نظریه ادبی

در جست‌­وجوی آرزوهای بزرگ

در جست‌­وجوی آرزوهای بزرگ

مروری بر زندگی و آثار چارلز دیکنز

فرشاد جابرزاده

چارلز دیکنز[۱] از جمله نویسندگانی‌­ست که هرکدام از ما تا به‌­حال به‌نحوی یکی از آثارش را خوانده‌­ایم­، یا اقتباسی سینمایی، تلویزیونی یا نمایشی از آن­ها را دیده‌­ایم. دیکنز در ایران نام­ شناخته­‌شده‌­ای­ست و مترجمان سرشناسی نظیر ابراهیم یونسی، مهرداد نبیلی و احمد علیقلیان آثار او را به فارسی ترجمه کرده‌­اند. اما این نویسنده­‌ی انگلیسی کیست و چرا پس از نزدیک به صد و پنجاه سال بعد از مرگش، هنوز در زمره پرخواننده‌­ترین نویسندگان جهان است و اقتباس­‌های متعددی از روی آثارش ساخته می­‌شوند؟

مصائب نچندان شیرین

چارلز دیکنز در سال ۱۸۱۲ به­‌دنیا آمد. خانواده‌­اش از طبقه‌­ی کارگر پورتموثِ[۲] انگلیس بودند. پدرش، جان دیکنز[۳]، کارمند دفتر نیروی دریایی بود و مادرش، الیزابت[۴]، خانه‌­دار. خانواده‌­ی شلوغ دیکنز (چارلز دومین فرزند از هشت­ فرزند بود) به سبب شغل پدر، چند سالی مشغول جابه‌جایی از شهری به شهر دیگر بودند. چارلز نوجوان برخلاف شخصیت­‌هایی که در آینده خلق کرد، نظیر آلیور تویست[۵]، کودکی معمولی و نسبتا ایده­‌آلی داشت. وقتش را صرف مطالعه‌ی آثار هنری فیلدینگ[۶]، دانیل دافو[۷] و الیزابت اینچ­بالد[۸] می­‌کرد و در عین­‌حال گوشه‌­چشمی به ادبیات ملل دیگر داشت. یکی از کتب مورد علاقه‌­ی دیکنز جوان، هزار و یک شب بود که بعدها در نویسندگی‌ بسیار به کمک او آمد. از آن­‌جایی که پدر در نیروی دریایی کار مشغول بود، چارلز چندسالی در مدارس خصوصی درس خواند و با جماعتی بُرخورد که او را بیش از پیش به سمت کتاب­‌خوانی سوق ­دادند. اما روزگار خوش خانواده­‌ی دیکنز در سال ۱۸۲۲ به سر رسید.

جان دیکنز علاقه­‌ی وافری به تظاهر به «بورژوازی» داشت و غرورش اجازه نمی­‌داد خود را جزئی از طبقه­‌ی کارگر بداند. تصویری که او از دیکنزها نشان می‌­داد، تصویری بزک­‌کرده و دروغین بود که به کمک وام­‌هایی ایجاد شده بود که از نیروی دریایی و بانک­‌ها دریافت می­‌کرد. جان دیکنز حتی برای این­که خانواده‌­اش را خاندانی مرفه جلوه دهد، خواهرِ چارلز را به آکادمی موسیقی سلطنتی لندن فرستاد. تنها میوه‌­ی این زندگی دروغین برای دیکنزها، غرق­‌شدن در قرض­‌های هنگفتی بود که نه جان دیکنز با آن درآمد اندک از پس پرداختشان بر می‌­آمد، و نه دیگر اعضای این خانواده­‌ی ده‌نفره توانایی تغییر شرایط را داشتند. این مسئله باعث شد که خانواده‌­ی دیکنز اجباراً به مارشا­ل­سی[۹] نقل مکان کنند. روزگار نوجوانی چارلز به کار در کارخانه‌­ی واکسِ وارن با حقوقی بخور و نمیر، زندگی با آدم­‌های مختلف برای دوری از مارشال­سی، و درنهایت بازگشت به مدرسه پس از سه سال گذشت. مرگ مادربزرگِ چارلز باعث شد که ارثیه‌­ی مقبولی به پدرش برسد و با پرداخت قرض­‌ها، خانواده‌­ی دیکنز از شرِ مارشال­سی خلاص شوند. دیکنزها در خانه­‌ی خانم رویلانس، زنی که چارلز مدتی در خانه‌­اش زندگی کرد، ساکن شدند. چارلز در مدرسه‌­ی ولینگتون مشغول به تحصیل شد، اما جو و حال­‌وهوای آن­‌جا چندان خوشایندش نبود. دوسالی را در آن­جا گذراند و پس از آن تصمیم گرفت که دوباره به بازار کار بازگردد و در دفتری حقوقی به‌عنوان منشی مشغول به کار شد. در همان زمان فهمید که علاقه‌­ی بسیاری به ادبیات نمایشی و تئاتر دارد. بنابر آن­‌چه که وی در زندگی­نامه­‌اش نقل می‌­کند، طی دوره‌ای سه‌­ساله، هر روز به تئاتر می­‌رفت و نمایشی نبود که اجرا شود و چارلز دیکنز جوان از دیدنش غافل شود. دیکنز ابتدا قصد نویسندگی نداشت. قدرت او در تقلید از رفتار و حالت فیزیکی دیگران، باعث شده بود که سعی کند در امر بازیگری تئاتر به جایی برسد. با این­حال تلاش­‌های او در این امر مثمر به ثمر نبود[۱۰] و در عرصه­‌ی بازیگری به موفقیت خاصی دست نیافت. در این نقطه از زندگی بود که چارلز فهمید علاقه­‌ی او به ادبیات و هنر، علاقه­‌ای فرای یک مخاطب معمولی است و فصل تازه‌­ای برای او آغاز شد.

چارلز دیکنز به داستان‌­نویسی روی آورد. خوشبختانه تجربیات دو دهه‌­ی اول زندگی‌­اش باعث شده بود که چارلز ملات بسیاری برای روایت قصه­‌هایی در باب جوانیِ سخت و دشواری­‌های زندگی شهری داشته باشد. نخستین داستان کوتاهش در مجله‌­ی ماهانه لندن منتشر شد. داییِ چارلز که متوجه قریحه­‌ی خواهرزاده‌­اش شده بود، به او پیشنهاد کرد که در روزنامه­‌ی آینه­‌ی پارلمان[۱۱] بنویسد. حال دیکنز ۲۰ ساله تبدیل به یکی از خبرنگاران پارلمان شده بود و با نوشتن در باب امور سیاسی و اجتماعی، به درک تازه­‌ای از جامعه­‌ی خود رسید. لندنِ سال ۱۸۳۳ محل خوبی برای روزنامه‌­نگاری بود. شلوغی سرسام­‌آور و حوادث متعدد، باعث شد که چارلز متوجه این نکته شود که جهان در حال پوست­‌اندازی و گذار از زندگی در روستا و شهرهای کوچک است. این مضمون بعدها در آثاری نظیر آرزوهای بزرگ[۱۲] و یادداشت­‌های پیک­‌ویک[۱۳] توسط دیکنز استفاده شد.

برخلاف بسیاری از نویسندگان قرن نوزده، چارلز دیکنز اندیشه­‌های سیاسی روشن و عمیقی درباره‌­ی جامعه­‌ی خود و حوادث روز داشت. دیکنز مجبور بود برای پوشش خبری انتخابات­‌ها و مناظرات به سرتاسر بریتانیا سفر کند. این سفرها او را با فرهنگ­‌های مختلف آشنا کرد که نمودش در تقریبا تمام کارهای او دیده می­‌شود.

 

آغاز راه داستان‌­نویسی

دیکنز در همین دوران نخستین داستان­‌هایش را با نامی مستعار در وقایع صبح[۱۴] و چند نشریه‌ی دیگر منتشر کرد. دلیل استفاده‌ی او از نام مستعار، برداشت غلطی بود که مخاطبان و منتقدان از فامیلِ حقیقی او می­‌کردند و آن را برای نویسنده­ ناشایست می­‌دانستند. موفقیت سری داستان­‌های انگاره­‌هایی به قلم بز[۱۵] باعث شد که دیکنز به جامعه­‌ی روشنفکری لندن راه یابد. او با سر والتر اسکات[۱۶] و ویلیام اینسورث[۱۷]، دو تن از مه‌م­ترین نویسندگان آن دوره آشنا شد و انتشارات چپمن و هال[۱۸]، با دیکنز قراردادی بست که متن­‌هایی برای کمیک‌­های رابرت سیمور[۱۹] بنویسد. با این­حال پس از خودکشی سیمور، هابلوت براون[۲۰] به دیکنز پیوست و نتیجه­‌ی این همکاری چیزی نبود جز یادداشت­‌های پیک‌­ویک.

یادداشت­‌های پیک­‌ویک اثری قطور و بسیار مهم در کارنامه­‌ی چارلز دیکنز است. بسیاری این رمان را مهم‌­ترین اثر ادبی دوره‌­ی ویکتوریایی می‌­دانند. داستان حول مردی به نام ساموئل پیک­‌ویک می­‌گردد که موسس باشگاهِ ­پیک­‌ویک است. ساموئل تصمیم می­‌گیرد همراه با جمعی از افراد باشگاه، عازم سفری به گوشه و کنار انگلستان شود و مشاهداتش را در قالب مجموعه یادداشت­‌هایی بنویسد و پس از بازگشت به شهرش، آن­چه را که دیده و تجربه کرده برای دیگر اعضا بازگو کند. تجربه‌­ی روزنامه‌­نگاری برای پارلمان و سختی‌­های دوران مارشال­سی، دستمایه­‌ی نگارش این رمان شد. دیکنز در یادداشت­‌های پیک‌­ویک نثری روان و ساده دارد که همین مسئله موجب شد تا کتاب، با وجود این­‌که چند قسمت اول آن‌­چنان دیده نشدند، به موفقیت گسترده‌­ای در انگلیس برسد. منتقدان این امر را بخاطر ورود شخصیت سم وِلر می­‌دانستند. زوج سم وِلر و ساموئل پیک­‌ویک مخاطبان را به یاد زوج محبوب دون کیشوت و سانچو پانزا می‌­انداخت. از یک طرف با پیک­‌ویکِ ایده‌­آل­‌گرا و اخلاق­‌مدار مواجه بودیم، و از طرف دیگر، سم وِلری را داشتیم که ذکاوت و هوشی شرورانه داشت و بار طنز کتاب را به نوعی بر دوش می­‌کشید. ترکیب این دو باعث شد که فروش مجموعه از ۱۰۰۰ نسخه در ماه، به ۴۰ هزار نسخه برسد و شهرتی همه‌­گیر برای چارلز دیکنز و هابلوت براون به ارمغان بیاورد.

دیکنز در یادداشت­‌های پیک‌­ویک سعی داشت به غیرسیاسی‌­ترین شکل ممکن، انتقادات خود را به سیاست­‌های انگلستان در آن دوره وارد کند. او فردی از جامعه­‌ی مرفه را کنار فرد دیگری از طبقه کارگر گذاشت و نشان داد که این دشمنی و خودبرتربینی ثروتمندان نمی‌­تواند یک‌­تنه مشکلات را حل کند. برای این کار لازم است تا افرادی از گروه­‌های مختلف گرد هم بیایند و چاره­‌اندیشی کنند. این هم­بستگی میان طبقات را بعدتر در سرود کریسمس نیز به‌­گونه‌­ای دیگر می­‌بینیم.

شروعی تازه

موفقیت یادداشت‌­های پیک­‌ویک باعث شد تا چارلز دیکنز با پیشنهادات شغلی مختلفی روبه­‌رو شود. در سال ۱۸۳۶، به عنوان ویراستار مجله‌­ی مجموعه­‌ی بنتلی[۲۱] استخدام شد. در همان سال او آخرین بخش یادداشت­‌های پیک‌­ویک را نوشت و کتاب، به‌طور کامل، یکسال بعد انتشار یافت. دیکنز حال نیاز به قصه‌­ای تازه داشت. یکی از ویژگی­‌های رمان‌­های دیکنز، اشارات متعدد وی به دوران کودکی­‌اش است؛ دورانی که در فقر، جابه­‌جایی و تلاش برای فرار از محیط آلوده‌­ی اطرافش گذشته بود. همین سبب شد تا نگارش آلیور تویست[۲۲] را برای مجله‌­ی بنتلی آغاز کند.

آلیور تویست اثر شخصی‌­تری برای چارلز دیکنز به‌شمار می‌­رفت. انتشار آن از فوریه ۱۸۳۷ تا آپریل ۱۸۳۹، یعنی همان سالی­‌ که به‌­خاطر مشکلاتی از بنتلی خارج شد، ادامه یافت. داستان آلیور تویست آن­‌قدر آشناست که نیازی به بازگویی ندارد، اما برای آن دسته که نمی­‌دانند، کتاب درباره­‌ی آلیور تویست، پسرک یتیمی­‌ست که در یتیم­‌خانه‌­ای ساکن می­‌شود که دستکمی از جهنم ندارد. دیکنز در رمان دومش فضایی بسیار متفاوت از اولی تجربه کرد. برخلاف آن سرخوشی و بی‌­خیالی مفرطِ یادداشت‌­های پیک‌­ویک، در آلیور تویست با جهانی تیره و تار همراه می­‌شویم که دیکنز در کودکی مشابه­‌اش را تجربه کرده بود. گویا روش دیکنز در عیان‌ساختن ظلمی که به طبقه‌­ی فقیر روا داشته شده، شکلی دیگر به خود گرفته است. هرچه انتقادات او در یادداشت­‌های پیک‌­ویک رنگ و بویی طنزآمیز و پارودیکال داشتند، در آلیور تویست جدی و تهاجمی­‌اند. از میان اقتباس­‌هایی که از این رمان شده، نسخه‌­ی رومن پولانسکی[۲۳] برخلاف انیمیشن ساده­‌انگارانه‌­­ی دیزنی، توجه بیشتری به این مضمون کرده است. دیکنز در رمان هم‌­چنین به بحران وضعیت معیشتی توده­‌ها در لندن اشاره می­‌کند. بی­‌قانونی و بی‌­عدالتی آن­‌قدر در انگلیس ریشه کرده که زندگی شرافتمندانه برای این مردم ممکن نیست و هرکس به­‌گونه سعی دارد زنده بماند. جرم و فساد در اقصی نقاط رمان به چشم می‌­خورد و به­‌نظر می­‌رسد دیکنز سعی داشته به فساد بانک­‌ها و نیروی دریایی که به‌­گونه‌­ای از عوامل زندانی‌شدن پدرش بودند ارجاع دهد. نسخه‌­ی کامل آلیور تویست در قالب کتاب، سال ۱۸۳۸ منتشر شد و به نخستین اثر ویکتوریایی با محوریت فقر تبدیل شد.

چارلز دو سال قبل با کاترین هوگارت[۲۴] ازدواج کرده بود. چارلز و کاترین در طول دوران ازدواج­شان دارای ده فرزند شدند که نشان از علاقه‌­ی وافر دیکنزها به امر فرزندآوری و ابقای نسل دارد. سال سوم ازدواجشان بود که فردریک، برادر چارلز و ماری، خواهر کاترین، به خانه‌­ی آن­ها در بلومبسبریِ لندن[۲۵] آمدند. چارلز ارتباط نزدیکی با ماریِ هفده‌ساله داشت. او مسحور تفکرات و شخصیت ماری شده بود، هرچند که ماری خیلی زود، در سن هجده­‌سالگی بیمار شد و کمی بعد نیز فوت کرد. ماری الهام‌­بخش دیکنز در رمان­‌های آلیور تویست و شخصیت نل کوچولو[۲۶] در مغازه­‌ی قدیمی کنجکاوی[۲۷] شد. مرگ ماری تاثیر بدی روی چارلز گذاشت. او مدت­‌ها سوگوارش بود و باعث شد تا از نگارش بخش­‌هایی از یادداشت­‌های پیک‌­ویک و آلیور تویست عقب بماند و دیرتر از موعد مقرر دو کتاب به اتمام برسند. مجموعه­‌های بعدی دیکنز، نیکلاس بارتلبی[۲۸]، مغازه­‌ی قدیمی کنجکاوی و بارنابی راج[۲۹] که در هفته‌­نامه­‌ی ساعتِ آقای هامفری[۳۰] منتشر شدند، هرچند موفقیت­‌ داستان­‌های پیشین را تکرار نکردند، اما به فروش خوبی دست یافتند.

در سرزمین رویاها و ممالک دیگر

در اکثر زندگی‌­نامه­‌ها و مراجع مربوط به چارلز دیکنز، نخستین سفر او به آمریکا بخشی مجزا و مخصوص دارد. این سفر از چند منظر مهم است. دیکنز تا پیش از سفر به آمریکا تنها در انگلیس خوانده شده بود. او در این سفر آثارش را به آمریکا برد که این عمل با موفقیت خوبی همراه شد. دیکنز توانست پای خود را به جوامع روشنفکری آمریکا باز کند و با نویسنده­‌ها نیز روابط حسنه­‌ای ایجاد کند. قطعا مهم­‌ترین آن­ها کسی نبود جز واشنگتن ایروینگ[۳۱] بزرگ. ایروینگ را احتمالا بخاطر داستان درخشانش، افسانه‌­ی اسلیپی هالو[۳۲] بشناسید. تاثیر داستان­‌های ایروینگ روی آثار بعدیِ دیکنز، خصوصا سرود کریسمس[۳۳] بسیار آشکار است. دیکنز هم­‌چنین گام­‌هایی برای تصویب قانون حق کپی‌رایت در آمریکا برداشت و چندباری با دولتمردان این کشور ملاقات کرد که نباید اهمیت این ملاقات­‌ها در فروش خوب کارهایش در آمریکای آن زمان را نادیده گرفت. مطالعه‌­ی آثار ادبی آمریکا او را به سمت شخصی­‌سازی بیشتر داستان­‌هایش سوق داد.

دیکنز بعد از یک‌سال به انگلیس بازگشت و مراحل نگارش سرود کریسمس را آغاز کرد. سرود کریسمس یکی از نخستین آثار ادبی‌­ست که در آن با مقوله‌­ی سفر در زمان مواجه می­‌شویم. به تفسیر بسیاری، دیکنز ایده‌‌اش را از داستان کوتاه مشهور واشنگتن ایروینگ، ریپ وان وینکل[۳۴]، الهام گرفته بود. قصه­‌ی اسکروج[۳۵]، پیرمرد ثروتمند و بخیلی که در یک شب با روح گذشته، حال و آینده دیدار می­‌کند و این دیدار، تحولات روحی عظیمی در او رقم می‌­زند. از نگاهی دیگر، سرود کریسمس واکنش دیکنز به انقلاب صنعتی، افزایش قدرت طبقه­‌ی مرفه و تضعیف پرولتاریا بود که دیکنز سعی داشت به ساده­‌ترین شکل ممکن آن را بیان کند. سرود کریسمس نه آن سردیِ آلیور تویست را داشت، و نه به شوخ‌وشنگیِ یادداشت‌­های پیک­‌ویک بود. هرچند که دیکنز دو کتاب دیگر در همان زمان منتشر کرد، اما هر دوی آن­ها زیر سایه­‌ی سرود کریسمس قرار گرفتند و موفقیت چندانی بدست نیاوردند. دیکنز هم‌­چنین سفرهایی به ایتالیا و سوئیس داشت، اما در سفرش به پاریس بود که تجربیات جالب و تازه‌ای کسب کرد. او در آن­‌جا با روشنفکران و داستان­‌نویسان فرانسوی از جمله ویکتور هوگو[۳۶] و الکساندر دوما[۳۷] ملاقات کرد و از طرفی، آثارش را در فرانسه نیز معرفی کرد. در طی همین سفرها، رمان محبوبش، دیوید کاپرفیلد[۳۸] را آغاز کرد که نگارش آن در سال ۱۸۴۹ به پایان رسید و یک‌سال بعد، در قالب یک کتاب منتشر شد. دیوید کارپفیلد موفقیت‌­های رمان‌­های قبلی را ادامه داد، هرچند که این­بار با چارلز دیکنز قصه‌­گوتری مواجه بودیم که کمتر به مسائل اجتماعی می­‌پرداخت. با این­‌حال دیکنز مردم را فراموش نکرده بود. طی این مدت فعالیت‌­هایی برای منع برگزاری اعدام در ملأعام گرفت و به انتقاد از سیاست­‌های کمپانی هند شرقی پرداخت. هم­چنین مجله­‌ی سخنان خانگی[۳۹] را تاسیس کرد که محبوبیتی همگانی در انگلیس بدست آورد و داستان‌­ها و نمایشنامه­‌هایش را در آن منتشر کرد.

دیکنز در سال ۱۸۵۱ با ویلکی کالینزِ[۴۰] نمایشنامه‌نویس آشنا شد. این دوستی تاثیر بسیاری بر نوشته­‌های دیکنز میان­‌سال داشت. سه رمان بعدی او، خانه‌­ی متروک[۴۱]، روزگاران سخت[۴۲] و دوریت کوچولو[۴۳] فاقد آن شور و شوق پیشین بودند. انگار دیکنز هرچه به سال‌های پایانی عمرش نزدیک‌­تر می­‌شد، آثارش غم‌­انگیزتر و پژمرده‌­تر می­‌شدند. با این‌­حال فروش خوب این سه رمان که روحی تازه در کالبد مرده‌­ی سخنان خانگی دمیده بودند، باعث شد که چارلز دیکنز خانه­‌ی محبوب دوران کودکی‌­اش در هایهام[۴۴] را بخرد و به ­آن­جا نقل مکان کند. دیکنز در آن­ سال‌­ها به کتاب­‌خوانی برای مردم روی آورده بود و نقل است که یک‌بار برای جمعیتی دوهزارنفری سرود کریسمس را خواند.

دیکنز و کالینز در سال ۱۸۵۷، نمایشنامه­‌ای به نام ژرفنای یخ‌­زده[۴۵] نوشتند. این نمایشنامه تنها یک سود برای دیکنز داشت و آن چیزی نبود جز آشنایی با الن ترنان[۴۶]، بازیگر ۱۸ ساله و زیبارو. تنها ثمره‌­ی این رابطه اما طلاق چارلز از کاترین بود. فاصله‌­ی سنی میان چارلز و الن طوری بود که ترجیح می­‌داد حتی‌الامکان با الن در یک نقطه دیده نشود تا رسوایی بیشتری به بار نیاید. گویا کاترین این­‌گونه از رابطه­‌ی آن­ها باخبر شده که هدیه‌­ای که چارلز برای الن فرستاده بوده، اشتباهاً به کاترین می­‌رسد و او دیگر دلیلی برای ماندن در خانه‌­ی دیکنزها نمی‌­بیند و چارلز و ۹ بچه (یکی را با خودش می‌­برد) را تنها می‌­گذارد.

یک پایان باشکوه

چارلز دیکنز پس از جدایی از کاترین، تور کتاب­‌خوانی­‌هایش را شروع می­‌کند. به سرتاسر انگلیس می‌­رود و نمایش‌­ها و داستان­‌هایش را می­‌خواند و اجرا می­‌کند. در سال ۱۸۵۹، داستان دو شهر[۴۷] را می‌­نویسند که حاصل تجربیات زیستی‌اش در لندن و پاریس است. این رمان مهم­‌ترین اثر تاریخی چارلز دیکنز است که تقریبا تمام مضامین کارهای قبلی­‌ او را در خود دارد. داستان دو شهر تلاشی بود در جهت ترسیم اتفاقاتی که منجر به انقلاب کبیر فرانسه شدند برای انگلیسی‌­ها. کتاب بسیار موفق بود و تا همین امروز نیز در زمره‌ی پرفروش‌ترین آثار تاریخ قرار دارد. بسیاری گمان نمی­‌کردند که دیکنز پنجاه‌ساله در اثری بعدی‌­اش پا را از این فراتر بگذارد و آخرین شاهکارش، آرزوهای بزرگ را خلق کند. رمان رجعتی بود به حال­‌وهوای آلیور تویست با راوی­‌ای پخته‌­تر و روایتی قوی­‌تر.

دهه­‌ی نهایی زندگی چارلز دیکنز در آرامش نسبی سپری شد. هرچند که دیکنز پیر به‌طرز عجیبی به مسائل فراطبیعی و ارواح علاقه پیدا کرده بود و در این راستا، وارد انجمن عجیب­تری به نام باشگاه روح[۴۸] شد، اما بیشتر این دوره به سفر و کتاب­‌خوانی برای مردم گذشت که خب، باعث شد جسمش روزبه‌روز ضعیف‌­تر شود و او نیز با بی‌­اعتنایی به این مشکلات، وضعیتش را بغرنج‌­تر می‌­کرد. در تمام این­ سال­‌ها، دیکنز به شکل پنهانی با الن در ارتباط بود؛ البته رابطه‌­اش با همسر سابق نیز چندان کدروت­‌آمیز به نظر نمی‌­رسید. دیکنز پس از جدایی از کاترین، هزینه­‌های ماهانه او را تقبل می‌­کرد و نمی­‌گذاشت وضعیت سختی را تجربه کند.

چارلز دیکنز سرانجام در ژوئن ۱۸۷۰، پیش از آن­که آخرین رمانش، معمای ادوین درود[۴۹] را به سرانجام برساند، چشم از جهان فروبست.

 

[۱] Charles John Huffam Dickens (1812 – ۱۸۷۰)

[۲] Portsmouth

[۳] John Dickens

[۴] Elizabeth

[۵] Oliver Twist

[۶] Henry Fielding (1707 – ۱۷۵۴)

نویسنده‌­ی شهیر انگلیسی و خالق رمان جوزف اندروز

[۷] Daniel Defoe (1660 – ۱۷۳۱)

نویسنده­‌ی انگلیسی و خالق رمان رابینسون کروزئه

[۸] Elizabeth Inchbald (1753 – ۱۸۲۱)

رمان‌­نویس و نمایشنامه‌­نویس انگلیسی که نفش مهمی در پیشرفت ادبیات این کشور در قرن هفدهم داشت.

[۹] Marshalsea

زندانی در لندن که برای افرادی با جرائم دریایی استفاده می‌­شد و اکثر زندانی‌هایش از فقیرترین طبقات اجتماعی بودند.

[۱۰] گویا چارلز در روز آزمون هنرپیشگی بیمار می­‌شود و نمی­تواند در آزمون شرکت کند.

[۱۱] The Mirror of Parliament

[۱۲] Great Expectations

[۱۳] The Pickwick Papers

[۱۴] The Morning Chronicle

[۱۵] Sketches by Boz

«بز» اسم مستعار چارلز دیکنز در این برهه بود.

[۱۶] Sir Walter Scott (1771 – ۱۸۳۲)

[۱۷] William Harrison Ainsworth (1805 – ۱۸۸۲)

[۱۸] Chapman & Hall

[۱۹] Robert Seymour (1798 – ۱۸۳۶)

[۲۰] Hablot Knight Browne (1815 – ۱۸۸۲)

[۲۱] Bentley’s Miscellany

[۲۲] Oliver Twist

[۲۳] Roman Polanski (1933 – )

پولانسکی اقتباسی از روی رمان دیکنز با همین عنوان در سال ۲۰۰۵ ساخت که با موفقیت تجاری خوبی همراه نبود.

[۲۴] Catherine Thomson Hogarth (1815–۱۸۷۹)

[۲۵] Bloomsbury

[۲۶] Little Nell

[۲۷] The Old Curiosity Shop

[۲۸] Nicholas Nickleby (1838–۳۹)

[۲۹] Barnaby Rudge

[۳۰] Master Humphrey’s Clock

[۳۱] Washington Irving (1783 – ۱۸۵۹)

[۳۲] The Legend of Sleepy Hollow

تیم برتون فیلمی با بازی جانی دپ از روی این داستان ساخته است.

[۳۳] A Christmas Carol

[۳۴] Rip Van Vinkle

[۳۵] Scrooge

[۳۶] Victor Hugo (1802 – ۱۸۸۵)

[۳۷] Alexandre Dumas (1802 – ۱۸۷۰)

[۳۸] David Copperfield

[۳۹] Household Words

[۴۰] Wilkie Collins (1824 – ۱۸۸۹)

[۴۱] Bleak House

[۴۲] Hard Times

[۴۳] Little Dorrit

[۴۴] Highham

محله‌­ای در لندن

[۴۵] The Frozen Deep

[۴۶] Ellen Ternan (1839 – ۱۹۱۴)

[۴۷] A Tale of Two Cities

[۴۸] The Ghost Club

[۴۹] The Mystery of Edwin Drood

About Author

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *