در جستوجوی نقشهی راه اخلاقی
سامانتا نیو
ترجمه: نگارین هوشمندنیا و شادی داریوش
دیشب خواب دیدم به خواهرزادهام قول سواری بر روی زرافهای را دادهام. متأسفانه وقتی زمان انجام این کار فرارسید، ماشینم در نیمهی راه به دلیل فرود چند گوریل روی کاپوت خراب شد. گوریلها هردو آینه بغل ماشین را شکستند و مانع بازکردن درب توسط پاپی (خواهرزادهی مذکور) و ورود او به محوطهی نگهداری زرافهها شدند (بعلاوه، من قفل کودک را هم فعال کرده بودم).
به همین دلیل هنگامی که بازمیگشتیم، پاپی به عنوان غرامت سفر ویرانشدهاش، از من شیرینی و شکلات درخواست کرد. به او گفتم شیرینی زیاد باعث پوسیدگی دندانههایش میشود و آنها میافتند. وقتی شروع به گریه کرد، سعی کردم به او دلداری بدهم که قرار است پول زیادی از پری دندان دریافت کند، اما فایدهای نداشت. سپس یکی از دندانهای لق او در حالی که مشغول شام خوردن بود افتاد و از من پرسید که آیا پری دندان به جای گذاشتن یک سکهی بیارزش، با بیتکوین معامله میکند؟ در پاسخ گفتم که پری دندان نیمساعت پیش بهطور ناگهانی و غیرمنتظرهای فوت کرده. او فریادزنان به سمت مادرش دوید و کمی بعد، به من گفت که «آدم بسیار بد و وحشتناکی» هستم. وقتی از این کابوس بیدار شدم، آن کلمات در سرم طنین انداخت و من را به فکر فرو برد… چرا؟ آیا یک کلمه، یک عمل یا چیزی بیشتر از اینها بود که منجر به این قضاوت شد؟ آیا آدم وحشتناکیبودن حکم حبس ابد دارد؟ و آیا گفتن اینکه پری دندان به سنگ قبر جدید نیاز دارد به یک دختر بچه، لزوماً یک عمل کثیف است؟
فراتر از اینها – یک فرد خوب چیست؟ آیا افراد خوب از نیات اخلاقی خوب تشکیل شدهاند یا اعمال خوب؟ اگر چنین است، میخواهم بدانم؛ ممکن است به من نوعی نقشهی راه اخلاقی بدهد که میبایست آن را دنبال کنم. پس اجازه بدهید شما را به یک آزمایش فکری ببرم. تصور کنید که برخلاف رویای من، پری دندان زنده و سرحال است. او هر شب به داخل خانههای مردم شیرجه میزند، از پنجرههای باز وارد اتاقها میشود و ماهرانه از دزدگیرها فرار میکند، زیر بالشها شیرجه میزند، دندانها را جمع میکند و آنها را با پول نقد جایگزین میکند.
یک شب، پری دندان با یک دستگاه نابودکنندهی پریها (پریکُش) که در اتاق خواب کودکی نصب شده، مواجه میشود. این دستگاه توسط یک کودکِ نابغهی شیطانصفت ساخته شده است تا هر پری دندانی را نابود و به قطعات ریز تبدیل کند. هنگامی که پری دندان قصهی ما اتفاقی دستگاه را فعال میکند، دستگاه عملکرد نادرستی دارد و به جای اینکه پری را نابود کرده، او را به چهار پری مختلف تبدیل میکند که در ابعاد موازی و مختلف زندگی میکنند.
پری دندان اصلی ما روح مهربانی دارد و خوشاخلاق است. وقتی به سراغ مشتری بعدی خود میرود، تصمیم میگیرد بهجای اینکه یکی از دندانهای او را بگیرد، آنها را درست کند. با احتیاط دهان او را باز میکند و گرد جادویی میپاشد. تمام دندانهای کودک فوراً قوی و سالم میشوند و دندانهایی که قبلا خراب شده یا شکستهاند، مثل روز اول نو میشوند.
در همین حال، در جهان موازی اول، قل دیگر پری دندانِ اصلی نیز همین قصد را دارد. او با همان کودک ملاقات میکند و با دقت دهان او را باز میکند و گرد جادویی را در یک دست میگیرد تا روی دندانهایش بپاشد. متأسفانه، پری دندان واکنش آلرژیک به گرد و غبار جادویی خود نشان میدهد و در عوض به دهان کودک عطسه میکند و تکتک دندانهای او را میشکند. او با عجله از خانه خارج شده و تمام طول راه را عطسه میکند.
در جهان موازی دوم، سومین پری دندان تمایلی به ترمیم و درمان دندانهای کودک ندارد. او یک پری بداخلاق و بدجنس است که میخواهد دندانهای کودک را بشکند و دلیلی جز لذتبخشبودن این عمل برای خودش ندارد. او دهان کودک را باز میکند، اما درست زمانی که میخواهد خرابکاری کند، دچار گرفتگی عضلات میشود. از شدت درد، به طور تصادفی گرد جادویی را به داخل دهان کودک و دندانهای او میپاشد و آنها را قوی و سالم میکند. کودک چند ثانیه بعد از فریادهای دردِ پری دندان بیدار میشود و قبل از اینکه بتواند او را ببیند، پری فرار میکند.
چهارمین پری دندان در جهان موازی سوم نیز بدجنس است و میخواهد کودک را آزار دهد. (مطمئن نیستم که پریهای سوم و چهارم از کجا فارغالتحصیل شدهاند، اما فارغالتحصیل از مدرسهی رسمی پریهای دندان نیستند) او دهان کودک را باز میکند، آنقدر به اطراف میکوبد تا دندانها بدشکل و خراب شوند و در حالیکه به طرز جنونآمیزی میخندد، آنجا را ترک میکند. وقتی کودک از خواب بیدار میشود، غبار جادویی را به عنوان مدرک جرم روی کمد کنار تختش میبیند و والدینش بلافاصله مسئولان مربوطه را برای گزارش جنایت خبر میکنند.
نیت و عمل
حال اجازه دهید سناریوهای مختلف را از نظر نیت و عمل اخلاقی خلاصه کنم:
پری دندان اول نیت خوبی دارد و عمل خوبی انجام میدهد.
پری دندان دوم نیت خوبی دارد اما کار بدی انجام میدهد.
پری دندان سوم نیت بدی دارد اما عمل خوبی انجام میدهد.
پری دندان چهارم نیت بدی دارد و کار بدی انجام میدهد.
بنابراین، کدام یک از این پریهای دندان یک پری خوب است؟ آیا نیکی آنها به نیتشان بازمیگردد یا به اعمالشان یا هر دو؟ تشخیص خوبی یا بدی یک پری دندان از نظر اخلاقی، در صورتی که قصد ترمیم دندانهای شما را داشته باشد و این کار را انجام دهد و یا اگر قصد شکستن دندانهای شما را داشته باشد و انجامش دهد، نسبتاً آسان است. هم نیت و هم عمل در اولین مورد خوب است و در دومین مورد بد، بنابراین پری دندان در مثال اول به وضوح از نظر اخلاقی خوب و در مثال دوم از نظر اخلاقی بد است.
از آنجا که پری دندان در این موارد، هم در نیت و هم در عمل خوب و یا بد است، به نظر میرسد نیازی به تمایز بین نیت و عمل در اینجا نیست و هر دو بیانگر یک موضع اخلاقی هستند. با این حال، در جایی که نیت و عمل در دو روی مختلف سکه اخلاقی قرار دارند، ضروری است که تصمیم بگیریم کدام گزینه برای شخصیت اخلاقی کلیدی است: نیت یا عمل؟ بنابراین روی پری دندان دو و سه تمرکز خواهیم کرد تا به ما کمک کند تصمیم بگیریم چه چیزی باعث میشود یک انسان از نظر اخلاقی خوب به شمار آید.
پری دوم با قصد درمان دندانهای کودک، نیت خیر خود را نشان میدهد. اما همهی اینها در ذهن خودش است. این نیتهای خوب به اعمال خوب تبدیل نمیشوند – و کودک حتی نمیداند که قرار بوده دندانهایش درمان شوند، نه اینکه شکسته و خراب شوند. اگر از کودک بخواهیم که این پری دندان را با اعمالش قضاوت کند، احتمالاً میگوید که او بد است، زیرا تنها چیزی که میتواند ببیند، نتیجهی بد و سوء کار پری دندان است.
در مقابل، کودک سوم ممکن است فکر کند که پری سوم از نظر اخلاقی خوب است، فقط به این دلیل که اعمال او نتیجه خوبی داشتهاند. تا زمانی که نتیجهی کار خوب باشد، این واقعیت که پری قصد داشته تمام دندانهایش را بشکند، ممکن است برای کودک بیربط به نظر برسد. از سوی دیگر، اگر کودک میتوانست قلب نامهربان سومین پری را ببیند، میفهمید که نیت او بد است. علاوه بر این، کودک میتوانست ببیند که نیات پری دوم، بر خلاف پری سوم، خوب هستند و بنابراین میتوانست نیات دو پری را با هم مقایسه کند. اما آیا این بدان معناست که یک فرد خوب، کسی است که صرفا نیت خوبی داشته باشد، بدون توجه به اینکه آن نیات در نهایت عملی شوند؟ یا اینکه یک فرد خوب کسی است که بدون توجه به خوب یا بد بودن نیتش، در نهایت اعمال نیکی انجام میدهد؟
اندیشههای اخلاقی کانت
نیت شخص ذات افکارش است و افکارش، پایه و اساس عادات او هستند که شخصیت فرد را شکل میدهند و در نهایت، منجر به تولید افکار میشوند… این بدان معنی است که نیت یک فرد به طور جداییناپذیری با شخصیت وی مرتبط است. بنابراین، در اولین نگاه به نظر میرسد که یک فرد خوب باید فردی باشد که شخصیت او از نیات و اهداف خیر تشکیل شده باشد. علاوه بر این، ماهیت نیات در تضاد با ماهیت اعمال است؛ چرا که ماهیت اعمال نتیجه افکار ما هستند. افکار یک فرد منجر به اعمال میشود و این دو کاملاً متفاوت هستند، به این معنی که اعمال نتیجه شخصیت ماست نه قسمتی از آن. درست است که اعمال ما میتوانند بر افکار ما تأثیر بگذارند، به افکار و مقاصد مختلف منجر شوند و باعث رشد شخصیت شوند، اما حتی با این وجود، نیت مبتنی بر ماهیت است، در حالی که عمل یک موجود جداگانه است. بنابراین در نگاه اول به نظر میرسد که نیت کلید درک شخصیت اخلاقی یک فرد است.
امانوئل کانت با اولویتِ نیات بر اعمال در زمینهی اخلاقیات موافق است. کانت یک اخلاقشناس بود، به این معنی که او فکر میکرد اعمال اخلاقی، اعمالی هستند که از روی وظایف انجام میشوند. در این نوع اخلاقِ مبتنی بر وظیفه، انگیزههای شما برای کاری که انجام میدهید، مهمتر از نتایج اعمالتان است. کانت در ابتدای اثر انقلابیاش «بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق» (۱۷۸۵) اعلام میکند که معتقد است «حسن نیت»، به معنای قصد انجام کار خوب، از سایر ویژگیهای شخصیتی در خوببودن، به طرز بیقید و شرطی جدا است.
ویژگیهای دیگر، مانند شجاعت و شوخطبعی، میتوانند برای اهداف بد، مانند دزدی از سالمندان بازنشسته یا توهین به آنها، استفاده شوند، در حالی که حسن نیت هرگز نمیتواند بد باشد. سایر ویژگیهای شخصیتی بر نیت تکیه میکنند تا به خوبی تبدیل شوند. او همچنین ادعا میکند که نیت خوب دارای «ارزش مطلق» است، فقط به این دلیل که ارزش آن به نتیجه بستگی ندارد.
بنابراین، به نظر میرسد عقیدهی من که حسن نیت برای ارزش اخلاقی مهم است و نه نتایج عمل، با نظریهی اخلاقی کانت همخوانی دارد. با این حال، اخلاق کانت به طور خاص به انجام وظیفه، به دلیل احترام به قانون اخلاقی، یا «اصل عالی اخلاق»، که او آن را «امر مطلق» مینامد، وابسته است. در واقع امر، فرمانی است که به شما میگوید چگونه عمل کنید، و مطلق به این دلیل که اگر دستور صرف نظر از خواستههای خودت یا هرچیز دیگری باشد، قطعی است.
امر مطلق در ساختار « مابعدالطبیعه اخلاق» پنج شکل دارد. یکی از آنها اصل جهانی شدن است. کانت میگوید: «من باید بهگونهای پیش بروم که بخواهم اصل من به یک قانون جهانی تبدیل شود». این بدان معناست که ما باید به گونهای عمل کنیم که اگر همه آنگونه رفتار کنند، همهچیز منطقاً پابرجا بماند. فرمول دیگر انسانیت است. به قول کانت: «به گونهای عمل کنید که انسانیت، چه در حق خود و چه شخص دیگری، نه به عنوان یک وسیله، بلکه همیشه به عنوان یک هدف باشد». به عبارت دیگر، ما باید با مردم طوری رفتار کنیم که گویی ارزش ذاتی دارند، نه اینکه از آنها فقط برای آنچه میتوانند به ما بدهند استفاده کنیم.
من و کانت هر دو فکر میکنیم که نیت در اخلاق مهمتر از عمل است. با اینحال، من معتقدم که نیت بخشی از شخصیت است، در حالی که کانت ویژگیهای شخصیتی (شجاعت، شوخ طبعی، و غیره) را ذاتا خوب نمیداند. خوببودن این ویژگیها وابسته به همراهی با حسن نیت است. کانت تمایلات و امیال را به عنوان مبنای ارزش اخلاقی نادیده میگیرد، زیرا معتقد است که نیات ما باید صرف نظر از خواستههایمان، از روی وظیفه باشد. پس منشا اخلاق ما فرق میکند.
کانت فکر میکند لازمهی ارزش اخلاقی، حسن نیت است که «اصل عالی اخلاق» آن را در قالب امر مطلق در نظر گرفته، در حالی که من فکر میکنم ارزش اخلاقی را میتوان از نیات خوب یک فرد به دست آورد، بهجای اینکه نیاز به رعایت سفت و سخت قوانین خاصی داشته باشند تا اعمالش از نظر اخلاقی شایسته شناخته شوند.
نیت و تلاش
در هر صورت، قضاوت در مورد ارزش اخلاقی تنها بر اساس مقاصد یک فرد میتواند معایب خود را داشته باشد. اگر قصد کمک به کسی را داشته باشید، اما حواستان پرت شود و فراموش کنید، چه میشود؟ اگر نیتتان را با عمل دنبال نکنید، چقدر ارزش دارد؟ برای نشاندادن این نکته، اجازه دهید فرض کنیم که پری دندان، قبل از برخوردش با دستگاه نابودکنندهی پریها، در حال جستوجوی یک محلهی متفاوت برای مشتریان بالقوه است. همانطور که او در حال پرواز در اطراف برای بررسی منطقه است، یک باند رقیب پری او را متوقف میکند. رهبر آنها عصای خود را تکان میدهد و به او اطلاع میدهد که این منطقه متعلق به آنها است. پری دندان او را نادیده میگیرد و به سمت خانهی بعدی پرواز میکند. او به سرعت و وزوزکنان از لای دریچهی مخصوص عبور گربه رد میشود و از پلهها بالا میرود. اما باند رقیب خشمگین شده و بهسرعت او را تعقیب میکنند. زمانی که او در طبقه بالا فرود میآید، آنها نیز به او میرسند. ناگهان در حمام باز میشود و مردی بیرون میآید. او از دیدن پریها که از نظر او تقریباً شبیه زنبورها به نظر میرسند، متحیر میشود و از روی ترس نزدیک است که پری دندان را بزند، اما پری در گوش او در حالی که برای محافظت پناه میگیرد فریاد میزند «لطفاً کمکم کن!». مرد او را به عنوان تاجر افسانهای دندان به جا میآورد، به سرعت وضعیت را ارزیابی میکند و نزدیکترین چیزی را که یک بطری خوشبوکننده هوا است، برمیدارد. مرد میخواهد به پری دندان کمک کند و به همین دلیل خوشبوکننده هوا را به سمت گروه رقیبی که به سمت او پرواز میکنند نشانه میگیرد. با اینحال، همزمان همسرش از اتاق خواب او را صدا میکند و به او اطلاع میدهد که چایش در حال سردشدن است. در سه جهان موازی دیگر، مرد:
الف) وارد اتاق خواب میشود، یعنی پس از آنکه چایش را مینوشد، بازمیگردد. پس از بازگشت او برای نجات پری دندان خیلی دیر است.
ب) سعی میکند باند رقیب پریها را اسپری کند، اما آنها یواشکی نفس خود را حبس میکنند و به آمدن ادامه میدهند. مرد سعی میکند آنها را بگیرد، اما آنها او را گاز میگیرند، بنابراین او به طور غریزی آنها را رها میکند. پری دندان زنده از خانه بیرون نمیآید.
ج) سعی میکند باند رقیب پریها را اسپری کند، اما آنها در حالی که نفس خود را حبس میکنند، به آمدن ادامه میدهند. بنابراین، مرد پری دندان را در دستانش میگیرد و به حمام میگریزد و فن هواکش را روشن میکند، که در نهایت پریهای دیگر را به بیرون میمکد. هنگامی که آنها رفتند، او فن را خاموش کرده و پری دندان را آزاد میکند، پری به نشانهی قدردانی به او گردِ پری میپاشد.
در کدام سناریو(ها) مرد انسان خوبی است؟ این آزمایش فکری تمرکز متفاوتی با اولین آزمایش ما دارد. در اینجا، ما فقط قصد و اقدام موفق یا ناموفق را در تصمیمگیری در مورد چگونگی تعریف ارزش اخلاقی مقایسه نمیکنیم. اکنون ما یک جنبه از عمل را برجسته میکنیم: تلاش. من فکر میکنم تلاش کلیدی است برای پاسخ به این سؤالات که آیا نیت بدون عمل ارزشمند است؟ بدون تلاش برای عمل به نیت خوب ما، این نیات چقدر قابل توجه هستند؟ آنها ممکن است خوب باشند، اما برای چه مدت؟ برای یک لحظه؟ تا زمانی که حواستان پرت شود و کاری را که مهمتر میدانید انجام دهید؟ در این صورت، واقعاً چقدر به اقدام اولیهی مورد نظرتان اهمیت میدادید؟ در سناریوی اول، ممکن است در ابتدا منظور مرد خوب باشد، اما متعهد نیست که اهداف خود را دنبال کند. این واقعیت که او به زودی فراموش میکند، نشان میدهد که (آگاهانه یا ناخودآگاه) او معتقد بود که قصدش ارزش توجه او را ندارد. و نیتِ خیر همراه با دودلی به سختی میتواند برای انسانِ خوب خطابشدن کافی باشد. ظاهراً نوشیدن فنجان چای برای او مهمتر از نجات جان پری دندان بود، بنابراین «نیت» او در اینجا بیشتر یک هوس است که به راحتی خاموش میشود. در مقابل، سناریوی دوم نشان میدهد که مرد حداقل تلاش میکند تا او را نجات دهد. نیت او به اندازه کافی صادقانه است که بتواند آن را با عمل پشتیبانی کند. این واقعیت که او موفق نیست، این واقعیت را که او تلاش کرده است تغییر نمیدهد. پس میتوان گفت که او انسان خوبی است چرا که تلاش او جدی بودن نیت او را ثابت میکند.
با در نظر گرفتن این موضوع، آیا سناریوی سوم، که در آن مرد اقدام موفقی انجام میدهد – برخلاف تلاش ناموفق در سناریوی دوم – به این معنی است که این مرد فرد بهتری است؟ من اینطور فکر نمیکنم. مرد در سناریوی سوم، از نظر اخلاقی فردی خوب است، که تلاشهایش به مراتب مؤثرتر بوده، نه اینکه از نظر اخلاقی بهتر باشد. بیایید فرض کنیم که او اصلاً قصد خوبی نداشت – که به پریهای رقیب اسپری میزد و آنها را برای کمک به پری دندان بیرون نمیراند، بلکه صرفاً برای خلاصی از شر آنها این عمل را انجام داده بود. یا فرض کنید که او فقط به این دلیل که میدانست وقتی دندانهایش میافتند، ممکن است از پری مقداری پول اضافی دریافت کند، از پری دندان محافظت میکرد. حتی با توجه به اینکه پری دندان را نجات داده است، آیا مرد همچنان در این موارد آدم خوبی است؟ فکر میکنم که نه، زیرا او به سادگی در حال برآوردهکردن خواستههای بیهودهی خود است. بنابراین، برای اینکه یک فرد خوب باشید، هم به نیت و هم به تلاش نیاز دارید، اما نه لزوماً موفقیت. ارزش اخلاقی از صرف انرژی برای کمک به دیگران ناشی میشود که اغلب به قیمت آسایش شما تمام خواهد شد. نیت مبتنی بر یک هوی و هوس دوام نخواهد آورد، اما دنبالکردن نیت با تلاش نشان میدهد که شما به اندازه کافی اهمیت میدهید تا خودتان را برای غرایز اخلاقی سرمایهگذاری کنید و این عمل را با تعهد به وجدانتان برای کمک به دیگران انجام میدهید. نیت خوب بدون تلاش ممکن است فقط یک آرزوی خوش طینت باشد و ابزاری نیست که بتوان شخصیت را با آن سنجید. اما تلاش بدون نیت اخلاقی خیرخواهانه خودپسندانه است و به هیچ وجه شاخصی برای تشخیص ارزش اخلاقی نیست. آیا برای خوببودن به چیزی جز نیت خیر نیاز دارید که با تلاش دنبال شود؟ فکر نمیکنم یک یا دو نیت خوب و تلاش خوب در کار خیر شما را انسان خوبی کند. این به شخصیت بازمیگردد که از عادتها ساخته شده است. برای اینکه یک فرد خوب باشید، نیاز به جریان ثابتی از نیتهای خوب دارید که در کنار عمل برای ایجاد عادت منظم تلاش اخلاقی در شما همراه میشود. اما این بیشتر با اخلاق فضیلت محور ارسطویی مطابقت دارد تا با اخلاق وظیفهگرای کانت. اگرچه موافقیم که نیت برای ارزش اخلاقی یک فرد کلیدی است، کانت فکر میکند که اراده¬ی خیر بهطور منحصربهفردی بدون قید و شرط است، در حالی که من فکر میکنم نیت نیز برای تکمیل ارزش اخلاقی به همراهی تلاش نیاز دارد. تلاش همچنین دلیلی بر جدیت نیت ما، و بنابراین، ارزش اخلاقی ما است. با این حال، به نظر میرسد کانت با این نکته اخیر موافق است، زیرا او به طور گذرا از نیت خیر به عنوان «گردآوری تمامی ابزاری که در اختیار ما هستند» یاد میکند.
اخلاقیات مبتنی بر قصد و تلاش منعطف هستند: برخلاف دیدگاه صرفاً ریشهشناختی کانت، اخلاقیات میتوانند هم اخلاق وظیفهگرایانه (دئونتولوژیکال) باشند و هم اخلاق سودگرایانه (یوتیلیتاریان)، به معنی بیشترین خیر برای بیشترین تعداد باشند. به عنوان مثال، بر اساس تفکر کانت، اگر یک پری دیکتاتور شیطانی وجود داشت، پریهای دیگر همچنان موظف بودند که به او بهعنوان فردی دارای ارزش ذاتی احترام بگذارند و بنابراین او را نکشند، مهم نیست که او چند پری را زخمی کرده یا کشته است. با اینحال، با درنظرگرفتن نیت و تلاش به عنوان منبع ارزش اخلاقی، بسته به انگیزه پریهای درگیر، میتوان به مستبد رحم کرد یا او را کشت. اگر یک پری برای نجات جان میلیونها، دیکتاتور شرور را با عصای جادویی خود زمین بزند (انگیزهای سودگرایانه برای اقدام)، زیرا فکر میکند این بهترین عمل برای بقا است، این امر او را تبدیل به پری خوب میکند. یا اگر فکر میکند بهتر است شاه پری را به قتل نرساند، زیرا او را موجودی با ارزش ذاتی میداند (انگیزه ای وظیفهگرایانه برای «عدم» کنش)، و این بهترین راه برای (عدم) عمل برای او است، پس او نیز خوب است. بنابراین، خوب یا بد اخلاقی در یک فرد صرفاً به نیت و تلاش آنها بستگی دارد، نه جهانبینی آنها.
نتیجهگیری
آیا همه میتوانند از این نقشهی راه اخلاقی پیروی کنند؟ افرادی که توانایی ذهنی یا جسمی برای صرف تلاش اخلاقی را ندارند چطور؟ برای عنوان مثال، کسانی که به شدت ناتوان ذهنی هستند، یا فلج هستند، بدون ابزار ارتباطی، یا کسانی که خیلی جوان هستند و حتی برای درک افکارشان با مشکل مواجهند، چه رسد به اینکه بخواهند از قطبنمای اخلاقی خود استفاده کنند؟ من استدلال میکنم که در این موارد، فقدان توانایی افراد برای خمکردن ماهیچههای اخلاقی خود به این معنی است که آنها را نباید از نظر اخلاقی خوب یا بد قضاوت کرد، زیرا فقدان توانایی آنها را از هرگونه مسئولیت اخلاقی معاف میکند («توانایی» در اینجا یک اصل کانتی است). به این معنا که کسانی که قادر به ایجاد مقاصد درکپذیر نیستند، مانند افراد دارای ناتوانی شدید ذهنی، فاقد مسئولیت اخلاقی خواهند بود. در حالی که افراد دارای ناتوانی شدید جسمی که اخلاق را درک میکنند، اما نمیتوانند عمل کنند یا ارتباط برقرار کنند، بسته به نیتشان شخصیتهای اخلاقی یا غیراخلاقی خواهند بود. با اینحال، بحث من معطوف به اکثریت مردم است، که هم میتوانند افکار خود را درک کرده، و هم تلاش میکنند تا بر اساس آنها عمل کنند، و بنابراین این پتانسیل را دارند که تصمیم بگیرند که چگونه نیات و تلاش خود را در طیف اخلاقی تنظیم کنند. دانستن اینکه برای خوببودن چه چیزی لازم است، فقط شروع کار است. با این اطلاعات چه کنیم؟ اغلب افراد سریعاً دیگران را بر اساس آنچه به دست میآورند یا از دست میدهند قضاوت میکنند، در حالی که خود را بر اساس نیاتشان با دید مثبتتری ارزیابی میکنند، حتی اگر این نیتها به جایی نرسند. آیا استفاده از تلاش و عمل به عنوان یک فشارسنج اخلاقی میتواند این را تغییر دهد؟ من معتقدم که میتواند. به جای اینکه دیگران را صرفاً بر اساس آنچه بهدست آوردهاند قضاوت کنیم، شاید بتوانیم یاد بگیریم که بفهمیم آنها چه کاری را صادقانه انجام میدهند. و جای اینکه فقط براساس شایستگی افکارمان خود را به عنوان افراد خوب قضاوت کنیم، شاید بتوانیم انگیزه بیشتری برای تلاش بیشتر در پیگیریهای اخلاقی خود داشته باشیم، بنابراین دنیایی بهتر و حمایتگرتر برای همه ایجاد میکنیم.