اوکراین فلسطین است، نه اسرائیل.
اسلاوی ژیژک
مترجم: سپهر مقصودی
برای اینکه روابط بینالملل جواب دهند، همه طرفها باید وقتی که از مفاهیمی مانند آزادی و اشغال استفاده میکنند، حداقل به یک زبان صحبت کنند. اوکراینیها با قرار دادن خود در قایق مشابه اسرائیلیها، به جای فلسطینیها، بخش بزرگی از موقعیت اخلاقی عالی خود را واگذار میکنند.
یک بار از پسر کوچکترم پرسیدم که آیا میتواند نمکدان را به من دهد، با این پاسخ مواجه شدم: «البته که می توانم!» وقتی درخواستم را تکرار کردم، جواب داد: «شما از من پرسیدید که میتوانم این کار را انجام دهم، و من به شما پاسخ دادم. تو به من نگفتی که باید این کار را انجام دهم.»
چه کسی در این موقعیت آزادتر بود؛ من یا پسرم؟ اگر آزادی را به عنوان آزادی انتخاب درک کنیم، پسرم آزادتر بود، زیرا او یک انتخاب اضافی در مورد چگونگی تفسیر سوال من داشت. او میتوانست آن را به معنای واقعی کلمه یا میتوانست آن را به معنای معمول، به عنوان درخواستی تفسیر کند که از روی ادب صورتبندی شده بود. در مقابل، من عملاً از این انتخاب صرف نظر کردم و به طور خودکار به معنای متعارف آن تکیه کردم.
حالا، دنیایی را تصور کنید که در آن افراد بسیاری در زندگی روزمره همان طور رفتار میکنند که پسرم وقتی مرا اذیت میکرد. ما هرگز نمیدانیم که شرکای ما در گفتگو میخواهند چه بگویند و زمان زیادی را با تعقیب تفسیرهای بیمعنا از دست میدهیم. آیا این توصیف مناسبی از زندگی سیاسی در دهه گذشته نیست؟ دونالد ترامپ و سایر پوپولیستهای راست از این واقعیت استفاده کردهاند که سیاستهای دموکراتیک بر قوانین و آداب نانوشتهی خاصی تکیه میکنند که در صورت صلاحدید آنها را زیر پا گذاشتهاند، درحالیکه همیشه با نقض صریح قانون از پاسخگویی اجتناب میکنند.
در ایالات متحده، نوکرهای حزب جمهوریخواهِ ترامپ چنین استراتژی را پیش از انتخابات ریاست جمهوری بعدی دنبال میکنند. بر اساس یک تئوری حقوقی حاشیهای که آنها پذیرفتهاند، خلأ در قانون انتخابات فدرال به قوه مقننه ایالت اجازه میدهد تا در صورتی که وزیر امور خارجه تصمیم بگیرد که نمیتواند نتیجه انتخابات را تأیید کند، انتخابکنندگان ریاست جمهوری خود را منصوب کند. منکران انتخابات جمهوری خواه اکنون برای مناصبی که برای نادیده گرفتن ارادهی رأیدهندگان در سال ۲۰۲۴ به آن نیاز دارند، نامزد میشوند. بنابراین، حزب جمهوریخواه تلاش میکند یکی از شرایط اساسی دموکراسی را از بین ببرد: اینکه همه شرکتکنندگان سیاسی به یک زبان صحبت کرده و از قوانین یکسانی پیروی کنند. در غیر این صورت، کشوری خود را در آستانه جنگ داخلی خواهد دید، نتیجهای که تقریباً نیمی از آمریکاییها اکنون انتظار دارند.
همین شرایط برای سیاست جهانی نیز صادق است. برای کارآمدی روابط بینالملل، همه طرفها باید حداقل به یک زبان صحبت کنند که در مورد مفاهیمی مانند آزادی و اشغال صحبت میکنند. بدیهی است که روسیه با توصیف جنگ تجاوزکارانهی خود در اوکراین به عنوان «عملیات ویژه» برای «آزادسازی» این کشور، این شرایط را تضعیف میکند. اما دولت اوکراین نیز در این دام افتاده است. ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین در ۲۰ مارس ۲۰۲۲ در کنست اسرائیل گفت: «ما در کشورهای مختلف و در شرایط کاملاً متفاوتی هستیم. اما تهدید یکی است: هم برای ما و هم برای شما، نابودی کامل مردم، دولت، فرهنگ و حتی نابودی نامها: اوکراین، اسرائیل.
اسد غانم، کارشناس مسائل سیاسی فلسطینی، سخنان زلنسکی را در مورد مبارزات جهانی برای آزادی و رهایی، به ویژه مردم فلسطین، مایه شرمساری توصیف کرد. زلنسکی «نقشهای اشغالگر را معکوس کرد و اشغال کرد.» موافقم. و من همچنین با غانم موافقم که «هر گونه حمایت ممکن باید از اوکراینیها صورت گیرد، زیرا آنها در برابر تهاجم وحشیانه [روسیه] مقاومت میکنند.» بدون حمایت نظامی غرب، بیشتر اوکراین در حال حاضر تحت اشغال روسیه بود و ستون صلح و نظم بینالمللی یعنی یکپارچگی مرزها را نابود میکرد.
متأسفانه، سخنرانی زلنسکی در کنست یک رویداد منحصر به فرد نبود. اوکراین مرتباً مواضع عمومی در حمایت از اشغالگری اسرائیل اتخاذ میکند. در سال ۲۰۲۰ از کمیته سازمان ملل در مورد اعمال حقوق مسلم مردم فلسطین خارج شد و همین ماه گذشته، یوگن کورنیچوک، سفیر این کشور در اسرائیل، اعلام کرد: من به عنوان یک اوکراینی که کشورش مورد حمله بسیار وحشیانه همسایهاش قرار دارد، نسبت به مردم اسرائیل احساس همدردی میکنم.
این تشابه بین اسرائیل و اوکراین کاملاً نابجاست. در هر صورت، وضعیت اوکراینیها به وضعیت فلسطینیان کرانهی باختری نزدیکتر است. بله، اسرائیلیها و فلسطینیها حداقل به دیگری بودن دشمنان خود اذعان دارند، درحالیکه روسیه ادعا میکند که اوکراینیها واقعاً فقط روسها هستند. اما اسرائیل ملت بودن فلسطینیان را نیز انکار میکند (همانطور که روسیه با اوکراین انجام میدهد). فلسطینیها نیز از حضور در جهان عرب محروم شدهاند (مانند اوکراینیها در مقابل اروپا قبل از جنگ). علاوه بر این، اسرائیل نیز مانند روسیه یک ابرقدرت نظامی مجهز به سلاح هستهای است که بالفعل در حال استعمار یک موجود کوچکتر و بسیار ضعیفتر است و مانند روسیه در مناطق اشغالی اوکراین، اسرائیل نیز سیاست آپارتاید را اجرا میکند.
در حالی که رهبران اسرائیل از حمایت اوکراین استقبال میکنند، اما این لطف را پس ندادهاند. در عوض، آنها بین روسیه و اوکراین در نوسان بوده اند، زیرا اسرائیل به تحمل مداوم روسیه در مورد حملات نظامی خود به اهدافی در سوریه نیاز دارد. اما حمایت کامل اوکراین از اسرائیل عمدتاً منعکس کننده علاقه ایدئولوژیک رهبران آن در ارائه مبارزه خود به عنوان دفاع از اروپا و تمدن اروپایی در برابر شرق وحشی و توتالیتر است.
این چارچوب مبارزه غیرقابل دفاع است، زیرا مستلزم نادیده گرفتن نقشهای خود اروپا در بردهداری، استعمار، فاشیسم و غیره است. بسیار مهم است که از آرمان اوکراین به صورت جهانی، حول مفاهیم و تفسیرهای مشترک از کلماتی مانند «اشغال» و «آزادی» دفاع شود. تقلیل جنگ اوکراین به مبارزه برای اروپا، استفاده از چارچوبی است که الکساندر دوگین، فیلسوف درباری، رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین، که مرزی بین حقیقت روسی و حقیقت اروپایی ترسیم میکند. محدود کردن درگیری به اروپا، تبلیغات جهانی روسیه را تقویت میکند، که تهاجم به اوکراین را به عنوان یک عمل استعمارزدایی که بخشی از مبارزه علیه سلطه نئولیبرال غربی و گامی ضروری به سوی جهانی چند قطبی معرفی میکند.
اوکراین با تلقی استعمار اسرائیل در کرانه باختری به عنوان یک مبارزه دفاعی برای آزادی، تجاوز یک قدرت دیگر را تأیید میکند و بنابراین مبارزه کاملا موجه خود برای آزادی را به خطر میاندازد. دیر یا زود باید انتخاب کند. آیا با مشارکت در پروژه رهایی بخش جهانی که اروپا را تعریف میکند، واقعاً اروپایی خواهد بود؟ یا بخشی از موج پوپولیستی راست جدید خواهد شد؟
وقتی اوکراین از غرب پرسید: «آیا میتوانید به ما خمپارهانداز دهید؟» غرب بدبینانه نگفت: «بله، ما میتوانیم!» و بعد هیچ کاری نکرد. کشورهای غربی با ارسال سلاح برای مبارزه با اشغالگران پاسخ منطقی دادند. با این حال، هنگامی که فلسطینیها درخواست حمایت از هر نوعی میکنند، چیزی جز اظهارات توخالی دریافت نمیکنند که اغلب با اعلامیههای همبستگی با سرکوبگرشان همراه است که وقتی نمک میخواهند به حریفشان میدهند.
این متن ترجمهی مقالهی «Ukraine Is Palestine, Not Israel» نوشتهی Slavoj Žižek بود که در سایت Project Syndicate منتشر شده است.