در دستگاه تبلیغاتی پوتین چه میگذرد؟
ماشا گرین
مترجم: پرنیان سجادپور
«ولادیمیر سولوویوف»۱Vladimir Solovyov یکی از برجستهترین چهرههای دستگاه تبلیغاتی روسیه، شش شب در هفته، شش کارشناس را بهمدت بیش از دو ساعت بهدور خود جمع میکند تا مباحثههایی سیاسی را برگزار کند که در جایی درج نمیشوند. جلسههای اخیر این نشستها به تمسخر اوکراین و همپیمانانش (بهخصوص ایالات متحده و رییسجمهور آن، «جو بایدن») و بررسی گزینههای پیش روی روسیه گذشته است. سولوویوف در جلسهای که در تاریخ ۲۹ آوریل برگزار شد، پرسید: «آیا بهتر نیست که دنیا را با خاک یکسان کنیم؟». مهمانان او که شامل هفت مرد میانسال بودند، از ته دل خندیدند. سولوویوف اخمهایش در هم رفت و گفت: «من میخواهم دو نقلقول مهم تاریخی را به غرب یادآوری کنم. رییس اتحادیهی روسیه پرسیده است: این جهان بدون حضور روسیه چه فایدهای دارد؟». این نقلقول برگرفته از مصاحبهای است که خود شخص سولوویوف در سال ۲۰۱۸ با «ولادیمیر پوتین» انجام داد و در آن مصاحبه، پوتین در پاسخ سوالی که دربارهی جنگ هستهای از او پرسیده شد، به احتمال وقوع آن اشاره کرد. نقلقول دومی که سولوویوف مطرح کرد، باز هم بخشی از گفتههای پوتین در سال ۲۰۱۸ بود: «اگر آنها جنگ هستهای را آغاز کنند، ما نیز پاسخ خواهیم داد. اما ما مردمان درستکاری هستیم و بدون شک به بهشت خواهیم رفت؛ در حالی که آنها به درک واصل خواهند شد». سولوویوف نقلقول دومی را بیشتر مواقع بهشکل پرسشوپاسخ با مهمانان خود مطرح میکند.
تمام بخشهای تلویزیون روسیه یا متعلق به دولت است، یا حداقل توسط دولت کنترل میشود. مهمترین اخبار شبانگاهی در دو شبکهی اصلی دولتی، یعنی «چنل وان»۲Channel One و «راشا وان»۳Russia One پخش میشوند که هر دوی این شبکهها داستانهای کموبیش یکسانی را با ترتیب مشابهی پوشش میدهند. بهعنوان مثال، چنل وان در تاریخ ۳۰ آوریل اخبار خود را با گزارشی در مورد روستایی آغاز کرد که بهتازگی از دست نئونازیها آزاد شده بود. راشا وان هم در سرخط خبرهای خود به آخرین دستاوردهای ارتش روسیه پرداخت: «صدها نفر از نئونازیها کشته شدند، دهها هوابرد هوایی هدف موردنظر خود را موردحمله قرار دادند و حملاتی علیه مراکز فرماندهی و انبارهای تجهیزات صورت گرفت». هر دو شبکهی خبری از بیرحمی و وحشیگری آشکار نظامیان اوکراینی گزارش دادند. راشا وان مدعی شد:«ارتش اوکراین یک بار دیگر اهداف غیرنظامی را بمباران کرد». چنل وان اعترافی ساختگی با جزییات کامل از یک اسیر جنگی اوکراینی پخش کرد که در آن اذعان میکرد به زنی روس تجاوز کرده و شوهرش را کشته است. هر دو شبکه گزارشی از یک بیمارستان نظامی تهیه کرده بودند که گروهی از مردان جوان با پیژامههای راهراه یکشکل بهخاطر نقش قهرمانانهی خود در آزادسازی شهرها و روستاهای اوکراینی مدال دریافت میکردند.
پوشش اخبار و گزارشها به این سبک و سیاق نهتنها بهشکل روزانه در شبکههای مختلف تلویزیونی تکرار میشوند، بلکه نمونههای مشابه آنها در رسانههای چاپی و برخط نیز مشاهده میشوند. براساس گفتهی تعدادی از کارمندان سابق و کنونی خبرگزاریهای روسیه، برای این پدیده یک توضیح ساده وجود دارد و آن هم این است که ویراستاران رسانههای تحت کنترل دولت، از جمله پخشکنندگان و توزیعکنندگان اخبار، در نشستهای هفتگی خود با مقامات «کرملین» موضوعات مطرحشده را با یکدیگر هماهنگ میکنند. پنج روز در هفته، یک تیم مشاورهی ازپیشتعیینشده فهرستی از موضوعات را با جزئیات بیشتری منتشر میکند (این سازمان در قبال درخواستی برای ارائهی توضیحات هیچ پاسخی ارائه نمیدهد). من بهشخصه این فهرستها را ندیدهام. افرادی که به آنها دسترسی دارند، گفتهاند که میترسند تحت قوانین جدید جاسوسی، بهخاطر انتشار این فهرستها مجرم شناخته شوند و تحت تعقیب قرار بگیرند؛ اما قبول کردهاند که آنها را در طی چند هفتهی آینده مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. این افراد بیان کردهاند که فهرستهای مذکور معمولاً شش تا ده موضوع را در خود جای میدهند و ظاهراً بهگونهای طراحی میشوند که بهناچار اخبار جدید وزارت دفاع در مورد جنگ را پوشش دهند. از میان منابعی که من به آنها دسترسی دارم، افرادی که این فهرستها را از نزدیک دیدهاند در رسانههایی مشغول به کار هستند که پخش مستقیم خبری ندارند؛ اما موضوعاتی که در موردشان صحبت کردند، در میان عناوین خبری چنل وان و راشا وان بیکموکاست بهچشم میخورد.
موضوعات در چهار گروه دستهبندی میشوند: اقتصادی، افشاگر، احساسی و کنایهآمیز. داستانهای اقتصادی باید بیانگر این باشند که تحریمهای غرب علیه روسیه بیشتر از این که تاثیری در وضعیت روسیه داشته باشد، باعث سختتر شدن زندگی در اروپا شده است. بهعنوان مثال، مردم در بریتانیا از پس هزینههای سیستمهای گرمایشی برنمیآیند. بهعلت روند افزایشی قیمت سوخت در آلمان، ممکن است مردم مجبور شوند که به استفاده از دوچرخه روی بیاورند. بازارهای سهام درحال سقوط هستند و این احتمال وجود دارد که اروپای غربی با بحران مواد غذایی روبهرو شود.
مطالب افشاگر بر روی پخش کردن اطلاعات نادرست و دستکاریشده در غرب تمرکز میکنند. این داستانها ممکن است درمورد پناهندگان اوکراینی باشد که با دزدی از فروشگاههای اروپای غربی، چهرهی واقعی خود را بهعنوان جنایتکار نشان میدهند؛ یا ممکن است دربارهی «آستین تایس»۴Austin Tice (خبرنگار امریکایی که در سال ۲۰۱۲ در سوریه ربوده شد) باشد. او بیان کرده بود که بهعلت افشای حقایقی دربارهی ایالات متحده آمریکا، مشمول مجازات شده است. اخبار احساسی به روابط میان روسها، چه در روسیه و چه در اوکراین شرقی میپردازد؛ مثلا خبر ازدواج زوج جوانی در «بردیانسک»۵Berdyansk که بهتازگی آزاد شده است، کمکهای انساندوستانهی روسیه به ناحیهی «دونستک»۶Donetsk و معالجهی کودکان آسیبدیده در اوکراین توسط پزشکان روسی. در نهایت میرسیم به داستانهای کنایهآمیز که تمرکزشان بر روی مسخره کردن رئیسجمهور اوکراین، «ولادیمیر زلنسکی» و زوال عقل فرضی رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، جو بایدن است. تلویزیون روسیه معمولاً از بخشهایی از برنامهی «تاکِر کارلسون»۷Tucker Carlson در شبکهی «فاکس نیوز»۸Fox News برای ساختن این داستانها استفاده میکند.
در روزهای نخست حملهی تمامعیار روسیه به خاک اوکراین، در مسکو مشغول تماشای تلویزیون بودم و از این که شبکههای تلویزیونی جنگ را چهقدر کماهمیت جلوه میدهند، جا خورده بودم. لحن گویندگان کاملاً خشک و بیروح بود و مدت زمان بخشهای خبری هیچ تفاوتی با حالت عادی نداشت. گمان کردم که این سیاستی بود که روسیه در پیش گرفته تا حواس مردم را از عبارت «عملیات نظامی ویژه» که توسط کرملین بهزبان آورده شده بود، پرت کند. اما براساس سخنان منابع معتبرم، آنچه بهچشم میدیدم یک نقشهی آگاهانه و تعمدی نبود؛ بلکه عملاً هیچ نقشهای در کار نبود. حداقل برخی از مدیران رسانهای کرملین خبر نداشتند که حمله به اوکراین در شرف وقوع است. حالا دیگر تمام برنامههای تلویزیون به جنگ اختصاص داده میشود و در کنار بخشهای خبری و گفتوگوها، گزارشهای ویژهای وجود دارند که ادعا میکنند در حال رسوا کردن تبلیغات دروغین غربیها و اوکراینیها هستند و ریشههای بهاصطلاح «فاشیسم اوکراینی» و قصههای ساختگی دربارهی «جنگ میهنپرستانهی کبیر» (اصطلاحی روسی برای سهم شوروی از جنگ جهانی دوم) را برملا میکنند. در گذشته خبرنگاران فعال در تلویزیون و مطبوعات آموزش میدیدند تا پی زوایای خاصی از داستانها را بگیرند؛ اما افرادی که آن فهرستها را دیدهاند، امروزه این جنبهی فرایند را کماهمیتتر میبینند. یکی از منابع من گفت: «این را بگویید، آن را نگویید – برای مثال، از ماریوپل۹Mariupol را حرف بزنید و از بوچا۱۰Bucha خیر، و بدون گذراندن آن دوره، حتی میتوانید با آنها گفتوگویی داشته باشید.»
سولوویوف که برنامهاش در شبکهی راشا وان روی آنتن میرود، استاد سازماندهی مناظرات و گفتوگوها در مدت زمانهای کوتاهی است که توسط مقامات برای او تعیین شده است. در ۲۶ آوریل، سولوویف بههمراه «مارگاریتا سیمونیان»۱۱Margarita Simonyan که «روسیا سگودنیا»۱۲Rossiya Segodnya (یک شرکت سهامدار دولتی-خبری داخلی) و «آرتی»۱۳RT (بازوی بینالمللی دستگاه تلویزیونی-تبلیغاتی) را اداره میکند، شایعهای را مطرح کرد در آن احتمال ترور خودشان و چند نفر دیگر از تبلیغاتچیها وجود داشت و ظاهراً یک روز زودتر بهدست پلیس مخفی خنثی شده بود. عملیات یورش پلیس شبیه مضحکه بود. در میان مدارکی که پلیس ادعا میکرد به آنها دست یافته است، در یک سو گردنآویزی با نشان آلمان نازی و در سوی دیگر یک نیزهی سهشاخهی اوکراینی، کوکتل مولوتوف در بطریهای پلاستیکی (که چنین چیزی وجود خارجی ندارد) و سه خشاب بازیهای ویدئویی وجود داشت. سیمونیان با ژستی متفکرانه گفت که این ترور به فرمان سیاستمدار جبههی مقابل، یعنی «الکسی ناوالنی»۱۴Alexey Navalny با همکاری زلنسکی برنامهریزی شده است؛ زیرا هر دوی آنها نئونازی هستند.
در سال ۲۰۲۰، خود ناوالنی از سوءقصدی که بهنظر میرسید بهدست سرویس امنیتی روسیه (F.S.B) انجام گرفته است، جان سالم به در برد. ناوالنی بیش از یک سال در زندان بود. سیمونیان پرسید: «میتوانید تصور کنید اگر ناوانلی زندانی نمیشد، دست به انجام چه کارهایی میزد؟». قبل از اینکه غرق تماشای دستگاه تبلیغاتی روسیه شوم، «لِو گودکوف»۱۵Lev Gudkov، جامعهشناس مستقل، به من گفت که پایه و اساس زبانبازیهای تلویزیون نسبت دادن صفات خود به دیگران است. بههمین سادگی! سولوویوف و مهمانانش بههمراه سایر خبرنگاران، گزارشگران و مجریان خبری در چنل وان و راشا وان، شبیه به بچههایی هستند که در زمین بازی حقشان را خوردهاند: «نه، من نازی نیستم؛ خودت نازی هستی!»، «تویی که مناطق مسکونی را بمباران میکنی!»، «خودت قاتل روزنامهنگاران هستی!»، «تویی که به شهروندان تجاوز میکنی و آنها را میکشی!»، «تو نسلکشی میکنی!». من از سولوویوف و سیمونیان درخواست مصاحبه کردم. سولوویوف پاسخی نداد و سیمونیان هم از طریق کانال تلگرامش که حدود سیصد هزار عضو دارد، به اطلاع من رساند که با من صحبت نخواهد کرد.
«تیموتی اشنایدر»۱۶Timothy Snyder، تاریخدان و پژوهشگر دانشگاه «ییل»۱۷Yale، اصطلاح «شیزوفاشیسم»۱۸Schizo-fascism را اولین بار در توصیف آن دسته از فاشسیتهای واقعی که دشمنان خود را فاشیست خطاب میکنند، بهکار برد. اشنایدر گفته است که این روش براساس سخنی از هیتلر است که گفته دروغ باید آنقدر بزرگ و توهینآمیز باشد که بار روانی مقاومت در برابر آن برای اکثر مردم، بیشتر از ظرفیت آنان باشد. وضعیت اوکراین بدینگونه است که یک حاکم مستبد نسلکشی را در مورد ملتی مردمسالار که رئیسجمهوری یهودی دارند به جریان انداخته است و قربانیان این فاجعه را نازی خطاب میکند. گویندگان تلویزیون روسیه اغلب اعتراف میکنند که وضعیتی که در تلاش برای توصیف آن هستند، وضعیتی پوچ و بیهوده است. «دیمیتری دروبنیتسکی»۱۹Dmitry Drobnitsky، کارشناس علوم سیاسی، در روز ۲۹ آوریل در برنامهی سولوویوف گفت: «مردم دنیا عقلشان را از دست دادهاند. مردم روسیه دچار روسیههراسی۲۰Russophobic شدهاند و یهودیها خودشان به بدترین نوعِ یهودستیزی روی آوردهاند». چند روز بعد از این مصاحبه، «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجهی روسیه، طی مصاحبهای با تلویزیون ایتالیا همان اکاذیب را دربارهی یهودیهای یهودستیز تکرار کرد و این را اضافه کرد که هیتلر خود رگههای یهودی داشت. سولوویوف که خودش نیز یهودی است، زلنسکی را «مثلاً یهودی» خطاب کرد.
فرهنگ غالب بر تلویزیون دولتی روسیه در طی دو دههی گذشته بهتدریج شکل گرفت. در سال ۲۰۰۰، پوتین اولین دورهی ریاستجمهوری خود را با تصاحب سهام یکی از شبکههای تلویزیونی بخش خصوصی آغاز کرد و در عرض چند سال تمام بخشهای تلویزیون، از جمله ایستگاههای محلی، تحت کنترل دولت درآمدند. تلویزیون دولتی که در دههی ۹۰ کمکار شده بود، حالا بودجهی قابلتوجهی از دولت دریافت میکرد و بسیاری از روزنامهنگاران، ویراستاران و تهیهکنندگانی که پیشتر در شبکههای خصوصی مشغولبهکار بودند، فعالیت خود را در شبکههای دولتی آغاز کردند. در بحبوحهی دومین انتخابات ریاست جمهوری پوتین در سال ۲۰۰۴، گفتوگویی با «یوگنی رونکو»۲۱Evgeny Revenko داشتم. او معاون ویراستار خبری شرکت تلویزیونی و رادیویی «آل-راشا»۲۲All-Russia State Television and Radio Broadcasting Company بود که در حال حاضر تبدیل به راشا وان شده است. رونکو به من گفت: «این یک زنجیرهی منطقی و ساده است. ما یک تلویزیون دولتی هستیم و دولت ما از نوع ریاست جمهوری است؛ پس از رئیسجمهور انتقاد نمیکنیم». رونکو که پیشتر بهعنوان گزارشگر و مجری خبری در تلویزیون مستقل کار کرده است، به مقام مسئول بخش خبری این شرکت منصوب شد.
«فریدا کوربنگالیوا»۲۳Farida Kurbangaleeva، مجری پیشین شبکه خبر، کار خود در شبکه راشا وان را در بهار سال ۲۰۰۷ هنگامی که ۲۷ ساله بود آغاز کرد. کوربنگالیوا در شهر پراگ زندگی میکند و در گفتوگویی که از طریق برنامهی «زوم»۲۴Zoom با یکدیگر داشتیم، به من گفت:«چه روزهای خوبی بود. میتوانستیم بخش خبری را با داستانهای عامهپسندی همچون «برخورددهندهی هادرونی بزرگ»۲۵Large Hadron Collider و یا خبر فوت طراح مد معروف، «جانفرانکو فرره»۲۶Gianfranco Ferre آغاز کنیم. شروع اخبار با داستانهایی دربارهی پوتین در آن زمان بیسلیقگی محسوب میشد». کوربنگالیوا گفت که تا سال ۲۰۱۳ تمام داستانهای عامهپسند، بهخصوص داستانهای بینالمللی، حذف شدند و گزارشهایی دربارهی تمرینات نظامی ارتش روسیه جایگزین آنها شدند. کوربنگالیوا فرایند ویراستاری خبرها را برای من اینگونه توصیف کرد:«تصور کنید شما در حال نگارش نسخهی خودتان از گزارش هستید و بالادستیهای من – رونکو و واسطهی من و رونکو – در حال تماشای همزمان آن در صفحه نمایش خود هستند. ناگهان تلفن زنگ میخورَد و به شما میگویند: این بخش را عوض کن، آن قسمت را حذف کن».
کوربنگالیوا گفت که در پاییز سال ۲۰۱۳ مشغول کار بر روی داستانی درباره تظاهراتی بود که در اوکراین در حال گسترش بود. در عرض چند ماه، این تظاهرات تبدیل به انقلاب میشد. «بهمحض این که واژهی «معترضان» را تایپ کردم، رونکو مرا صدا زد و گفت: چرا این افراد را معترض خطاب میکنی؟». رونکو به کوربنگالیوا دستور داد تا واژهی «معترضان» را با «همدستان نازیها» عوض کند (رونکو که اکنون یکی از اعضای مجلس روسیه و از رهبران حزب «روسیهی متحد پوتین»۲۷Putin’s United Russia Party است، از صحبت دربارهی این مقاله با من خودداری کرد). پس از این که روسیه «کریمه»۲۸Crimea را تصرف کرد، خبرنگاران و گزارشگران دستور گرفتند که این اقدام را «اتحاد مجدد» بنامند و هرگز از لفظ «ضمیمهسازی» استفاده نکنند. کوربنگالیوا به من گفت که از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است؛ مثلاً با این که در نسخهای که به دستش رسیده بود، از «حکومت نظامیان»۲۹junta استفاده شده بود، او «مسئولان اوکراینی» را جایگزین کرده است. اما هنگامی که نیروهای تحتحمایت روسیه در اوکراین شرقی با استفاده از موشکهای ساخت روسیه ظاهراً یک هواپیمای مسافربری مالزیایی را در سال ۲۰۱۴ موردهدف قرار دادند، کوربنگالیوا در گزارش خبری خود در تلویزیون اعلام کرد این هواپیما توسط جت جنگی اوکراینی ساقط شده است. مدت کوتاهی پس از آن، کوربنگالیوا از کار خود کناره گرفت و کشور را ترک کرد.
من با چند نفر از افرادی که از این شغل کنارهگیری کرده بودند صحبت کردم. همهی آنها گفتند که باید زودتر از اینها استعفا میکردند. یکی از گزارشگران سابق گفت که سالهای سال به جلسات رواندرمانی میرفته تا بتواند استعفا کند. شخص دیگری که بیش از یک دهه در راشا وان بهعنوان نویسندهی خبری مشغولبهکار بوده، به من گفت که بعد از استعفایش تا سالها تلاش میکرده تا شغل دیگری پیدا کند؛ اما مدام شکست خورده است. او گفت: «الان میفهمم که کارمندی ایدهآل برای تلویزیون دولتی بودهام. من سیاسی نیستم و کوچکترین علاقهای به سیاست ندارم. این نظام چنین شهروندانی را پرورش میدهد». بهمحض این که حملهی تمامعیار روسیه به اوکراین آغاز شد، او از شغل خود کناره گرفت و اینک در حال تحصیل است تا بتواند حرفهی خود را تغییر دهد.
«ژانا آگالاکووا»۳۰Zhanna Agalakova، گویندهی سابق اخبار پرمخاطب چنل وان، در سال ۲۰۰۵ حرفهاش را به خبرنگار خارجی تغییر داد. او گفت: «فکر میکردم اگر گزارشهایی دربارهی انتخابات و اعتراضات واقعی تهیه کنم، دیگر لازم نباشد دربارهی آنچه در کشورم میگذرد دروغ بگویم». اما هنگامی که آگالاکووا در ایالات متحده آمریکا در حال تهیهی گزارشی دربارهی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بود، وظیفه داشت تا هیلاری کلینتون را بیمار نشان دهد. او بارها از مثالی تکراری استفاده کرد که بیان میکرد هیلاری کلینتون در جریان مبارزات انتخاباتی مریضاحوال بوده و در حین یک سخنرانی عمومی تپق زده است. در سال ۲۰۱۹، هنگامی که آگالاکووا در حال تهیهی گزارش از اعتراضات فرانسه بود، سردبیرش به او گفت که دلیل این اعتراضات (اصلاح سیستم بازنشستگی) را از متن حذف کند. در همان دوران روسیه هم در حال ایجاد تغییرات نامطلوبی در سیستم بازنشستگی خود بود. آگالاکووا گفت: «بنا بود در متن گزارشم روی این قضیه تمرکز کنم که هر اعتراضی منجر به درگیری با پلیس میشود. آنها صراحتاً این را به من نگفتند؛ اما مقصود این بود که این برداشت از متن ایجاد شود که اعتراضات همیشه نتایج بدی در بر خواهد داشت.»
در همان سال آگالاکووا در حال تهیهی گزارشی دربارهی پردهبرداری از بنای یادبودی بود که برای ادای احترام به آن دسته از شهروندان شوروی در طول جنگ جهانی دوم در مقاومت بلژیک شرکت داشتند، ساخته شده بود. او با یک زن بلژیکی مصاحبه کرد که مبارزان را بهیاد داشت و تعریف میکرد که بعضی از آنها هنگامی که به شوروی برگشتند، برای او کارتپستال میفرستادند. اما بهمحض این که به «لنینگراد» رسیدند، ارتباطشان با او قطع شد. زن به این فکر کرده بود که وقتی دوستانش به اردوگاههای کار و اصلاح بروند، رابطهاش ممکن است با آنها به پایان برسد (آگالاکووا گمان میکرد که زن با یکی از آنها رابطهی عاشقانه داشته است). سردبیر آگالاکووا این قسمت را حذف کرد و گفتهی او را این چنین بیان کرد: «این احتمال وجود دارد که دولت در حال فراهمسازی زمینههای برپایی اردوگاهای کار اجباری باشد.» در نهایت با شروع حملهی تمامعیار روسیه به اوکراین، آگالاکووا از شغلش استعفا کرد. آپارتمان و ماشینش در پاریس و تمام مزایای چنل وان را رها کرد و تبعید را به خبرنگار خارجی بودن ترجیح داد.
امروزه با این که سولوویف، دستاندرکارانش و آنچه انجام میدهند در معرض دید مردم قرار دارد، تولید محتوای تلویزیون بهجای افراد متعصب و افراطی بیشتر بهدست انگلهایی سپرده شده است که مقام و منصب ناچیزی در تلویزیون دارند. آنها در واقع نسخهای را که وزارت دفاع منتشر میکند، بازنویسی میکنند و برای ویدئوهای صامت سازمانهای دولتی مختلف، صداگذاری انجام میدهند. این فعالیتها در چنین شغلهایی لازمالاجرا تلقی میشوند؛ یعنی داستانهایی که باید حتماً نشان داده شوند. بسیاری از این افراد برنامهی کاری سادهای دارند؛ هفتهای هفت روز و روزی شش تا هشت ساعت کار میکنند و هر دو هفته به مرخصی میروند. در واقع نقش ضروری ولی کوچکی در این سیستم ایفا میکنند و حقوق معقولی دریافت میکنند. هنگامی که از یکی از سردبیران اخبار پرسیدم که آیا اطلاق واژهی «نازی» به نیروهای اوکراینی کار درستی است یا نه، به من گفت: «نه، فکر نمیکنم. من سیاستمدار یا مورخ نیستم و صرفاً منابع رسمی را دنبال میکنم. اگر مقامات رسمی از این اصطلاح استفاده میکنند، پس لابد همینطور است» (این منبع یکی از دو نفری بود که در حال حاضر در یکی از کانالهای دولتی روسیه کار میکنند و موافقت کرد که بهطور مستقیم با من صحبت کند).
میخواستم از درستی فرضیهام مطمئن شوم. پرسیدم: در واقع تبلیغات روسیه برای این نیست که مخاطبانش را متقاعد کند که اوکراینیها نازی هستند و روسیه در حال راهاندازی یک جنگ تدافعی تمامعیار است؛ بلکه برای پیچیدهتر کردن وضعیت است تا بتواند این برداشت را ایجاد کند که هیچچیز حقیقت ندارد. آیا اصلاً چیزی بهنام حقیقت در این میان وجود دارد؟». همکارم گفت: «حقیقت وجود دارد. قطعاً وجود دارد». صرفاً ناشناخته است. سردبیر گفت: «مگر این که شخصی بتواند به بوچا یا ماریوپل سفر کند تا از حقیقت باخبر شود؛ در غیر این صورت هیچکس نمیتواند بفهمد که دقیقاً چه اتفاقی افتاده است. ما در عصری تقلبی زندگی میکنیم. تشخیص دادن اطلاعات واقعی مثل باور به خدا یا موجودات فضایی دشوار است. در واقع هر کس خودش تصمیم میگیرد که چه چیز را باور کند». برخلاف اکثر روسها، این شخص در کنار منابع روسی دسترسی نامحدودی به شبکههای اخبار غربی دارد. «محال است که بگوییم کدام خبر درستتر است. هر کشوری منافع خودش را در نظر میگیرد. روسیه میخواهد از جمعیت غیرنظامی ساکن در «دونباس»۳۱Donbass محافظت کند. غرب هم دوست دارد در این قضیه دخالت کند؛ مثل حمله به روسها با اعمال تحریمها و ارسال کمکهای نظامی به اوکراین. در این وضعیت فهمیدن این که داستان کدام یک از طرفین ماجرا واقعیتر است، بسیار دشوار است.»
کارکنان سابق و کنونی تلویزیون دولتی روسیه آن را بهعنوان یک ارتش توصیف میکنند؛ ارتشی شامل فرماندههای انگشتشمار و پیادهنظامهای متعدد، که دستوراتی را که دریافت میکنند، هرگز بهپرسش نمیکشند. «نیکولای سوانیدز»۳۲Nikolay Svanidze، تاریخدان و روزنامهنگاری که سالهای متمادی مجری یک برنامهی تحلیلی-خبری در روسیه وان بود، گفت: «تمام اینها بر پایهی مقررات نظامی کار میکند» (برنامهی هفتگی سوانیدزه که گرایشهای آزادیخواهانه دارد، با شروع حملهی روسیه به اوکراین موقتاً متوقف شد؛ اما او همچنان به این شبکه وابسته است). همه میدانند که بهنوعی بخشی از همین سیستم هستند؛ مثلاً پشت لپتاپ سولوویف یک حرف Z بزرگ (نمادی از جنگ روسیه در اوکراین) چسبانده شده که بهسادگی قابلرویت است. یکی از خبرنگاران چنل وان که در اوکراینِ بهاصطلاح «آزادشده» حضور یافته بود، در تمام طول گزارشش بازوبندی با حرف Z بسته بود و کلمهی PRESS در قسمت سینهی جلیقهی ضدگلولهاش دیده میشد.
دولت روسیه و دستگاه تبلیغاتیاش یک چرخهی انعکاسی را تشکیل میدهند. پوتین به تماشای تلویزیون دولت خودش مینشیند و همان جملهها را از زبان خودش نقلقول میکند. تلویزیون هم به سخنان پوتین شاخوبرگ میدهد و پخششان میکند. پیامها از هر جای این حلقهی بسته میتوانند متولد شوند. «ماریا بارونوا»۳۳Maria Baronova، فعال سابق جناح مخالف که در سال ۲۰۱۹ فعالیتش را در تلویزیون دولتی روسیه آغاز کرد، در تاریخ ۱۲ فوریه پستی طولانی و صریح در کانال تلگرامی شخصی خود نوشت که در آن گفته بود ناتو و همپیمانانش باید «نازیزدایی»۳۴De-Nizification شوند. پس از مدت کوتاهی متوجه شد که یک سردبیر ارشد، نوشتهاش را مورد تحسین و تمجید قرار داده و او را تشویق کرده است که نمونههای مشابه بیشتری بنویسد. دوازده روز بعد، پوتین آغاز حملهی روسیه به اوکراین را اعلام کرد و هدف این جنگ را غیرنظامیسازی و نازیزدایی اوکراین اعلام کرد. بارونوا نتوانست نمونهی دیگری از اصطلاح «نازیزدایی» پیدا کند که روسها پیش از انتشار پست تلگرامی او در جایی بهکار برده باشند (بهجز در متنهای مرتبط به آلمان). دستگاه تبلیغاتی روسیه سالهای متمادی اوکراینیها را نازی مینامید؛ اما این کلمه تازه بود. اصطلاح نازیزدایی پیرو دعوایی که بارونوا با دوست روسیزبانش در ایالات متحده امریکا داشت به گوشش خورده بود. به من گفت: «در حین نوشتن آن پست تلگرامی این واژه را از خودم ساختم و هنگامی که آنها در حال سر هم کردن سخنرانی پوتین بودند، آن را دزدیدند.»
این تصور که ایدئولوژیهای مستبدانه (یا بهطور واضحتر، ایدئولوژیهای پوتین) به سرعت برقوباد سرهمبندی میشوند، آنقدرها هم دورازذهن نیست. واژههای قابلاستفاده و نقلقولهای گفتنی بسیار کم و محدودند. به همین دلیل است که ماشین تبلیغاتی روسیه از سخنان پوتین در سال ۲۰۱۸ بهکرات استفاده میکند؛ مثلاً این که روسها مستقیماً به بهشت میروند، یا پوچ و عاطل بودن جهانی که روسیه در آن حضور ندارد. وظیفهی بارونوا نوشتن و ویرایش داستانهایی با هدف جمعآوری پول و آگاهیرسانی بود. به من گفت که کار چندانی انجام نداده، زیرا اجباری بالای سرش نبوده است. بودجهی اختصاصدادهشده بیحدوحصر بود؛ اما سطح انتظارات بسیار پایین بود، و بارونوا به این نتیجه رسید که هر چه افراد برای هیچ کاری نکردن دستمزد بیشتری دریافت کنند، نتیجهی بهتری دارد. این سیستم به این دلیل سرپا بود که همواره یک مخاطب داشت و آن هم شخص پوتین بود و ظاهراً هر چیزی که به او نشان میدادند، رضایتش را جلب میکرد. بارونوا در تاریخ ۲۴ فوریه از شغلش استعفا کرد. او در همین باره به من گفت: «خیلی دیر این کار را کردم. میدانم». در اوایل ماه مه نشریهی تحقیقاتی مستقل روس، پروکت۳۵Proekt، گزارش داد که کرملین دیگر نازیزدایی را بهکار نمیبرد؛ زیرا این اصطلاح بهقدر کافی مورد توجه مردم قرار نگرفته است.
اگر تبلیغاتچیهای روسی خود را بهعنوان پیادهنظامها و فرماندههای یک ارتش در نظر بگیرند، این ارتش بر مبنای اساطیر جنگ بزرگ میهنی۳۶Great Patriotic War شکل گرفته است. پیروزی در این جنگ بخش عمدهی تاریخنگاری معاصر روسیه است و تنها رویدادی است که ادعای روسیه را در جهت انجام آنچه که میخواهد در جهان انجام دهد – بهخصوص در مقابل افرادی که آنها را نازی مینامد – توجیه میکند. اما داستانهای جنگیای که روسها در مدرسه، کتابها، فیلمها و سریالهای تلویزیونی یاد میگیرند، تمرکز خود را بیشتر روی ایثار و فداکاری نیروهای شوروی میگذارند تا پیروزی نهایی آنها.
امروزه دانشآموزان روسی دقیقاً مانند پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگهایشان داستانهای شهدای روسی را از بر میکنند. «زویا کوسمودمیانسکایا»۳۷ Zoya Kosmodemyanskaya، پارتیزانی که بهدست آلمانیها اسیر شد اما حاضر نشد حرف بزند، با حلقآویز کردن خودش تصمیم گرفت تا مرگش را بهدست خودش انتخاب کند. «الکساندر ماتروسوف»۳۸Alexander Matrosov پس از این که خودش را جلوی مسلسل آلمانی انداخت، جانش را از دست داد. فیلم «استالینگراد» که در سال ۲۰۱۳ ساخته شد، یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ روسیه است که با تنها قهرمان بازماندهی فیلم پایان مییابد. او که در حال مخابرهی یک حملهی هوایی علیه ساختمانی است که در آن پناه گرفته، در نهایت بههمراه تعدادی سرباز آلمانی که در آن ساختمان هستند کشته میشود. شوق و اشتیاق انسان برای مردن در راه کشور خود بخشی از افسانههای نظامی در سراسر دنیاست؛ اما برای سربازان روسی، به شهادت رسیدن و همراه کردن دیگران با خود والاترین مرتبهی دلاوری و شجاعت است.
هر شب تبلیغاتچیان قهرمانی و شجاعت را بهشکلی الگوسازی میکنند که گویی بمبهای انتحاریای هستند که جلیقههای انفجاری به خود بستهاند. در طول برنامهی ۲۶ آوریل، سولوویف و سیمونیان دربارهی محتملترین عواقب مناقشهی فعلی بحث کردند. سیمونیان گفت: «من بهشخصه احتمال وقوع جنگ جهانی سوم را واقعبینانهترین مسیر میدانم. با شناختی که من از خودمان و رهبرمان ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین دارم و با در نظر گرفتن این که در اینجا چیزها بر چه اساسی کار میکنند، فکر میکنم احتمال وقوع یک حملهی هستهای که غیرمحتملترین نتیجهای است که میتوان برای این وضعیت متصور شد، باز هم خیلی بیشتر از شکست ماست. این موضوع هم مرا وحشتزده میکند و هم باعث میشود تا بفهمم قضیه دقیقاً از چه قرار است».
سولوویف به او یادآوری کرد: «اما ما مستقیماً به بهشت میرویم».
سیمونیان گفت: «همینطور است. اما آنها به درک واصل خواهند شد».
این متن ترجمهای بود از مقالهی «Inside Putin’s Propaganda Machine» به قلم Masha Gessen که در وبسایت The New Yorker منتشر شده است.