ازلی، ثابت، غیرمتأثر است اما با قول به این که خدا از بعضی جهات نیز زمانی، متغیر و متأثر است از دیدگاه کلاسیک متمایز می‌شود.، با الهام‌ از فلسفۀ (غیرمسیحی) آلفرد نورث وایتهد۲۱Alfred North Whitehead | زادۀ ۱۸۶۱ – درگذشتۀ ۱۹۴۷ | فیلسوف و ریاضی‌دانِ انگلیسینیز حرکت مشابهی را انجام داده‌اند. در واقع، بنابر باور من، اگر خداوند قدرت محدودی داشته باشد، مسیحیت بیشتر معنا پیدا می‌کند. همیشه برایم سخت بود که بفهمم چرا خداوند باید تبدیل به انسان می‌شد تا به ما زندگی ابدی ببخشد۲۲اشاره به مفهوم تجسم (Incarnation) در مسیحیت به‌عنوان یکی از ایده‌های محوری آن دارد. این مفهوم بیان می‌کند که به باور مسیحیان خداوند به شکل عیسی مسیح در آمده تا رستگاری و حیات ابدی را به انسان‌ها هدیه دهد. اما دیدگاه دیگری نیز در این خصوص وجود دارد. بنابر این اندیشه، اگر خداوند قادر مطلق نباشد، ممکن است نیاز داشته باشد تا از طریق تجسم به شکل انسان (مسیح) وارد دنیای انسانی شده و با محدودیت‌ها و رنج‌های انسانی آشنا گردد تا بتواند انسان‌ها را بهتر درک کرده و راهی برای نجات آنان فراهم کند.؛ اما اگر خداوند قادر مطلق نباشد، درهای جدیدی برای فهمیدن این مسئله به روی ما گشوده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، شاید مشکل این است که خدایی بی‌زمان و غیرمادی آن‌قدر با ما موجودات دنیوی و مادی متفاوت است که تنها راهی که می‌تواند به ما اجازه دهد تا در وجود بی‌زمان او شریک شویم، ورود کامل او به وجودِ دنیوی ما است. شاید خداوند قصد داشته تا خود را به ما، و ما را به خود، نزدیک‌تر کند. اساساً، تفسیری از مسیحیت وجود دارد که دقیقاً به همین شکل است، با عنوان «نظریۀ مشارکتی»۲۳این نظریه بر این اساس بنا شده است که افراد باید به‌طور فعالانه در جست‌وجوی ارتباط با خدا باشند و در زندگی دینی و معنوی خود مشارکت کنند. همجنین در این دیدگاه تأکید بر اهمیت عمل‌های نیک و ایمان نقشی بسیار اساسی دارد. به عبارت دیگر، عمل‌های دینی و رفتارهای اخلاقی به‌مثابۀ بخشی از روند رستگاری و نزدیکی به خدا بسیار کلیدی هستند. افراد در نظریه مشارکتی، مسئولیت خود را در قبال زندگی دینی و معنوی خویش می‌پذیرند و به‌شیوه‌ای پویا در جهت تحقق ارزش‌ها و آموزه‌های دینی تلاش می‌کنند. به‌علاوه، در این نظریه کلیسا و جامعه دینی، به‌عنوان بستری برای مشارکت و تعامل اعضا با یکدیگر و با خدا، مورد توجه قرار می‌گیرند و افراد ازطریق مشارکت در عبادات جمعی، مناسک دینی و فعالیت‌های خیریه به تقویت ایمان و ارتباط خود با خدا می‌پردازند.؛ اما فکر می‌کنم با درکِ ایدۀ خدای محدود، چنین فهمی بیشتر می‌تواند معنا پیدا کند.

مدتی بس طولانی است که ما بر روی دوگانۀ خدای سنتی، در مقابلِ خداناباوری کلاسیک تمرکز کرده‌ایم، اما حال وقت آن رسیده تا گنجینه‌هایی که در درونِ هر دویِ این بینش‌ها نهفته را کاوش کنیم.

در بابِ تصویر اصلی:

طوفان در دریایِ جلیل۲۴به انگلیسی: ۱۶۳۳ | The Storm on the Sea of Galilee | این نقاشی تجسمی از آرام‌کردن طوفانِ دریای جلیل توسط عیسی را نمایان می‌کند. این نگاره، تنها نقاشیِ رامبرات از دریا بود که در سالِ ۱۹۹۰ از موزۀ «ایزابلا استوارت گاردنرِ» در بوستون، دزدیده شد. – اثرِ رامبرانت۲۵Rembrandt Harmenszoon van Rijn | رامبرانت هارمنزون فان راین | زادۀ ۱۶۰۶ یا ۱۶۰۷ – درگذشتۀ ۱۶۶۹ | نقاشِ هلندی

عنوانِ اصلی متن:

A God of Limited Power

دربارۀ نویسنده:

فیلیپ گاف۲۶Philip Goff | زادۀ ۱۹۸۷استادِ فلسفه در دانشگاه دورهام۲۷Durham University | یک دانشگاه تحقیقاتی دولتی در دورهام واقع در شمال‌شرق انگلستان است.است. فعالیت‌های پژوهشیِ او به چیستیِ فلسفۀ ذهن و خودآگاهی اختصاص دارد. این متفکرِ بریتانیایی باور دارد که خودآگاهی می‌تواند بخشی از جهان‌بینیِ علمی را تشکیل دهد.

#بازگشت_خدا

About Author

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *