فلاسفه و چالشهای مهاجرت
فیلسوفان به عواقب و جوانب مهاجرت نمیاندیشند!
ادوارد هال
مترجم: آرمان شجاع
عمدۀ آثار جریانِ غالب فلسفه در بابِ مهاجرت بر این موضوع متمرکزاند که آیا حکومتها از حقّ یکسویه برای جلوگیری از ورود مهاجران به قلمروشان برخوردارند یا نه. البته که این سؤالی بسیار مهم در علوم سیاسیِ معاصر است. بااینحال، یکی از ویژگیهای برجستۀ آثاری که به دفاع از حقوق دولتها برای جلوگیری از ورود مهاجرین میپردازند، اینست که چیز زیادی برای گفتن دربارۀ روشهای کنترل مهاجرت در جهانِ واقعی ندارند. مدخلِ کریستوفر هیث ولمن۱Christopher Heath Wellman | زادۀ ۱۹۶۷ – فیلسوفِ امریکاییدربارۀ «مهاجرت» که در دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد به چاپ رسیده، مثال خوبی در این زمینه است.
ولمن نظرگاهی کلّی و مفید از استدلالهایی که لَه و علیه مرزهای باز ارائه شدهاند به دست میدهد و علاوهبر آن به شماری از سؤالات مهّمِ مرتبط با مسئلۀ پناهندگان، مهمانکارگران۲Guest Workers | به کارگران خارجیای اطلاق میشود که میتوانند بهصورت موقت در کشور میزبان کار کنند.و اخلاق گزینش و استخدام مهاجران میپردازد. هرچند شگفتآور است که ولمن به این سؤال که کدام اشکال کنترل مهاجرت بهلحاظ اخلاقی موجّه هستند، نمیپردازد. چهبسا بتوان این خلاء را درک کرد، زیرا روشهای کنترل نمیتوانند تأثیری بر ملاحظات مرتبط با مسئلۀ اصلی داشته باشند: اینکه آیا دولتها حق دارند به شکل یک طرفه مرزهایشان را کنترل کنند یا نه. بااینحال، حتی اگر بتوان به شکل انتزاعی مدیریتِ مرزها را توجیه کرد، این سؤال که چنین کنترلهایی چگونه باید از لحاظ اخلاقی در جهانِ واقعی پیاده شوند، یا اینکه آیا اصلاً چنین چیزی شدنی است یا نه، به قوّت خود باقی خواهد ماند.
تلاشهایی برای کنترل
بسیاری از دموکراسیهای ثروتمندِ نوار شمالی۳Global North | به مجموعه دموکراسیهای صنعتی در نوار شمالی کرۀ زمین، از ژاپن تا ایالات متّحدۀ امریکا، اطلاق میشود.درخواست پناهندگی برای خارجیها را بسیار دشوار کردهاند و همزمان در تلاشند تا آنها را از رسیدن به قلمروشان به منظور درخواست پناهندگی برحذر دارند. برای مثال، برخی از دولتها با اعلام اینکه پناهندگانی که ازطریق یک کشور «امن» سفر کردهاند، نمیتوانند در کشور دیگری درخواست پناهندگی دهند، دسترسی به روندهای مربوط به چنین مسائلی را محدود میکنند. برخی از کشورها نیز تمهیداتی همچون ممانعتِ دریایی را به منظور جلوگیری از رسیدن پناهجویان به خاک سرزمینشان به کار میبندند. درحالحاضر چندین دولت بررسی برونمرزیِ پناهندگی را به کار انداختهاند و از برگرداندن پناهندگان به کشورهای ثالث حمایت میکنند. بسیاری همچنین مهاجرت غیرقانونی و قاچاق انسان را جرمانگاری کردهاند. مجموع این سیاستها رسیدن به خاک کشور مقصد را برای مهاجران غیرقانونی بسیار دشوار کرده است. همچنین اتّخاذ تمهیدات غیرمستقیم به هدفِ کاهش جذابیت کشور مقصد برای پناهجویان امری رایج است؛ به عنوان مثال، میتوان به سیاست دستگیری به محض ورود و یا جدا کردن اعضای خانواده از هم اشاره کرد. عمدۀ پژوهشهای آکادمیک با این ادّعا که سیستم موجود بر مبنای نوعی «منطق بازدارندگی» فعال میشود، طرز فکر دولتها را برای ما در این حوزه روشنتر میکند.
دموکراسیهای ثروتمندِ نوار شمالی به موازات تحذیر پناهجویان غیرقانونی، رنج و ستم بسیاری نیز بر آنان روا میدارند. در اینجا بهتر است بین مظالمی که پناهجویان غیرقانونی به هنگام تلاش برای سفر به کشورهای مقصد متحّمل میشوند و بیدادهایی که پس از ورود به کشور از سر میگذرانند، تمایز قائل شویم. من دستۀ اول را ظلمِ دور و دوّمی را ظلمِ نزدیک مینامم. این دو اصطلاح بر اینکه دموکراسیهای ثروتمند مسئول کدام دسته از ستمها هستند و سرپرستِ کدامیک نیستند، دلالت نمیکنند. دموکراسیهای ثروتمند شمالی تکنیکهای متنوع «کنترل از راه دور»۴Remote Controlرا به کار میبندند تا تعداد پناهجویانی را که به خاک سرزمینشان میرسند، محدود کنند. «کنترل از راه دور» یک اصطلاح فراگیر است که بر «روشها، ساختارهای فیزیکی و نهادهایی دلالت میکند که هدفشان کنترل حرکات پناهجویان در بیرون از قلمرو کشور مورد نظر است.»۵Refuge Beyond Reach: How Rich Democracies Repel Asylum Seekers, David Scott FitzGerald, 2019, p.9هدف دولتها از این کار دو چیز است: انتخاب مهاجرینی که قصد دارند بپذیرند و درعینحال شناسایی، پایِش، بازداشت و تحذیر آنانی که قصد پذیرفتنِ چنین فشارهایی را ندارند. شایان توجّه است که دولتهای نوارِ شمالی طرحهای بازداشت و امنیت مرزی کشورهای نوار جنوبی را تأمین مالی میکنند، سازمانهای نظامی و انتظامی را آموزش میدهند و در اقدامات بازدارنده با آنان همکاری میکنند. دموکراسیهای ثروتمند امیدوارند این کار هم مانع از رسیدن مهاجران غیرقانونی به سرزمینشان شود و هم سایرین را از چنین تلاشی برحذر دارد. بدین نحو، از آنجا بازدارندگی در خارج و با استفاده از روشِ زنجیرۀ حقوقی-قانونیِ پیچیدهای که شامل دولتها و سازمانهای خصوصی میشود، روی میدهد، دولتها امیدوارند از مسئولیت قانونی شیوۀ برخورد با مهاجران در چنین موقعیتی بگریزند. چندین پژوهشگر برجسته (همچون دیوید فیتزجرالد و دیدیِر فاسین) تأکید میکنند که دموکراسیهای ثروتمند درصددند رویههای خشنِ بازدارندگی در خارج از کشورهایشان رخ دهد، زیرا از این طریق ظلم و ستمِ آن را از چشم رأیدهندگان داخلی پنهان میکنند، یعنی کسانی که ممکن است به دلایل انساندوستانه معترض آن شوند. بنابراین کنترل از راه دور آسیبپذیرترین افراد بر روی کرۀ زمین را در معرض رنج و ستم دهشتناک قرار میدهد. برای مثال، ترس سیستماتیک به امید دستیابی به شکلی از کنترل اجتماعی به کار گرفته میشود. از جهات مختلف، این امر الگوهای قدیمیتر سلطۀ استعماری را به یاد میآورد که در آن رهبران بومی را تشویق میکردند مردم خود را به خواست و دستور استعمارگران سرکوب کنند.
مهاجران غیرقانونی حتی اگر بتوانند خود را به دموکراسیهای ثروتمند برسانند ممکن است با آزار و اذیت بیشتری مواجه شوند. بهمحض ورود، بسیاری در ساختمانهای دولتی، همچون زندانها، مراکز انتقال مهاجران و یا مراکز بررسی موقّت، محبوس میشوند. شرایط معمولاً بغرنج است؛ قارچها و حشرات موذی رشد میکنند و بیماری فراوان است و معالجۀ پزشکی مناسب اغلب وجود ندارد. بهعلاوه، مهاجرینی که در بازداشت به سر میبرند ممکن است مورد تعرض کلامی و فیزیکی کارکنان کمدرآمد و ناآموخته قرار گیرند. همچنین دولتها سابقۀ درازی در ظلم و ستمگری به مهاجران غیرقانونی قبل از بازداشت آنان دارند. گزارشهای موثّقی از برخورد خشن توسط پلیس و مسئولان گشت مرزی در بسیاری از کشورهای اروپایی وجود دارد. در ایالات متّحده، مسئولان ادارۀ مهاجرت متّهماند که بهجایِ بررسی جدّی و دقیق اینکه آیا مهاجران غیرقانونی دلیل قانعکننده برای پناهندگی دارند یا نه، مصاحبههایی برگزار میکنند که باعث ایجاد ترس شدید از اخراج شدن در پناهندگان میشود۶see Illegal, Elizabeth Cohen, 2020, p.61. سازمانهای مدافع حقوق بشر نمونههای بسیاری را گزارش کردهاند که مأموران آمریکایی به مهاجران غیرقانونی بهدروغ گفتهاند که آنان برای دادن درخواست پناهندگی آمریکا به تأیید اولیۀ توسط مقامات مکزیکی نیاز دارند۷Refuge Beyond Reach, p.123. همچنین، گزارشهای زیادی از ایجاد فشار و تهدیدِ مهاجران غیرقانونی برای امضا کردن اظهارات کاذب وجود دارد که باعث تضعیف درخواست پناهندگیشان میشود۸Illegal, pp.61-62. برخی از مأموران ممکن است با اجرای سیاستهای سیاستمداران، تصدیع و شکنجۀ وحشتناکی را بر مهاجران اعمال کنند. بدترین مثال از این نوع سیاست، جداسازی خانوادهها در اوایل رژیم ترامپ بود که در سال ۲۰۱۸ آغاز شد و با توسّل به زور، کودکانِ مهاجر را از بزرگسالانی که با آنها سفر میکردند، که معمولاً پدر و مادر یا سایر اعضای خانواده بودند، جدا میکرد.
اخلاقیاتِ مدیریتِ مهاجرت
تا زمانی که مدافعانِ نظری کنترلهای مهاجرتیِ محدودکننده، آمادۀ تأملی جدی دربارۀ عملیاتی بودن تحمیل این کنترلها نباشند، ازآنجاکه برخی از افراد براساس گرایشی طبیعی [علیه این کنترلها] مقاومت خواهند کرد تا بختشان را در برابرِ بیعدالتی و وحشیگری بالا ببرند، بهسختی بتوان تصوّر کرد که این مدافعان بتوانند کاری بهتر از خیالپردازی دربارۀ محدودیتهای مهاجرت در یک جهانِ خیالی انجام دهند. بهعنوان نمونه، مورد زیر را در نظر بگیرید.
دیوید میلر۹David Miller | زادۀ ۱۹۴۶ – استاد علوم سیاسیِ اهل بریتانیادر کتابِ «غریبهها در میان ما»۱۰Strangers in our Midst – 2016استدلال میکند که کنترلهای مهاجرتی لزوماً قهرآمیز نیستند. بهمنظورِ نشان دادن این نکته او موقعیّتی را در نظر میگیرد که در آن دولت مانعی برناگذشتنی در مرزهایش برپا میکند، بهنحوی که مهاجران غیرقانونی بههیچوجه نمیتوانند وارد خاک کشور شوند. به عقیدۀ میلر، این مهاجرین سرکوب نشدهاند، بلکه تنها از ورودشان به قلمرو یک دولت جلوگیری شده است۱۱pp.73-74. فیلسوفان عموماً بر این باورند که افعالِ قهرآمیز نیازمند نوعی توجیهاند تا برای کسی که توسط آن متأثر میشود، معنادار باشد، درحالیکه افعالِ [صرفاً] مانعشونده چنین نیستند، یا به عبارت دیگر، نیازی به توجیه ندارند. امّا همانطور که بسیاری از پژوهشگران اشاره کردهاند، این استدلال هیچچیزی دربارۀ بخش عمدۀ تدابیری که برای کنترل مهاجرت در جهانِ واقعی به کار گرفته میشوند، نمیگوید.
نادرستی استدلال میلر زمانی بهتر آشکار میشود که شیوۀ پیشبرد آن را در نظر بگیریم. او پس از آنکه میگوید کنترلهای مرزی ضرورتاً قهرآمیز نیستند، ادّعا میکند که «بستن مرزها در واقع کنشی پیشگیرانه است»۱۲p.75. این سخن ناصادقانه و مشکوک به نظر میرسد. حتی اگر ما بپذیریم که میلر در این عقیده که اشکال خاصی از بستن مرزها قهرآمیز نیست، محقّ است، این امر هیچ چیز دربارۀ اینکه بستن مرزها چگونه باید درک شوند اثبات نمیکند. با توجّه به اینکه بسیاری از افعالی که دولتها بهمنظورِ بستن مرزهایشان انجام میدهند قهرآمیز است، گویا میلر اصرار دارد که شکل نادری از کنترل مهاجرت نشاندهندۀ ماهیتِ واقعی کنترل مرزی در کُل است.
از جهتی مهم، فیلسوفانی که در سطح نظر از کنترلهای مهاجرتی محدودکننده دفاع میکنند و درعینحال روشهای معاصر مدیریتِ مرزی را نادیده میگیرند، صرفاً راه تازهای برای اطاعتپذیریِ مهاجران یافتهاند و بنابراین همان مسئلۀ اخلاقیای را حذف میکنند که نیازمند مواجهه و بررسی است. تا زمانی که نظریهپردازان معتقدند بهسادگی میتوان فرض کرد که افراد مشخصی (در این مورد، خارجیهایِ بیچاره) از هر قانونی که اجرا شود، پیروی خواهند کرد، کنترل مهاجرت هرگز بهعنوان یک مسئلۀ اخلاقیِ جدی و فوری به چشم نخواهد آمد. در جهانِ واقعی، مدافعان سیاستهای نظارتیِ محدودکننده باید با این واقعیت رودررو شوند. اگر این اتفاق رقم بخورد، متوجّه خواهند شد که باید از خود بپرسند که کدام افعال دولتها در برابر آنان که اطاعت نمیکنند موجّه و کدامها مورد قبول نیستند. تظاهر به اینکه چنین سؤالی اساساً در جهان ما نمیتواند مطرح باشد، چیزی جز طفره رفتن از این مسئله را در بر ندارد. همانطور که دیوید اشمیتس۱۳David Schmidtz | زادۀ ۱۹۵۵ – فیلسوفِ امریکاییمینویسد: «عدم مواجهه با مسائل واقعی به معنای داشتن استانداردهای بالا نیست»، بلکه کاملاً برعکس، امتناع از تعمق جدی دربارۀ این سؤال است که استانداردهای بنیادین و اساسی در پاسخ به چنین مسئلۀ خاصی چیست.۱۴Living Together: Inventing Moral Science, 2023, p.89
ژوزه خورخه مندوزا۱۵José Jorge Mendoza | فیلسوفِ امریکاییوقتی که نوشت «دولت میتواند انضباط مرزی خود را به سطح اخلاقیِ قابلقبولی محدود کند و درعینحال بهطور ضمنی بپذیرد که درجهای از ورود غیرقانونی به داخل مرزهایش رخ خواهد داد»۱۶Enforcement Matters’, Journal of Speculative Philosophy 29 (1), 2015, p.84، تذکری سودمند در اختیار ما نهاد. امکان دارد که چنین سخنی سطحی پنداشته شود، اما عمیقاًَ مهم است. مندوزا بر این نکته تأکید میکند که حتی اگر انضباط مرزی یک هدف سیاسی مشروع باشد، این سؤال که چنین انضباطی چگونه باید برقرار شود، همچنان بهجای خود باقی است. او همچنین به ما یادآوری میکند که درجهای از اطاعتناپذیری، نهتنها باید تصوّر شود، بلکه باید بدان امیدوار هم بود، زیرا اطاعتپذیریِ تام و تمام تنها میتواند از طُرق غیرقابل قبولی رخ دهد.
متأسفانه آنان که از کنترل مهاجرت بر مبنای اصولی مشخص دفاع میکنند، به نظر نمیرسد اهمیّت هیچ یک از این دو نکته را دریافته باشند. گویی آنان دربارۀ کنترل مهاجرت در رویاشهر۱۷Dreamlandنظریهپردازی میکنند.
در بابِ تصویر اصلی:
یک زنِ جنگزده و مهاجر اوکراینی، همراه با فرزندش در کروشچینکو۱۸به لهستانی: Krościenko | روستایی در کشور لهستان که در همسایگیِ مرز اوکراین قرار دارد. – منبع: redflag.org.au | تاریخِ عکس: ۲۰۲۲
عنوانِ اصلی متن:
Philosophers & Immigration Control
دربارۀ نویسنده:
ادوارد هال۱۹Edward Hall استاد ارشدِ نظریۀ سیاسی در دانشگاه شفیلد است. او هماکنون به پژوهش دربارۀ اشکال معاصر ظلم، استبداد و تمامیتخواهی در دولتهای مدرن، میپردازد.