نظریه فلسفی

آموزش تصویریِ فلسفه به کودکان

آموزش تصویریِ فلسفه به کودکان

آموزشِ تصویریِ فلسفه به کودکان

آیا «کتاب عکس»۱Picture Book | یک «کتاب عکس» ترکیبی از روایت‌هایِ تصویری و کلامی در قالب یک کتاب است که غالباً برای کودکان خردسال ساخته می‌شود.راه مناسبی برای آموزشِ فلسفه به کودکان خردسال۲Minor | در قوانینِ حقوقی، خردسال برای اشاره به کسی که در زیر سنِ قانونی قرار داشته و دارایِ حقوق قانونیِ کمتری از بزرگسالان جامعه‌ است، استفاده می‌شود. میزان دقیقِ سن قانونی به سامانۀ قضائی بستگی دارد، اما در دنیایِ امروز معمولاً از سنِ ۰ تا ۱۸ سالگی را پوشش می‌دهد. است؟

توماس وارتنبرگ

مترجم: امیرعلی مالکی

«وزغ با دسته‌ای از کلوچه‌هایِ خوشمزه که ‌به‌تازگی پخته شده‌اند به‌خانۀ قورباغه می‌رسد. این دو دوست پس از سلام‌واحوال‌پرسی به‌داخل خانه‌ می‌روند، اما احساس ناراحتیِ عجیبی که نمی‌دانند از کجا سروکله‌اش پیدا شده، بلافاصله پس از لم دادن روی مبل، مثل بختک، به‌جانشان می‌افتد. ناگهان قورباغه با شوری غیرقابل وصف، کاشفانه فریاد می‌زند: «اراده! دوست من آن‌چیزی که ما نیاز داریم اراده است. بله، این یعنی قدرت، تلاش برای انجام ندادن کاری که از ته دلت می‌خواهی به آن عمل کنی، اما نباید اصلاً سمتش بروی.» قورباغه که پس از اندکی تفکر احساس می‌کند ناراحتیِ اخیرش بی‌دلیل نیست و ریشه در اضافه‌وزنش دارد (که او را بیمار کرده)، سعی می‌کند تا کلوچه‌ها را از سَمتِ شکمِ حریص و گندۀ خود که دهانِ گِردش را تا نزدیکی‌های میز جلو برده است، دور کند. بااین‌حال، وزغ اعتقاد دارد که هیچ‌کدام از این تلاش‌ها موفقیت‌آمیز نیست، اما قورباغه همچنان اصرار دارد و برای اینکه خطر را از ریشه قطع کند، تمامی کلوچه‌ها را به پرندگانی که در همسایگی‌اش هستند، می‌دهد. وزغ با ناراحتی و بغض از قورباغه برای حرام کردن کلوچه‌ها شاکی می‌شود، اما قورباغه در پاسخ به او می‌گوید: «حداقل همچنان اراده داریم.» وزغ با نارضایتی و خشم، دوستِ خود را را با اراده‌اش تنها می‌گذارد و برای دوبارهِ درست کردن کلوچه، به‌خانه می‌رود.»

این روایت بخشی از داستان‌ لذت‌بخشِ آرنولد لوبل۳Arnold Lobel | زادۀ ۱۹۳۳ – درگذشتۀ ۱۹۸۷ | نویسندۀ امریکاییِ کتب مخصوص کودکان، به‌اسم «کلوچه‌ها – قورباغه و وزغ: رفقایِ همیشگی»۴Cookies’ in Frog and Toad Together (HarperCollins, 1972) بود. داستانی که خواندیم یک روایت بی‌نقص و عالی برای شروع فلسفه‌وزی با کودکانِ خردسال است. شاید حیرت‌انگیز باشد، اما داستانی به همین سادگی نیز می‌تواند قوۀ فلسفیدن کودکان را تحریک کند. بد نیست تا در ابتدا به دیدگاه قورباغه در باب اراده نگاهی بیندازیم: «سخت تلاش کنید تا به کاری که قلباً می‌خواهید انجام دهید، عمل نکنید.» سوالات بلافاصله پس از زمزمۀ این قطارِ واژگان پدیدار می‌شوند: «آیا اراده تنها برای انجام ندادن یک کار است؟ آیا ما مجبوریم تا دست رد به سینۀ کاری که می‌خواهیم انجام بدهیم، بزنیم؟ در پایان این داستان، آیا می‌توان نتیجه گرفت که قورباغه واقعاً دارای نیرویِ اراده است؟ آیا وسوسه حتماً باید در مسیر اراده حضور داشته باشد و با چشمانی خیره، ما را برانداز کند تا توان فعال کردن قوۀ ارادۀ خود را داشته باشیم؟ و آیا اراده در کلیت خود یک راه فرار است تا بتوانیم از شر چیزهایی که نباید انجام دهیم، اما دوستشان داریم، خلاص شویم؟» همۀ این سوالاتِ وسوسه‌انگیز و محرک در باب ماهیت قدرتِ اراده، مفاهیمی هستند که تفکرِ تمامی فلاسفه، حداقل از زمانِ ارسطو، خواه‌ناخواه با آنان درگیر شده‌ است.

داستان‌هایی به‌مانند «کلوچه‌ها» به‌طرز فریبنده‌ای در ظاهر ساده‌اند، اما نبوغِ لوبل دقیقاً در پدید آوردن موقعیتی است که تمامی ما گمان می‌کنیم توانِ درک و شناخت آن در زیست روزمرۀ خویش را داریم و بدون دوباره فکر کردن به ریشۀ معنای آن در زندگیِ معمول خود، از آنچه فهم کرده‌ایم، بهره می‌جوییم. طبیعتاً کتب فراوانی وجود دارند که ما را در گردآب سردرگمیِ فلسفی گرفتار می‌کنند و درعین‌حال در بطن خود، چیزی جز یک بازیِ معمول با ساده‌ترین مسائل زندگیِ روزمره نیستند، اما در آن سویِ پرچین بلوغ، موقعیت‌هایِ فلسفی برای کودکان چطور پدید می‌آیند؟ در همین آغاز، تصورِ ارائۀ یک درس‌گفتارِ کوتاه درموردِ نظریۀ «ضعف ارادۀ»۵ theory of weakness of the will | یونانی: áκπαζία – آﻛﺮاﺳﻴﺎ | منظورِ ارسطو از این واژه، که مفهومِ تحت‌الفظیِ آن «ناپرهیزگاری» است، که در تضاد با آکراتیا (یونانی: áνκρατία)، یعنی «پرهیزگاری» قرار می‌گیرد، به سلطه نداشتن بر انفعالاتِ جسمانی، اشاره دارد (ارسطو: ۱۳۸۵ :۲۴۴). ارسطو و ارتباط آن با «کلوچه‌ها» برای کودکان خردسال را، فرسنگ‌ها از ذهنتان دور کنید. ازآنجایی‌که «کلوچه‌ها» به‌شیوه‌ای کاملاً شفاف و صحیح یک معمایِ فلسفی را تنظیم کرده است، بیرون آوردن یک مثال از درونِ خودِ داستان، نه تطبیق آن با یک نظریۀ فلسفیِ نظام‌مند، می‌تواند شروع خوبی برای پدید آوردن یک بحث فلسفی با همراهیِ کودکان باشد. تنها چیزی که برای دمیدن روح فلسفه‌ورزی در میان این جمعِ ویژه نیاز دارید، یک سوال خوب است: «آیا فکر می‌کنید که قورباغه و وزرغ، در پایان داستان، همانطور که قورباغه می‌گوید، قدرت اراده دارند؟» طبق تجربۀ من، این موقعیت همان جایی است که فریادِ پاسخ‌ها به‌سویِ شما روانه می‌شود: «بلهه!» یا «به‌هیچ‌وجه!» چالش اصلی در این موقعیت نشانه‌ گرفتنِ پیکانِ این هیجانات و علائق، به‌سمتِ یک موضوعِ فلسفی و بحثی خوب است. برای انجام این فعالیت، در آغاز باید کودکان را با مجموعی از قوانینِ درست فلسفیدن آشنا کرد (در بیان قوانین باید از مجموع کلماتی ساده و قابلِ‌فهم استفاد کرد): «۱) نباید خارج از نوبت صحبت کنید یا نظرِ دوستتون رو مسخره کنید، ۲) به نتیجه‌ای که از این داستان گرفتید دوباره فکر کنید و بگید که دیدگاهتون چیه و چرا فکر می‌کنید درسته و ۳) اگر با نظر دوستتون مخالفت دارید، با کمال احترام، بعد از اینکه صحبتش تموم شد، میتونید بگید که چرا فکر می‌کنید اون داره اشتباه میکنه.» این تمام آن‌چیزی است که برای شروع یک بحثِ پویایِ فلسفی با کودکان، نیاز داریم.

البته، در واقعیت، برای آغاز و رهبریِ یک بحث فلسفیِ منظم با کودکان، مهارت زیادی لازم است. نخستین شیوه برای ساده‌سازیِ یک گفت‌وگویِ فلسفی، که از اولین تجربه‌هایِ تدریس من در مدارس ابتدایی نشأت می‌گیرد، دست‌کم نگرفتنِ قدرتِ «گوش کردن» است. اگر واقع‌بین باشیم، بزرگ‌سالان اغلب به‌صحبت‌هایِ کودکان با دقت گوش نمی‌دهند و شاید مهم‌ترین حرف‌هایِ آنان را سَرسَری بگیرند. عذر ما برای دست‌ِکم گرفتن صحبت‌هایِ خردسالان، درگیری بیش از اندازه‌ای است که در طول روز ذهن ما را به خود مشغول کرده است. بااین‌حال، زمانی که قصد داریم تا یک بحث فلسفی با کودکان داشته باشیم، باید این بهانه‌ها را پشت سر بگذاریم و با تمام دقت به حرف‌هایِ آنان گوش دهیم و با رعایت قوانینی که ذکر شد، تمرکزِ بچه‌ها را در بحث حفظ کنیم. اگر توان انجام این کار را یافتید، مطمئن باشید که نتایج فوق‌العاده‌ای در انتظار شما هستند.

من بارها از آنچه که کودکان می‌توانند در یک بحث فلسفی انجام دهند، شگفت‌زده شده‌ام. ادعاهایِ فکورانۀ این اندیشمندان کوچک گاهاً من را در متن دیدگاه‌هایِ فلسفی‌ای غوطه‌ور می‌کنند که فهم هرکدام از آن‌ها برای من، ثمرۀ سال‌ها مطالعه و پژوهش بوده‌ است. خاطرم هست که روزی برای کلاس دومی‌ها، «کتاب مهم»۶The Important Book | 1949 اثر مارگارت وایز۷Margaret Wise Brown | زادۀ ۱۹۱۰ – درگذشتۀ ۱۹۵۲ | نویسندۀ امریکاییِ کتب مخصوصِ کودکان براون را مطالعه و با همراهیِ خودشان، بررسی کردم. براون در این داستان برای هرچیزی که در جهان وجود دارد، به‌مانند علف، سیب، باران، قاشق و شخصِ شما، ویژگیِ خاص و منحصربه‌فردی را در نظر می‌گیرد و فهرستی از تمامی آن‌ها تهیه می‌کند. مثلاً در بخشی از کتاب، خصوصیت‌هایِ باران، یعنی مرطوب بودن، باریدن از آسمان، توانِ براق کردن اشیاء و طعم ویژۀ آن که شبیه به هیچ‌چیز نیست، مطرح می‌شود. اما بچه‌ها پس از پایان این بخش، به‌هیچ‌وجه با دیدگاه‌هایِ براون موافق نبودند، پس شروع به تنظیم فهرست موردعلاقۀ خودشان کردند که شامل موارد زیر بود: «چاله‌هایِ آب را می‌سازد، پاشیده می‌شود، تبخیر می‌شود و گل‌ها را به‌وجود می‌آورد». اما بعد از پایان صحبت‌هایشان، فکر کردند که بهتر است تا یک نتیجۀ کلی بگیرند: «باران باعث رشد همه‌چیز می‌شود».

پس از پیش‌رفتنِ مقدمات گفت‌وگو، دانش‌آموزی که در تلاش بود تا به‌صورتی خودجوش بحث را رهبری کند، از بچه‌ها خواست تا توضیح دهند که چرا فکر می‌کردند فهرست آن‌ها بهتر از براون است. جمیله دراین‌باره گفت: «خب، به ‌نظر من کتاب بیشتر درموردِ ظاهر بارون صحبت میکنه، اما فهرست ما بیشتر دنبالِ هدفشه.» آلیس نیز بحث را ادامه داد: «فهرست ما بیشتر مثلِ یک فرهنگ لغته. کتاب زیاد نتونسته خوب خاصیت بارونو نشون بده، اما ما تلاش کردیم تویِ لیستی که درست می‌کنیم، توضیح بیشتری درموردِ اینکه بارون واقعاً چیکار میکنه، بدیم. من فکر میکنم «چاله‌های آب را می‌سازد» خیلی بهتر از «مرطوب بودنه»، چون خاصیت بارونو بهتر به ما نشون میده.» ازسوی‌دیگر، دانش‌آموزان کلاس سوم، سعی کردند تا با مرزبندی میانِ این دو رویکرد ویژه، شیوۀ نگریستن خود به ابژه‌ای چون باران را، به‌شیوه‌ای چندجانبه، صورت‌بندی کنند. آن‌ها اعتقاد داشتند که توصیف کتاب بیشتر به چیستی باران یا ویژگی‌هایِ ساختاریِ آن تمرکز دارد، اما رویکرد دیگری نیز می‌تواند وجود داشته باشد که هدف آن برجسته کردن بُعدِ عملی و کنش‌هایِ ویژۀ باران است. جمعی از سنت‌های فکری یا متفکرانی مطرح، چون پراگماتیست‌ها و مارتین هایدگر، اگرچه ریشه در بنیادهایِ فکری متفاوتی دارند، اما سنتِ فلسفۀ غربی را به‌دلیل ارجح دانستن جایگاه ساختار بر عملکرد – دقیقاً به‌مانند اعتراضی که بچه‌ها سعی در بیان آن داشتند – در معرض انتقادِ خود قرار دادند. به عبارت دیگر، این بچه‌های هشت‌ساله توانستند تا تضادِ میان این دو شیوۀ متفاوت فلسفه‌ورزی را لمس کرده و حتی توضیحی در باب آن ارائه دهند، استعدادی که شاید بسیاری از دانشجویانِ فلسفه از آن محروم باشند.

یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد در باب این شیوۀ آموزشیِ فلسفه به کودکان، اجتناب از داستان‌هایی است که مردم عموماً گمان می‌کنند فلسفی هستند، یعنی افسانه‌ها یا آثاری با نتایج اخلاقیِ بسیار روشن و ساده. البته نمی‌توان این واقعیت که بسیاری از داستان‌هایِ افسانه‌ای از جایگاه فلسفیِ ارزشمندی برخوردار هستند را، نادیده گرفت. برای مثال، افسانۀ «مورچه و ملخ»۸The Ant and the Grasshopper از ازوپ۹Aesop | به‌یونانی: Αἴσωπος – تلفظ: آیسوپوس | ازوپ یا ایزوپ نویسندۀ باستانیِ قصه و بسیاری از افسانه‌هایِ یونانی بود. را در نظر بگیرید: مورچه‌ای در یک روز پاییزی، در حینِ جمع کردن آذوقه برای زمستان، ملخی را می‌بیند که او را به‌خاطر کار کردن، به‌جای لذت بردن از آن روز زیبا، مورد تمسخر قرار می‌دهد. مورچه به او هشدار می‌دهد که زمستان در راه است و اگر الان به‌جای خندیدن، برای خود غذا ذخیره کند، در آینده گرسنه نخواهد ماند. سرانجام زمستان سر می‌رسد و ملخ در یک روز بسیار سرد، که هیچ غذایی برای خوردن ندارد، برای کمک، به خانۀ مورچه می‌‍رود. مورچه درخواست او برای غذا را رد می‌کند و به او می‌گوید اگر در پاییز به فکر امروز بود، الان گرسنگی نمی‌کشید. پیام این داستان بسیار ساده است؛ شما همواره نمی‌توانید به‌دنبال لذت‌های فوری و زودگذر باشید، بلکه بایست برای آیندۀ خود نیز برنامه‌ریزی کنید. بدون شک این داستان در روایت خود، درسی ارزشمند دارد که تمامی کودکان باید آن را بیاموزند. بااین‌حال، هدف ما این نیست که لقمۀ آمادۀ تفکر را در دهان آن‌ها بگذاریم و بگوییم چگونه باید فکر کنند، بلکه کاملاً برعکس، ما باید از کودکان بخواهیم تا به ما بگویند چه اندیشه‌ای دارند و چرا اصلاً فلان مسئله در ذهن آن‌ها نقش بسته است. بنابراین، شاید استفاده از داستان‌هایی چون این افسانۀ ساده و روشنِ ازوپ، مورد تأیید بسیاری باشد و برای آغاز یک بحث فلسفی با کودکان مناسب به نظر برسد – «بچه‌ها چطوری میشه هم از روزمون لذت ببریم، هم کارایی که دوست‌داریمو انجام بدیم و هم به‌فکر آیندمون باشیم؟» – اما من ترجیح می‌دهم تا از داستان‌ها و مثال‌هایی استفاده کنم که به‌صورت غریزی، ذهن کودکان را قِلقِلک می‌دهد و برای آنان ایجاد سوال می‌کند.

تاکنون تمرکز ما برروی چراییِ اهمیت داستان‌های مصورِ فلسفی برای کودکان بوده است، اما انواع دیگری از کتبِ مناسب نیز وجود دارد که می‌تواند بذر صحیح فلسفیدن را در ذهن این اندیشمندان کوچک بکارد. شیوۀ تدریس من تا به‌امروزه، بیشتر تکیه بر آموزش از طریق داستان‌های مصور داشته است، چراکه می‌توان آنان را در یک جلسۀ چهل‌وپنج دقیقه‌ای (زمانی که من معمولاً در کلاس‌های خودم صرف می‌کنم)، مطالعه کرد و برای شروع یک بحث فلسفیِ جذاب آماده شد. حتی، باوجوداینکه دانش‌آموزان کلاس چهارم و پنجم از سنی که در آن رغبتِ مطالعۀ آثار مصور وجود دارد، به‌خوبی گذشته‌اند، این روش به‌درستی پاسخ داده است. در واقع، آن‌ها برای کتاب‌های کودکانه‌ای که رد کرده بودند، عموماً، احترام قائل می‌شوند.

از‌سوی‌دیگر، برخی از رمان‌ها نیز، می‌توانند انتخاب‌ خوبی برای آغاز فلسفیدن باشند. برای مثال، فصلِ «نجاتِ مرد چوبی-حلبی» از «جادوگر شهر اوز»۱۰The Wonderful Wizard of Oz | جادوگرِ شگفت‌انگیز شهر اوز، رمانی آمریکایی برای کودکان است که توسط ال. فرانک باوم نوشته شده و  ویلیام والاس دنسلو وظیفۀ تصویرگریِ آن را بر عهده داشته است.، می‌تواند برای شروع دیالکتیک با کودکان، بسیار جذاب باشد. نسخۀ سینماییِ این اثر، روایتی که مرد چوبی-حلبی تعریف می‌کند را حذف کرد و ترجیح داد تا آن را با آهنگ «If I Had a Heart» جایگزین کند، اما در کتاب، او توضیح می‌دهد که چگونه از داشتن قلب محروم شده است. گویا جادوگرِ شروری که در شرق زندگی می‌کند، زمانی که قصد داشته تا از چوبِ بدن او استفاده کند، هربار به‌جای تکه‌ای که از تن او جدا می‌ساخته، قطعه‌ای حلب را جایگزین می‌کرده و در همین حین، فراموش می‌کند تا برای او قلبی نو دست‌وپا کند. در نتیجه، مرد چوبی-حلبی دیگر نمی‌تواند دخترِ مونچکینی، که زمانی قصد ازدواج با او داشت را، دوست بدارد.

نخستین معمای فلسفی زمانی ظاهر می‌شود که مرد چوبی-حلبی، همچنان احساسات خود را، در قالب موقعیتی متصور می‌شود که به گذشتۀ او مربوط است، یعنی زمانی که تنِ پیشینیِ خود را داشت. بازسازیِ ‌تکه‌تکۀ مرد چوبی-حلبی در این داستان، یادآورِ روایت ارسطو از کشتیِ تسئوس است و می‌تواند تحلیلِ تطبیقیِ جذابی را در باب احساساتِ این شخصیت، ارائه دهد. همچنین، یکی دیگر از جنبه‌های جذاب و جالب داستان جادوگر شهر اوز، از زبان «مرد حصیری» بیان می‌شود. مرد حصیری مغز ندارد و به همین علت، در حین گفت‌وگو با مرد چوبی-حلبی ادعا می‌کند که داشتن مغز بسیار سودمندتر از قلب است، زیرا بدون مغز، شما نمی‌دانید که باید چگونه از قلب خود استفاده کند. اما مرد چوبی-حلبی میان قلب و مغز، قلب را ترجیح می‌دهد، زیرا باور دارد که قلب لازمۀ عشق‌ورزیدن است و این حس تنها چیزی است که شادی را به ارمغان می‌آورد. مسئلۀ وحدت یا تمایز میانِ «عقل» و «احساس»، موضوعی محبوب برای فلسفه‌ورزیِ فیلسوفان در تمامی ادوار تاریخ بوده است و می‌تواند با کمکِ کتاب جادوگر شهر اوز، آغازگر بحث فلسفیِ جذابی برای کودکانی با ردۀ سنیِ بالاتر از هشت‌سال باشد.

تحقیقات نشان می‌دهد که اکثر کودکان تا شخصی از اعضایِ درجۀ یک خانوادۀ خود را در حینِ مطالعه نبینند، در آینده نمی‌توانند کتاب‌خوان‌های خوبی باشند۱۱رجوع شود به: Jim Trelease, The Read-Aloud Handbook, Chapter 1 (1979). . بنابراین برای اینکه کودکانی علاقه‌مند به کتاب داشته باشیم، باید در آغاز، عادتِ خواندن را در خود نهادینه کنیم. در برنامه‌هایِ آموزشیِ فلسفه برای کودکان، شاید در ابتدا اصلی‌ترین هدف ما، تربیتِ خوانندگانی مادام‌العمر باشد، اما در این مسیر، نمی‌توان نقش «بلند خوانی» برای معرفیِ فلسفه به کودکان را دست‌کم گرفت. خواندن داستان برای بچه‌ها، که بسیار برایشان لذت بخش است، باعث ایجاد جرقه و فورانِ هیجانات آن‌ها در قالب سوالاتی دربارۀ آن کتاب می‌شود. در نتیجه شاید بتوان بهترین روش برای سوق دادن کودکان به‌سمت مشارکت در فلسفیدن را، بلندخوانی دانست.

البته ادعایِ فوق بدین معنا نیست که هیچ راه دیگری برای آشنا کردن کودکان خردسال با فلسفه وجود ندارد. همچنین نوشتن این مقاله برای من به‌هیج‌عنوان به‌مثابۀ مانیفستی برای توجیه فلسفه‌آموزی و اهمیت آن برای کودکان نبوده، اما امیدوام توانسته باشم تا حدودی اهمیت این مسئله را برای دغدغه‌مندان روشن‌تر کنم. به‌طور خلاصه، کودکان خردسال از فلسفیدن لذت می‌برند و در آن تبحر دارند و این مسئله می‌تواند باعث رشدِ قطعیِ مهارت‌هایِ فکری آن‌ها بشود. حال به‌نظر شما، چه‌چیز دیگری می‌تواند در مسیرِ آموزشِ فلسفه به کودکان، مفید باشد؟

در باب تصویر اصلی:

نقاشیِ حاضر، اثرِ امیرعباس است. این نقاشِ هشت ساله پس از همراهی در مطالعۀ «قورباغه و وزغ: رفقایِ همیشگی»، تصویر ذهنیِ خود از این داستان را به‌صورت اختصاصی برای نشریۀ پراکسیس بررویِ ورق آورد.

#آموزش_فلسفه_به_کودک_و_نوجوان #پراکسیس_کودک #پراکسیس_نوجوان

About Author

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *