فیلسوفان در باب رقص چه میگویند؟
مت کوورتراپ
مترجم: پارسا مشایخی فرد
«آهنگهای بیشتر درباره ساختمانها و غذا» عنوان آلبومی از گروه راک تاکینگ هدز۱Talking Headsدر سال ۱۹۷۸ بود. این آلبوم دربارۀ چیزهایی بود که ستارههایِ راک معمولاً در مورد آنها نمیخوانند. آهنگهایِ پاپ بیشتر در مورد دگرگونی حالات عشق هستند؛ البته آهنگهایی مانند قطعۀ معروف گروه رز رویس، «Car Wash»، جزو موارد استثنا به حساب میآیند.
از این سو نیز، فیلسوفان بر موضوعاتی همچون معرفتشناسی۲epistemology، متافیزیک۳metaphysicsو مسائلی همچون معنای زندگی تمرکز ریزبینانهای دارند. اما گاهی اوقات ذهنهایِ بزرگ از بستر خود دور میشوند و دربارۀ مسائل دیگری نیز مانند ساختمانها۴ تفکر مسکن ساختمانی – Building Dwelling Thinkin که هایدگر آن را توضیح میدهد، غذا (هابز)، آب گوجهفرنگی۵همانطور که رابرت نوزیک میگوید، اگر آب گوجه فرنگی خود را در اقیانوس مخلوط کنید، به سادگی آب گوجه خود را از دست خواهید داد. چراکه شما برای مالکیت اقیانوس نیامدهاید. (Nozick 1974, 175)(رابرت نوزیک)، و آبوهوا (لوکرتیوس و ارسطو) مینویسند. این مجموعه از نوشتارهایِ کوتاه نیز دربارۀ این مضامین ناآشناست؛ در باب مسائلی که فلاسفه کمتر درباب آن نوشتهاند، اما گویا مورد توجهشان بوده است۶این مجموعه، بهصورت اختصاصی، همزمان با پخش جهانی، در پراکسیس منتشر میشود..
نیچه میگوید:
«هر روزی که حداقل یکبار در آن نرقصید، به هدر رفته است.»۷Thus Spoke Zarathustra, 1883
نیچه شاید با آن جملۀ معروف (یا بدنام؟) خود، یعنی «خدا مرده است»، شناخته شود، اما فلسفۀ او به آن اندازه که فکر میکنید جزمی نیست. حداقل، تفکر او شامل رقص میشد. این فیلسوف حتی حاضر بود بیخداییِ افراطیاش را با یک شرط کنار بگذارد: «من به خدایی که بلد باشد برقصد، ایمان میآورم.» لازم به ذکر است که او به چنین چیزی صراحتاً اعتراف کرده بود.
چرا نیچه اینقدر به رقص علاقهمند بود؟ شاید بهایندلیل که: «تنها در رقص است که میتوانم حکایتهایی تمثیلی از مسائلی والا را بازگو کنم.»۸Zarathustra
سورن کییرکگارد از پنجرۀ نیچه به زندگی و فلسفه نمینگریست، بااینحال در عمل، این دو فیلسوف چندان از یکدیگر متفاوت نبودند. کییرکگارد که در دهۀ ۱۸۴۰ میلادی در کُپِنهاگ به نامِ «Dansemesteren» – یعنی «استاد رقص»، شناخته میشد، درحالِ انجامِ حرکاتِ موزون در اطراف دریاچۀ مصنوعیِ «سوتردام دوساِرینگ»۹Sortedam Dossering، که آن زمان در حاشیۀ شهر قرار داشت، دیده شده بود.
کییرکگارد، بهمانند نیچه، باور داشت که رقص میتواند «چیزی را بیان کند که دیگر هنرها قادر به آن نیستند»؛ همانطور که در رسالۀ «تکرار»۱۰به انگلیسی: Repetition | 1843شروع به پرورش این ایده میکند. در این متنِ عجیب، او مردی را توصیف میکند که به نظر میرسد شبیه به خودِ او باشد:
«هیچ ثروتی از زبان، هیچ شور و شوقی از فریاد، کافی نبود برای او، زمانی که هیچ بیانی، هیچ حرکتی او را راضی نمیکرد، زمانی که هیچ چیزی او را خشنود نمیکرد، مگر اینکه با عجیبترین جهشها و پشتکها طغیان کند. شاید همان شخص رقصیدن را آموخته باشد، شاید او اغلب به تماشای بالهها و تحسین این هنر بنشیدند».
درهرصورت، کییرکگارد آرزو داشت که «همیشه بتواند با یک سبکِ بهخصوص، در خدمتِ اندیشه، برقصد.»۱۱Philosophical Fragments | 1844برای این فیلسوفِ دانمارکی، رقص یک استعارۀ تکرارشونده برای اشاره به ماهیت زندگی بود. او باور داشت که: «بیشتر مردم کاملاً در شادیها و غمهای زندگی غرق هستند؛ آنها چون تماشاگرانی محبوس در صندلی، در رقص شرکت نمیکنند.»۱۲Fear and Trembling | 1843
اینکه آیا افلاطون به رقص علاقه داشته یا نه، مشخص نیست. به نظر میرسد که احتمال آن کم باشد؛ او چون فیلسوفی خشک و خستهکننده همواره در صحنۀ تاریخ خودنمایی میکند. این آتنی اذعان کرده بود که «حرکاتی از بدن وجود دارند که بهعنوان «رقصیدن از روی لذت» توصیف میشوند»، اما علاقۀ چندانی به شادیِ حاصل از این فعالیت نداشت. او معتقد بود که رقص نباید ممنوع شود و باید بنا بر دلایلی صرفاً فیزیکی، تحمل گردد، زیرا «منجر به وضعیتی عالی از تناسب اندام میشود.»۱۳Laws | c.400 BCE
هانا آرنت، ازسویدیگر، شباهت بیشتری به نیچه و کییرکگدار دارد، حداقل درمورد رقص. برای او، رقص با آزادی در ارتباط است و به باور این اندیشمند، دلیلی موجه برای غلبه بر محدودیتهای درونی را در بر دارد. همانطور آرنت بیان میکند:
«توقف در میانۀ یک عملِ کامل به معنای انجام ندادنِ تمامیت آن است… هرکسی که بخواهد فاندانگو۱۴Fandango | یک رقصِ گروهی که در کشورهایی چون پرتغال و اسپانیا انجام میگردد. برقصد و بهخاطر دستپاچگی یا کمبود نیرو در میانۀ آن متوقف شود، آزادیِ خود را به کمال نرسانده است.»۱۵Rahel Varnhagen: The Life of a Jewess | 1957
پس به رقصیدن ادامه دهید؛ زیرا، همانطور که جان لاک گفته است: «رقص حرکات زیبایی به زندگی میبخشد» – بهویژه، همانطور که او تأکید میکند: «بخشهای پرجنبوجوشِ آن.»۱۶Some Thoughts Concerning Education | 1693
در بابِ تصویر اصلی:
کلاسِ رقص۱۷۱۸۷۴ | The Dance Class – اثرِ ادگار دگار۱۸Edgar Degas | زادۀ ۱۸۳۴ – درگذشتۀ ۱۹۱۷ | نقاش و مجسمهسازِ فرانسوی
عنوانِ اصلی متن:
Philosophers on Dance
دربارۀ نویسنده:
مت کوورتراپ۱۹Matt Qvortrupاستادِ علومسیاسی در دانشگاه کاونتری۲۰Coventry University | یک دانشگاه تحقیقاتیِ عمومی در کاونتری انگلستان است.واقع در انگلستان است.