نظریه اجتماعی

خبرنگاری روایی در «کنشگری هشتگ»

خبرنگاری روایی در «کنشگری هشتگ»

گوآبین یانگ

مترجم: نازنین یاسمی

هنگامی که تولید محتوا در رسانه‌های اجتماعی با هشتگ‌‌ها، عبارات و جملات یکسان به‌جهت مطالبه‌ای اجتماعی یا سیاسی انجام می‌شود، کنشگریِ هشتگ رخ می‌دهد. وجود چنین محتواهای مشترکی، به‌صورت گذرا در فضای مجازی، به آنها حالتی خبری و روایی می‌بخشد. با توجه به گفته‌های کارلین کمپل دربارۀ «خبرنگاری از #BLACKLIVESMATTER»، این مقاله نشان می‌دهد که خبرنگاری روایی در کنشگری «هشتگ»، از نوع روایت، محتوا و زمینۀ اجتماعی آن ناشی می‌شود؛ گفتنی است که روایتْ امری همگانی، حرفه‌ای و متغیر است.

 

۱. مقدمه
در سال‌های اخیر، یکی از پیشرفت‌های مهم در فعالیت‌ رسانه‌ای، افزایش کنشگری هشتگ (به‌معنای اعتراضی گفتمانی در فضای مجازی که افراد از طریق هشتگ یک کلمه، عبارت یا جمله با یکدیگر متحد می‌شوند) بوده‌است.
• به‌طور نمونه، #BLACKLIVESMATTER جنبشی اعتراضی بود که در پاسخ به تبرئۀ جورج زیمرمن به جرم قتل یک نوجوان آفریقایی ـ آمریکایی ترایون مارتین در تاریخ جولای ۲۰۱۳، هم در خیابان‌ها و هم در فضای مجازی، رخ داد.
• نمونه‌ای دیگر، #FERGUSON است که در پاسخ به قتل مایکل براون توسط پلیس در فرگوسن و در تاریخ ۹ آگوست ۲۰۱۴، انجام شد؛ یک هفته پس از قتل براون، تنها در توییتر میلیون‌ها پست با این هشتگ منتشر شد. (Bonila & Rosa, 2015)
این نمونه‌های مهم از اعتراض آنلاین در رسانه که ذکر شد، سبب توجه دوباره به میزان قدرت کنشگری در رسانه و در ادامۀ آن، شکل‌گیری یک گفتمان عمومی شد. تحقیقات در مورد فعالیت‌ رسانه‌ای، بر هویت شبکه‌ای و ارتباطی آن متمرکز بود (Sternberg and bennett, 2013) و درمورد مسائل سازمانی و رهبری بحث کرده است (gerbaudo,2012). همچنین این مقاله به ما می‌آموزد که شکل روایی خبرنگاری، همان شکل نادیده گرفته‌شدۀ آن در مطالعۀ فعالیت‌های رسانه‌ای است.


۲. تحلیل روایی جنبش‌های اجتماعی
اشکال داستانی و روایی، عنصر اساسی وجود انسان است (Polkinghorne, 1988). محققان بر این باورند که «ماهیت کنش روزمره و خودسازی یک شخصیت داستانی به زندگی می‌بخشد» (Steinmetz,1992). به‌طور مثال، کَر باور دارد «روایت، تنها روش توصیف رویدادها نیست؛ بلکه ساختار آن نهفته در خود رویدادها است.» (۱۹۸۶) برونر نیز بیان می‌کند: «زندگی به‌گونه‌ای که پیش می‌رود از زندگی به‌گونه‌ای که بیان می‌شود، جداناپذیر است.» (۲۰۰۴)
ویژگی برجستۀ فرمِ روایی، توالی زمانی آن است. در نمایش‌های ادبی این فرم روایی، توالی را از ابتدا، میان و تا پایان داستان در بر می‌گیرد. بنابراین کنت برک بیان می‌کند که فرم و شکلِ یک کار ادبی به‌ این صورت است: «تا جایی بخشی از متن خواننده را به پیش‌بینی بخشی دیگر سوق می‌دهد که به‌کمک توالیِ داستان تأیید شده باشد.» (۱۹۸۶) فرم داستان کارآگاهی، بر موضوعاتی همچون تلاش، مخاطره یا رمز و راز متمرکز است؛ هنگامی که قهرمان داستان (کارآگاه) به‌دنبال راه‌حل است، طرح داستانی کنجکاوی، شگفتی و تعلیق ایجاد می‌کند (Sternberg, 2003).
جنبش‌های اجتماعی نیز همچون کارهای ادبی، دارای اشکال روایی هستند؛ اشتاینمتز، جامعه‌شناس در مطالعۀ خود دربارۀ شکل‌گیری طبقۀ کارگر خاطرنشان می‌کند که «روایت دارای یک آغاز، میانه و یک پایان است و حرکت به‌سوی پایان روایت، تعارض‌ها، تبیین‌های علّی و توالی رویدادها را دربر می‌گیرد.» (Steinmetz,1992) گریفن و کاتکارت با تمرکز بر شکل بلاغی جنبش‌های اجتماعی، بر ماهیت فرآیندی آنها تأکید می‌کنند. همچنین کاتکارت می‌گوید که جنبش‌ها «نوعی تعارض آیینی هستند که یکی از اشکال برجستۀ آن، مقابله است» (۱۹۷۸)؛ گریفن نیز بر این باور است که تمام جنبش‌ها دارای فرم هستند، «هر جنبشی فرمی دارد که رشته‌ای از رنج، بدبختی، انفعال و حالت روحی است». (۱۹۶۹)
پژوهشگران جنبش‌ اجتماعی، مدتی است که به قدرت روایت‌ها پی‌ برده‌اند (polletta,2006; selbin,2010) اما در مطالعات مربوط به فعالیت‌ رسانه‌ای، توجه زیادی به موضوع «خبرنگاری روایی» نشده‌ است (but see clak,2016; kaun,2015). در مقابلِ اَشکال سنتیِ فعالیت رسانه‌ای همچون اقدامات نقص سرویس توزیع‌شده (DDoS) یا امضای دادخواست‌ها به‌صورت آنلاین، کنشگریِ هشتگ دارای ویژگی روایی مشخصی است. گفتنی است که کنشگری هشتگ هنگامی‌ رخ می‌دهد که تعداد زیادی کامنت و ریتوییت در فضای مجازی و در پاسخ به یک کلمه، عبارت و یا جملۀ هشتگ‌شده نمایان می‌شود؛ از آنجایی که این کامنت‌ها و ریتوئیت‌ها شامل روایت‌های شخصی متعدد و نیز به‌ترتیب زمانی هستند، شکل روایتی به‌خود می‌گیرند؛ از این رو خبرنگاری روایی محوری است برای کنشگری هشتگ. کارلین کمپل، نظریه پرداز، خبرنگاری بلاغی را این‌گونه تعریف می‌کند: «استعدادِ کنش یا عمل، یعنی داشتن شایستگی سخنوری و نویسندگی به‌نحوی که توسط دیگران در جامعه به رسمیت شناخته شود» (Campbell,2005)؛ طبق این تعریف، من «خبرنگاری روایی» را استعدادی برای خلق داستان‌ در فضای مجازی، با استفاده از هشتگ‌ و همچنین به‌‌صورت جمعی و شناخته‌شده برای عموم افراد، می‌دانم.
پنج گزارۀ کمپل دربارۀ خبرنگاری بلاغی که به‌کمکِ تحلیلِ یک متن تاریخی به‌دست آمده، به‌منظور تحلیل خبرنگاری روایی در کنشگری هشتگ، کاربردی است؛ متن تاریخی که توسط کمپل تحلیل شده‌است: a speech allegedly delivered by Sojourner Truth at the 1851 woman’s rights convention in Akron, Ohio.
نخست: او بیان می‌کند که «خبرنگاری اشتراکی، اجتماعی و مشارکتی است و همزمان توسط عناصر مادی و نمادینِ بافت و فرهنگ، تشکیل و محدود می‌شود».
دوم: خبرنگاری هم «سازه» و هم «ساخته‌شده» است؛ از آنجایی‌که نویسندگان و سنخنوران، از نظر مادی و ابزاری محدود، از نظر زبانی مقید و دارای موقعیت تاریخی هستند، باید روش‌هایی را جهت بیان ابداع کنند؛ بنابراین می‌توان اعتراف کرد که خبرنگاری یک اختراع و سازه است.
سوم: خبرنگاری در هنر یا صنعت نیز نمایان می‌شود و مجموعه‌ای از مهارت‌های اکتشافی شامل تدبیر، استعداد، ظرافت و نیز عادات ذهنی است که به‌واسطۀ تمرین فرا گرفته می‌شوند.
چهارم: خبرنگاری از شکل (فرم) خود به‌دست می‌آید و همچنین خبرنگاری فرم به‌واسطۀ قراردادهای کلی و ابزارهای متنی و بلاغی به‌دست می‌آید. اشکال روایی دارای پویایی هستند، چراکه مخاطبان، خوانندگان و شنوندگان را به مشارکت در خلق داستان‌ دعوت می‌کنند (also see polletta,2006). همان‌طور که کمپل می‌‌گوید: «خبرنگاری متنی با مخاطبان در ارتباط است و با علائمی آغاز می‌شود که «ادراک» را برای خوانندگان یا شنوندگان به‌وجود می‌آورد و آنها را قادر به طبقه‌بندی، به‌منظور فهمِ چگونگی شکل‌گیری یک کنش نمادین می‌کند.» (Campbell, 2005)
پنجم: کمپل خاطرنشان می‌کند که: «خبرنگاری می‌تواند بدخیم، تفرقه‌افکن و مخرب باشد» (۲۰۰۵) و همچنین «گوناگون، مبهم و محتمل به واژگونی است» و عدم محدودیتِ شکل روایی، آن را مستعدِ انحراف می‌کند.
در ادامه، هرکدام از این پنج‌ گزاره که در تحلیل #blacklivesmatter به‌کار رفته است را بررسی خواهم کرد؛ یکی از اصلاحاتی که در چارچوب کار کمپل انجام خواهم داد، این است که فُرم را بنیادی‌ترین ویژگی خبرنگاری رواییِ فعالیت رسانه‌ای می‌دانم و در آغاز آن را مورد بررسی قرار خواهم داد.


۳. قدرت فرم روایی
فعالیت در رسانه‌های اجتماعی، دارای اشکال روایی متفاوتی است، چراکه قراردادهای روایی هر نرم‌افزار یا برنامۀ کاربردی با دیگری متفاوت است. به‌عنوان نمونه، اعتراضات رسانه‌ای در گذشته، در بیانیه‌های الکترونیکی یا گروه‌های خبری صورت می‌گرفت که سببِ به‌اشتراک‌گذاری روایت‌های طولانی‌تری می‌شد (Gurak, 1999). انتشار گستردۀ چنین روایت‌هایی می‌تواند سبب اعتراض‌ رسانه‌ای شود، با این تفاوت که تعداد مشارکت‌کنندگان اینجا، بسیار محدودتر از توییتر است. ویژگی بارز کنشگریِ هشتگ در توییتر، آغاز آن با # است؛ آغاز کلمه با این علامت همچون #change, #climate، سبب آسان‌سازیِ جستجو و تعامل کاربران به‌واسطۀ آن کلمۀ هشتگ‌شده و همچنین به‌اشتراک‌گذاری داستان‌های مرتبط با آن، برای کاربران توییتری می‌شود؛ درواقع چنین هشتگ‌هایی در توییتر عادی به‌شمار می‌آیند.
با این حال، این هشتگ‌های روزمره به رویدادهای جمعیِ مناقشه‌برانگیزِ آنلاین، تبدیل نمی‌شوند. یک کنشگری‌ هشتگِ تأثیرگذار، برخلاف هشتگ‌های معمول، دارای شکل روایی مشخص، آغاز، بحران/تضاد و پایان است (clark, 2016)؛ در این چارچوب زمانی، افراد با هشتگ‌کردن افکار، احساسات و روایت‌های شخصی خود، به تولید مشترک روایت‌ها کمک می‌کنند.
هشتگ‌ها در فعالیت‌های رسانه‌ای مؤثر، به‌جای به‌کاربردن کلمات به تنهایی، دارای ساختارهای کامل‌تری در جملات، همچون: #change, #blacklivesmatter, #stopgamergat, #WhyIStayed, #JeNeSuisPasCharlie, هستند.
همان‌طور که نمونه‌های بالا نشان می‌دهند، چنین هشتگ‌هایی دارای افعالی هستند که احساس کنش و اجبار را بیان می کنند؛ کنش‌ها شامل عریضه، مطالبه، استیناف و اعتراض است؛ این هشتگ‌ها همچنین امتناع، اعتراض و الزام به کنش را بیان می‌کنند و روایت‌های رسانه‌های جریان اصلی را به چالش می‌کشند. از این جهات، هشتگ‌های افراد فعال، تجسم همان چیزی هستند که کاتکارت در مطالعۀ خود از اشکال جنبش اجتماعی، از آن به‌عنوان «نوعی درگیری آیینی که متمایزترین شکل آن، مقابله است» یاد می‌کند (۱۹۷۸).
اشکال روایی کنشگری هشتگ تنها به ساختارهای نحویِ آن محدود نمی‌شود و آنها شامل قراردادهای کلی و ابزارهای بلاغیِ مورد استفاده در محتواهای هشتگ‌شده هستند. کنشگری‌های هشتگ به‌طور معمول روزها، هفته‌ها و حتی ماه‌ها طول می‌کشد و در این دوره، علائم متنی و ابزارهای بلاغی، خوانندگان و شنوندگان را به‌سوی «ادراک» هدایت می‌کنند و آنها را قادر به طبقه‌بندی می‌سازند تا چگونگی شکل‌گیری یک کنش نمادین را درک کنند (Campbell, 2005).


۴. اشتراکی، ساخته‌شده، چیره‌دست و گوناگون
براساس یک روایت آمریکایی (Guynn, 2015)، بیانیۀ “black lives matter” ابتدا در فیس‌بوک و توسط آلیسیا گارزا (ژوئیه ۲۰۱۳)، پس از تماشای اخبارِ تبرئۀ جورج زیمرمن که به جرم تیراندازی به تریون مارتین محکوم شده بود، نمایان شد. دوست گارز (Patrisse Cullors)، پس از خواندن بیانیه، علامت هشتگ را به آن اضافه کرد. «باقی، سرگذشت و تاریخچه است». BlackLivesMatter# به‌سرعت در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد و نه‌تنها یک اعتراض آنلاین، بلکه یک جنبش اجتماعی را به‌وجود آورد که رهبران آن گریز و کالرز بودند.
در ساعت ۸:۴۵ صبح، در ۲۵ فوریه ۲۰۱۶، هشتگ BlackLivesMatter# را از طریق درگاه شخصی خود در توییتر جستجو کردم و با تعداد زیادی از این هشتگ روبه‌رو شدم و نهایتاً یک فایل pdfاز نتایج جستجو را ذخیره کردم؛ این ۷۴ صفحه تنها بخش اندکی از جنبش BlackLivesMatter# هستند، اما همچنان و به‌وضوح BlackLivesMatter# را به‌عنوان یک خبرنگاری روایی نشان می‌دهند.
نتایج جستجوی توییتر من، به‌ترتیب زمانیِ معکوس و با محتواهای به‌روز هستند. بنابراین، آن فایلِ ۷۴ صفحه‌ای روایتی است به‌ترتیب زمانی معکوس و تجربۀ من از خواندن آن همچون خواندن یک داستان زنده دربارۀ یک رویداد در حال وقوع بود؛ داستانی که توسط فرم روایت خلق می‌شود.
در نتایج جستجو یک داستان سیاسیِ هاف‌پست (huffpost) بود که عکسی از هیلاری کلینتون را هنگام سخنرانی نشان می‌داد. عنوان داستان این است: «فعالانِ black lives matte که سخنرانی هیلاری کلینتون را در یک رویداد خصوصی در کارولینای جنوبی قطع می‌کنند، از او می‌خواستند برخی از اظهارات گذشته‌اش دربارۀ عدالت نژادی را توضیح دهد». همان‌طور که نتایج را مشاهده می‌کردم، شروع به دیدن جنبه‌های کلیدی خبرنگاری روایی کردم؛ در ابتدا خاصیت اشتراکی و مشارکتی خبرنگاری از لایک‌ها و ریتوییت‌های فراوان پست‌های افراد مشهود است؛ برخی از پست‌ها صدها «موارد دلخواه» و «ریتوییت» دارند و احتمال دارد که افراد در چنین فضاهای جمعی یکدیگر را بشناسند یا نشناسند. آنها مانند شخصیت‌های دراماتیکی هستند که کمپل به آن اشاره می‌کند و از قول سارتر عنوان «یک رابطۀ پیوسته » را بیان می‌کند: «افراد در یک رابطۀ تسلسلی، هیچ ویژگی‌ مشترکی غیر از رابطۀ مشترک‌شان با یک شیء خارجی، رویداد، یا در موارد دیگر به یک قانون، یک نهاد، یک هنجار، یک کلیشه و … ندارند». (Campbell, 2005, p. 4) در این مورد، از آنجایی که همۀ آنها هشتگ BlackLivesMatter# را توییت کرده‌اند، رابطۀ آنها در ابتدا با هشتگ و تمام پیامدهای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی آن است.
همان‌طور که جلوتر می‌روم، داستان رشد و گسترش می‌یابد و همچنین غنی‌تر و پیچیده‌تر می‌شود، متن‌ها همراه با تصاویر مرتبط ارائه می‌شوند، یک هشتگ به‌طور ترکیبی با هشتگ دیگر استفاده می‌شود، به‌نحوی که #BlackLivesMatter با چندین هشتگ دیگر در هم تنیده می‌شود؛ به‌ترتیب زمانی معکوس، هشتگ‌های زیر را دیدم که همراه با BlackLivesMatter# استفاده می‌شوند: black#، WhichHillary#، notasuperpredator#، #ChicagoPD، #alwayshavealwayswill، #Apple، #FeeltheBern، #Trump، #twitter، #WhichOsblack. ، و …. هر یک از این هشتگ‌ها داستان جدیدی را در خود دارند، اما همگی به BlackLivesMatter# مرتبط هستند که به موضوع وحدت‌بخش داستان‌های متعدد دربارۀ عدالت نژادی تبدیل می‌شود.
دوم: کمپل می‌نویسد که خبرنگاری یک اختراع است و نویسندگان و سخنوران «مخترعِ» بلاغی هستند؛ آن‌ها «پیونددهندۀ گذشته و حال به یکدیگر هستند و ابزاری برای بیان آن لایه‌هایی می‌یابند که روان، جامعه و جهان (اشکال احساس که لحظاتی را در زمان محصور می‌کند) را به یکدیگر پیوند می‌دهند». این فرآیند اختراع، به هنر، تدبیر، استعداد، ظرافت و مهارت بستگی دارد.
BlackLivesMatter# نتیجۀ چنین اختراع ماهرانه‌ای است؛ درواقع، همۀ تولید محتواها در توییتر باید دربردارندۀ درجه‌ای از خلاقیت باشند تا ۱۴۰ کاراکتر (مورد نیاز در توییتر) را برآورده کنند. برای ایجاد یک روایت جمعی از مبارزات با هدف عدالت نژادی، از جمله از طریق BlackLivesMatter#، نیاز است که کاربران خلاقیت و فراست بیشتری را به‌کار ببرند؛ از روش‌های قدرتمندْ اشتراک‌گذاریِ روایت‌های شخصی است. به‌طور نمونه، در یکی از پست‌های ۲۲ فوریه آمده‌است: «در سال ۲۰۱۵، ده‌ها آمریکاییِ آفریقایی‌تبار به‌دست پلیس کشته شدند و اسم ۸۴ نفر از آنها روی پیراهنم است» (BlackLivesMatter pic.twitter.com/c0H0ltrgE0#). چنین روایت‌های شخصی به موضوعات اجتماعی گسترده‌تری مرتبط می‌شوند و از طریق هشتگ به اشتراک گذاشته می‌شوند، بنابراین به کنشگری هشتگ یک شخصیت اشتراکی و جمعی می‌بخشند.
بخشی از هنر روایت هشتگ جمعی، ناشی از تنوعِ اشکالِ بیانی آن است. در کنار روش‌های رایج توییت و بازتوییت‌کردن، خودِ پست‌کردن نیز اشکال مختلفی دارد: تصاویر، جوک‌ها، شعارها، نفرین‌ها و کاریکاتورها و گاهی نیز به اخبار، ویدیوها، موسیقی و آهنگ‌ها مرتبط هستند. در میان این روایت‌های شخصی‌شده اما هنرمندانه، روایتی اعتراضی خلق می‌شود و پیش می‌رود.
در نهایت، همان‌طور که کمپل اشاره می‌کند، خبرنگاری بلاغی «بدخیم، تفرقه افکن و مخرب» است که در مورد BlackLivesMatter#، این جنبۀ بدخیمی در زبان نژادپرستانه و اظهاراتی که در نتایج جستجوی من نمایان شده، دیده می‌شود و این با توجه به ماهیت آزاد توییتر، تعجب‌آور نیست. وجود چنین اظهارات نژادپرستانه‌ای، ضرورت اعتراض با هدف عدالت نژادی و چالش‌های پیش‌روی فعالان و شهروندان را توجیه می‌کند؛ برای کسانی که در روایتگری آنلاینِ BlackLivesMatter# مشارکت دارند، چنین چیزهایی شواهدی آشکار بر ضرورت «کنش» هستند؛ از این رو، درمقابلِ یک پست نژادپرستانه، یک نفر در ۱۶ فوریه توییت کرد: «من از BlackLivesMatter# حمایت می‌کنم زیرا چنین افرادی به‌واقع وجود دارند».

۵. زمینۀ اجتماعیِ روایت
در مطالعۀ کمپل دربارۀ خبرنگاری بلاغی، استعدادِ کنشگری، «به‌وسیلۀ عناصر مادی و نمادین و فرهنگ ساخته و محدود شده‌است»؛ به‌عبارت دیگر، خبرنگاری به شرایط اجتماعی واکنش نشان می‌دهد و همچنین مسائل اجتماعی را بیان می‌کند. به همین ترتیب، اشکال روایی کنشگری هشتگ، مستقل از فرهنگ و جامعه نیستند؛ تصادفی نیست که کنشگری هشتگ، به‌ویژه در اعتراضات اخیر با هدف عدالت نژادی و برابری جنسیتی، قابل توجه بوده‌است (Berridge & Portwood-Stacer, 2015; Clark, 2016). همان‌طور که بونیا و رزا (۲۰۱۵) در مطالعۀ خود در مورد #FERGUSON می‌نویسند: «بررسی چگونگی و چراییِ برجسته‌شدن فعالیت در رسانه میان جمع‌های خاص، دارای اهمیت است». یقیناً اتفاقی نیست که گروه‌هایی که با خشونت پلیس مواجه می‌شوند و اعتراضات‌شان با عنوان اقدامات «شورش» یا «غارت» تحقیر می‌شود و یا در رسانه‌ها به‌گونه‌ای نادرست معرفی می‌شوند، دقیقاً گروه‌هایی هستند که با بالاترین میزان به کنش در رسانه روی می‌آورند. از آنجایی که کنشگری هشتگ در زمینۀ اجتماعی و سیاسی رخ می‌دهد، احتمال دارد که شکل‌ها و شیوه‌های آن با تغییر زمینه، متفاوت شود. به‌عنوان نمونه JeNeSuisPasCharli# در فرانسوی، آیا در زبانی دیگر دارای اشکال روایی متفاوتی است؟ آیا اشکال مقابله در ایالات متحده بیش از چین است؟ آیا برخی از اشکال مؤثرتر از بقیه هستند؟ اینها سؤالاتی است که برای تحقیقات آینده مطرح خواهد شد.

About Author

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *