نظریه اجتماعی

در دستگاه تبلیغاتی پوتین چه می‌گذرد؟

در دستگاه تبلیغاتی پوتین چه می‌گذرد؟

ماشا گرین

مترجم: پرنیان سجادپور

«ولادیمیر سولوویوف»۱Vladimir Solovyov یکی از برجسته‌ترین چهره‌های دستگاه تبلیغاتی روسیه، شش شب در هفته، شش کارشناس را به‌­مدت بیش از دو ساعت به‌دور خود جمع می‌کند تا مباحثه‌هایی سیاسی را برگزار کند که در جایی درج نمی‌شوند. جلسه‌های اخیر این نشست‌ها به تمسخر اوکراین و هم‌پیمانانش (به‌خصوص ایالات­ متحده و رییس‌جمهور آن، «جو بایدن») و بررسی گزینه­‌های پیش روی روسیه گذشته است. سولوویوف در جلسه‌ای که در تاریخ ۲۹ آوریل برگزار شد، پرسید: «آیا بهتر نیست که دنیا را با خاک یکسان کنیم؟». مهمانان او که شامل هفت مرد میان‌سال بودند، از ته دل خندیدند. سولوویوف اخم‌هایش در هم رفت و گفت: «من می­‌خواهم دو نقل­‌قول مهم تاریخی را به غرب یادآوری کنم. رییس اتحادیه‌ی روسیه پرسیده است: این جهان بدون حضور روسیه چه فایده‌ای دارد؟». این نقل­‌قول برگرفته از مصاحبه­‌ای است که خود شخص سولوویوف در سال ۲۰۱۸ با «ولادیمیر پوتین» انجام داد و در آن مصاحبه، پوتین در پاسخ سوالی که درباره‌­ی جنگ هسته‌­ای از او پرسیده شد، به احتمال وقوع آن اشاره کرد. نقل‌­قول دومی که سولوویوف مطرح کرد، باز هم بخشی از گفته‌های پوتین در سال ۲۰۱۸ بود: «اگر آنها جنگ هسته­‌ای را آغاز کنند، ما نیز پاسخ خواهیم داد. اما ما مردمان درستکاری هستیم و بدون شک به بهشت خواهیم رفت؛ در حالی­ که آنها به درک واصل خواهند شد». سولوویوف نقل­‌قول دومی را بیشتر مواقع به‌­شکل پرسش­­‌وپاسخ با مهمانان خود مطرح می­‌کند.

تمام بخش‌های تلویزیون روسیه یا متعلق به دولت است، یا حداقل توسط دولت کنترل می‌شود. مهم‌ترین اخبار شبانگاهی در دو شبکه­‌ی اصلی دولتی، یعنی «چنل وان»۲Channel One و «راشا وان»۳Russia One پخش می‌شوند که هر دوی این شبکه‌ها داستان­‌های کم‌وبیش یکسانی را با ترتیب مشابهی پوشش می‌دهند. به‌عنوان مثال، چنل وان در تاریخ ۳۰ آوریل اخبار خود را با گزارشی در مورد روستایی آغاز کرد که به‌تازگی از دست نئونازی‌ها آزاد شده بود. راشا وان هم در سرخط خبرهای خود به آخرین دستاوردهای ارتش روسیه پرداخت: «صدها نفر از نئونازی­‌ها کشته شدند، ده­‌ها هوابرد هوایی هدف موردنظر خود را موردحمله قرار دادند و حملاتی علیه مراکز فرماندهی و انبارهای تجهیزات صورت گرفت». هر دو شبکه‌ی خبری از بی‌رحمی و وحشی‌گری آشکار نظامیان اوکراینی گزارش دادند. راشا وان مدعی شد:«ارتش اوکراین یک ­بار دیگر اهداف غیرنظامی را بمباران کرد». چنل وان اعترافی ساختگی با جزییات کامل از یک اسیر جنگی اوکراینی پخش کرد که در آن اذعان می‌کرد به زنی روس تجاوز کرده و شوهرش را کشته است. هر دو شبکه گزارشی از یک بیمارستان نظامی تهیه کرده بودند که گروهی از مردان جوان با پیژامه‌­های راه‌­راه یک‌­شکل به‌خاطر نقش‌ قهرمانانه‌­ی خود در آزادسازی شهرها و روستاهای اوکراینی مدال دریافت می‌­کردند.

ولادیمیر سولوویوف درکنار ولادیمیر پوتین

پوشش‌ اخبار و گزارش‌ها به این سبک و سیاق نه‌­تنها به‌شکل روزانه در شبکه­‌های مختلف تلویزیونی تکرار می‌شوند، بلکه نمونه‌های مشابه آنها در رسانه­‌های چاپی و برخط نیز مشاهده می‌شوند. براساس گفته‌­ی تعدادی از کارمندان سابق و کنونی خبرگزاری‌­های روسیه، برای این پدیده یک توضیح ساده وجود دارد و آن هم این است که ویراستاران رسانه­‌های تحت کنترل دولت، از جمله پخش‌­کنندگان و توزیع‌­کنندگان اخبار، در نشست­‌های هفتگی خود با مقامات «کرملین» موضوعات مطرح‌شده را با یکدیگر هماهنگ می­‌کنند. پنج روز در هفته، یک تیم مشاوره‌ی ازپیش‌تعیین‌شده فهرستی از موضوعات را با جزئیات بیشتری منتشر می­‌کند (این سازمان در قبال درخواستی برای ارائه­‌ی توضیحات هیچ پاسخی ارائه نمی‌دهد). من به‌­شخصه این فهرست­‌ها را ندیده‌ام. افرادی که به آنها دسترسی دارند، گفته‌اند که می‌ترسند تحت قوانین جدید جاسوسی، به‌خاطر انتشار این فهرست‌ها مجرم شناخته شوند و تحت تعقیب قرار بگیرند؛ اما قبول کرده‌­اند که آنها را در طی چند هفته‌ی آینده مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. این افراد بیان کرده‌اند که فهرست‌های مذکور معمولاً شش تا ده موضوع را در خود جای می‌دهند و ظاهراً به‌گونه‌ای طراحی می­‌شوند که به‌ناچار اخبار جدید وزارت دفاع در مورد جنگ را پوشش دهند. از میان منابعی که من به آنها دسترسی دارم، افرادی که این فهرست­‌ها را از نزدیک دیده‌­اند در رسانه­‌هایی مشغول به کار هستند که پخش مستقیم خبری ندارند؛ اما موضوعاتی که در موردشان صحبت کردند، در میان عناوین خبری چنل وان و راشا وان بی‌کم‌وکاست به‌چشم می‌خورد.

موضوعات در چهار گروه دسته‌بندی می‌شوند: اقتصادی، افشاگر، احساسی و کنایه‌­آمیز. داستان‌­های اقتصادی باید بیانگر این باشند که تحریم‌های غرب علیه روسیه بیشتر از این که تاثیری در وضعیت روسیه داشته باشد، باعث سخت‌تر شدن زندگی در اروپا شده است. به‌عنوان مثال، مردم در بریتانیا از پس هزینه­‌های سیستم‌های گرمایشی برنمی‌­آیند. به‌علت روند افزایشی قیمت سوخت در آلمان، ممکن است مردم مجبور شوند که به استفاده از دوچرخه روی بیاورند. بازارهای سهام درحال سقوط هستند و این احتمال وجود دارد که اروپای غربی با بحران مواد غذایی روبه‌رو شود.

مطالب افشاگر بر روی پخش کردن اطلاعات نادرست و دستکاری­‌شده در غرب تمرکز می‌کنند. این داستان­‌ها ممکن است درمورد پناهندگان اوکراینی باشد که با دزدی از فروشگاه‌های اروپای غربی، چهره‌ی واقعی خود را به‌عنوان جنایتکار نشان می‌دهند؛ یا ممکن است درباره­‌ی «آستین تایس»۴Austin Tice (خبرنگار امریکایی که در سال ۲۰۱۲ در سوریه ربوده شد) باشد. او بیان کرده بود که به‌علت افشای حقایقی درباره‌­ی ایالات ­متحده آمریکا، مشمول مجازات شده است. اخبار احساسی به روابط میان روس­‌ها، چه در روسیه و چه در اوکراین ­شرقی می‌پردازد؛ مثلا خبر ازدواج زوج جوانی در «بردیانسک»۵Berdyansk که به­‌تازگی آزاد شده است، کمک­‌های انسان­‌دوستانه­‌ی روسیه به ناحیه­‌ی «دونستک»۶Donetsk و معالجه‌ی کودکان آسیب‌دیده در اوکراین توسط پزشکان روسی. در نهایت می‌رسیم به داستان­‌های کنایه‌­آمیز که تمرکزشان بر روی مسخره کردن رئیس‌­جمهور اوکراین، «ولادیمیر زلنسکی» و زوال عقل فرضی رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، جو بایدن است. تلویزیون روسیه معمولاً از بخش‌­هایی از برنامه‌­ی «تاکِر کارلسون»۷Tucker Carlson در شبکه‌ی «فاکس نیوز»۸Fox News برای ساختن این داستان‌ها استفاده می­‌کند.

در روزهای نخست حمله‌ی تمام­‌عیار روسیه به خاک اوکراین، در مسکو مشغول تماشای تلویزیون بودم و از این‌ که شبکه‌های تلویزیونی جنگ را چه‌قدر کم‌اهمیت جلوه می‌دهند، جا خورده بودم. لحن گویندگان کاملاً خشک و بی‌روح بود و مدت زمان بخش­‌های خبری هیچ تفاوتی با حالت عادی نداشت. گمان کردم که این سیاستی بود که روسیه در پیش گرفته تا حواس مردم را از عبارت «عملیات نظامی ویژه» که توسط کرملین به‌زبان آورده شده بود، پرت کند. اما براساس سخنان منابع معتبرم، آن‌چه به‌چشم می‌دیدم یک نقشه‌ی آگاهانه و تعمدی نبود؛ بلکه عملاً هیچ نقشه‌ای در کار نبود. حداقل برخی از مدیران رسانه‌­ای کرملین خبر نداشتند که حمله به اوکراین در شرف وقوع است. حالا دیگر تمام برنامه‌های تلویزیون به جنگ اختصاص داده می‌شود و در کنار بخش‌­های خبری و گفت‌وگوها، گزارش­‌های ویژه­‌ای وجود دارند که ادعا می­‌کنند در حال رسوا کردن تبلیغات دروغین غربی­‌ها و اوکراینی‌­ها هستند و ریشه­‌های به‌­اصطلاح «فاشیسم اوکراینی» و قصه­‌های ساختگی درباره‌­ی «جنگ میهن­‌پرستانه‌ی کبیر» (اصطلاحی روسی برای سهم شوروی از جنگ جهانی دوم) را برملا می‌­کنند. در گذشته خبرنگاران فعال در تلویزیون و مطبوعات آموزش می‌­دیدند تا پی زوایای خاصی از داستان‌­ها را بگیرند؛ اما افرادی که آن فهرست­‌ها را دیده­‌اند، امروزه این جنبه­­‌ی فرایند را کم‌اهمیت‌تر می‌­بینند. یکی از منابع من گفت: «این را بگویید، آن را نگویید – برای مثال، از ماریوپل۹Mariupol را حرف بزنید و از بوچا۱۰Bucha خیر، و بدون گذراندن آن دوره، حتی می‌توانید با آنها گفت‌وگویی داشته باشید.»

ولادیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین درکنار سربازان این کشور

سولوویوف که برنامه‌­­اش در شبکه‌ی راشا وان روی آنتن می­‌رود، استاد سازماندهی مناظرات و گفت‌وگو‌ها در مدت‌ زمان‌های کوتاهی است که توسط مقامات برای او تعیین شده­ است. در ۲۶ آوریل، سولوویف به­‌همراه «مارگاریتا سیمونیان»۱۱Margarita Simonyan که «روسیا سگودنیا»۱۲Rossiya Segodnya (یک شرکت سهام‌دار دولتی-خبری داخلی) و «آرتی»۱۳RT (بازوی بین‌المللی دستگاه تلویزیونی-تبلیغاتی) را اداره می‌کند، شایعه‌ای را مطرح کرد در آن احتمال ترور خودشان و چند نفر دیگر از تبلیغات‌چی‌ها وجود داشت و ظاهراً یک روز زودتر به‌دست پلیس مخفی خنثی شده­ بود. عملیات یورش پلیس شبیه مضحکه بود. در میان مدارکی که پلیس ادعا می­‌کرد به آنها دست یافته است، در یک سو گردن­‌آویزی با نشان آلمان نازی و در سوی دیگر یک نیزه‌­ی سه‌­شاخه‌ی اوکراینی، کوکتل مولوتوف در بطری­‌های پلاستیکی (که چنین چیزی وجود خارجی ندارد) و سه خشاب بازی‌های ویدئویی وجود داشت. سیمونیان با ژستی متفکرانه گفت که این ترور به فرمان سیاست­مدار جبهه‌ی مقابل، یعنی «الکسی ناوالنی»۱۴Alexey Navalny با همکاری زلنسکی برنامه­‌ریزی شده‌ ­است؛ زیرا هر دوی آنها نئونازی هستند.

در سال ۲۰۲۰، خود ناوالنی از سوءقصدی که به‌­نظر می­‌رسید به‌دست سرویس امنیتی روسیه (F.S.B) انجام گرفته است، جان سالم به در برد. ناوالنی بیش از یک سال در زندان بود. سیمونیان پرسید: «می‌­توانید تصور کنید اگر ناوانلی زندانی نمی‌­شد، دست به انجام چه کارهایی می‌زد؟». قبل از اینکه غرق تماشای دستگاه تبلیغاتی روسیه شوم، «لِو گودکوف»۱۵Lev Gudkov، جامعه‌شناس مستقل، به من گفت که پایه و اساس زبان‌بازی‌های تلویزیون نسبت ­دادن صفات خود به دیگران است. به­‌همین سادگی! سولوویوف و مهمانانش به‌همرا­ه سایر خبرنگاران، گزارشگران و مجریان خبری در چنل وان و راشا وان، شبیه به بچه­‌هایی هستند که در زمین بازی حق­شان را خورده‌­اند: «نه، من نازی نیستم؛ خودت نازی هستی!»، «تویی که مناطق مسکونی را بمباران می‌کنی!»، «خودت قاتل روزنامه‌نگاران هستی!»، «تویی که به شهروندان تجاوز می­کنی و آنها را می­‌کشی!»، «تو نسل‌کشی می‌کنی!». من از سولوویوف و سیمونیان درخواست مصاحبه کردم. سولوویوف پاسخی نداد و سیمونیان هم از طریق کانال تلگرامش که حدود سیصد هزار عضو دارد، به اطلاع من رساند که با من صحبت نخواهد کرد.

«تیموتی اشنایدر»۱۶Timothy Snyder، تاریخدان و پژوهشگر دانشگاه «ییل»۱۷Yale، اصطلاح «شیزوفاشیسم»۱۸Schizo-fascism را اولین بار در توصیف آن دسته از فاشسیت‌های واقعی که دشمنان خود را فاشیست خطاب می‌کنند، به‌کار برد. اشنایدر گفته‌ است که این روش براساس سخنی از هیتلر است که گفته دروغ باید آن‌قدر بزرگ و توهین­‌آمیز باشد که بار روانی مقاومت در برابر آن برای اکثر مردم، بیشتر از ظرفیت آنان باشد. وضعیت اوکراین بدین‌گونه است که یک حاکم مستبد نسل‌کشی را در مورد ملتی مردم­‌سالار که رئیس‌جمهوری یهودی دارند به جریان انداخته است و قربانیان این فاجعه را نازی خطاب می‌کند. گویندگان تلویزیون روسیه اغلب اعتراف می‌کنند که وضعیتی که در تلاش برای توصیف آن هستند، وضعیتی پوچ و بیهوده است. «دیمیتری دروبنیتسکی»۱۹Dmitry Drobnitsky، کارشناس علوم سیاسی، در روز ۲۹ آوریل در برنامه­‌ی سولوویوف گفت: «مردم دنیا عقلشان را از دست داده‌اند. مردم روسیه دچار روسیه­‌هراسی۲۰Russophobic شده‌­اند و یهودی­‌ها خودشان به بدترین نوعِ یهودستیزی روی آورده‌اند». چند روز بعد از این مصاحبه، «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه­‌ی روسیه، طی مصاحبه‌ای با تلویزیون ایتالیا همان اکاذیب را درباره­‌ی یهودی­‌های یهودستیز تکرار کرد و این را اضافه کرد که هیتلر خود رگه‌های یهودی داشت. سولوویوف که خودش نیز یهودی است، زلنسکی را «مثلاً یهودی» خطاب کرد.

فرهنگ غالب بر تلویزیون دولتی روسیه در طی دو دهه­‌ی گذشته به‌تدریج شکل گرفت. در سال ۲۰۰۰، پوتین اولین دوره­‌ی ریاست‌جمهوری خود را با تصاحب سهام­ یکی از شبکه­‌های تلویزیونی بخش خصوصی آغاز کرد و در عرض چند سال تمام بخش‌های تلویزیون، از جمله ایستگاه‌­های محلی، تحت کنترل دولت درآمدند. تلویزیون دولتی که در دهه‌­ی ۹۰ کم‌کار شده بود، حالا بودجه‌ی قابل‌توجهی از دولت دریافت می­‌کرد و بسیاری از روزنامه‌­نگاران، ویراستاران و تهیه­‌کنندگانی که پیش‌تر در شبکه‌های خصوصی مشغول‌به‌کار بودند، فعالیت خود را در شبکه‌های دولتی آغاز کردند. در بحبوحه‌ی دومین انتخابات ریاست ­جمهوری پوتین در سال ۲۰۰۴، گفت‌وگویی با «یوگنی رونکو»۲۱Evgeny Revenko داشتم. او معاون ویراستار خبری شرکت تلویزیونی و رادیویی «آل-راشا»۲۲All-Russia State Television and Radio Broadcasting Company بود که در حال حاضر تبدیل به راشا وان شده­ است. رونکو به من گفت: «این یک زنجیره‌­ی منطقی و ساده است. ما یک تلویزیون دولتی هستیم و دولت ما از نوع ریاست جمهوری است؛ پس از رئیس­‌جمهور انتقاد نمی­‌کنیم». رونکو که پیش‌­تر به‌عنوان گزارش‌گر و مجری­ خبری در تلویزیون مستقل کار کرده است، به مقام مسئول بخش خبری این شرکت منصوب شد.

«فریدا کوربن‌گالیوا»۲۳Farida Kurbangaleeva، مجری پیشین شبکه خبر، کار خود در شبکه راشا وان را در بهار سال ۲۰۰۷ هنگامی که ۲۷ ساله بود آغاز کرد. کوربن‌گالیوا در شهر پراگ زندگی می‌کند و در گفت‌وگویی که از طریق برنامه‌ی «زوم»۲۴Zoom با یکدیگر داشتیم، به من گفت:«چه روزهای خوبی بود. می‌­توانستیم بخش خبری را با داستان‌های عامه‌پسندی همچون «برخورددهنده‌ی هادرونی بزرگ»۲۵Large Hadron Collider و یا خبر فوت طراح مد معروف، «جان‌فرانکو فرره»۲۶Gianfranco Ferre آغاز کنیم. شروع­ اخبار با داستان­‌هایی درباره­‌ی پوتین در آن زمان بی­‌سلیقگی محسوب می­‌شد». کوربن‌گالیوا گفت که تا سال ۲۰۱۳ تمام داستان‌­های عامه‌­پسند، به‌خصوص داستان‌­های بین‌المللی، حذف شدند و گزارش‌هایی درباره­‌ی تمرینات نظامی ارتش روسیه جایگزین آنها شدند. کوربن‌گالیوا فرایند ویراستاری خبرها را برای من این‌گونه توصیف کرد:«تصور کنید شما در حال نگارش نسخه‌ی خودتان از گزارش هستید و بالادستی‌های من – رونکو و واسطه‌ی من و رونکو – در حال تماشای همزمان آن در صفحه ­نمایش خود هستند. ناگهان تلفن زنگ می­‌خورَد و به شما می‌گویند: این بخش را عوض کن، آن قسمت را حذف کن».

کوربن­‌گالیوا گفت که در پاییز سال ۲۰۱۳ مشغول کار بر روی داستانی درباره‌ تظاهراتی بود که در اوکراین در حال گسترش بود. در عرض چند ماه، این تظاهرات تبدیل به انقلاب می‌شد. «به‌محض این‌ که واژه­‌ی «معترضان» را تایپ کردم، رونکو مرا صدا زد و گفت: چرا این افراد را معترض خطاب می­‌کنی؟». رونکو به کوربن‌گالیوا دستور داد تا واژه‌ی «معترضان» را با «همدستان نازی­‌ها» عوض کند (رونکو که اکنون یکی از اعضای مجلس روسیه و از رهبران حزب «روسیه­‌ی متحد پوتین»۲۷Putin’s United Russia Party است، از صحبت درباره‌ی این مقاله با من خودداری کرد). پس از این‌ که روسیه «کریمه»۲۸Crimea را تصرف کرد، خبرنگاران و گزارشگران دستور گرفتند که این اقدام را «اتحاد مجدد» بنامند و هرگز از لفظ «ضمیمه­‌سازی» استفاده نکنند. کوربن‌گالیوا به من گفت که از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است؛ مثلاً با این که در نسخه‌ای که به دستش رسیده بود، از «حکومت نظامیان»۲۹junta استفاده شده بود، او «مسئولان اوکراینی» را جایگزین کرده است. اما هنگامی که نیروهای تحت‌­حمایت روسیه در اوکراین شرقی با استفاده از موشک­‌های ساخت روسیه ظاهراً یک هواپیمای مسافربری مالزیایی را در سال ۲۰۱۴ موردهدف قرار دادند، کوربن‌گالیوا در گزارش خبری خود در تلویزیون اعلام کرد این هواپیما توسط جت­ جنگی اوکراینی ساقط شده­ است. مدت کوتاهی پس از آن، کوربن‌گالیوا از کار خود کناره گرفت و کشور را ترک کرد.

فریدا کوربن‌گالیوا

من با چند نفر از افرادی که از این شغل کناره‌گیری کرده بودند صحبت کردم. همه‌ی آنها گفتند که باید زودتر از این‌ها استعفا می‌کردند. یکی از گزارشگران سابق گفت که سال‌های سال به جلسات روان‌درمانی می‌رفته تا بتواند استعفا کند. شخص دیگری که بیش از یک دهه در راشا وان به‌عنوان نویسنده‌­ی خبری مشغول‌به‌کار بوده، به من گفت که بعد از استعفایش تا سال­‌ها تلاش می­‌کرده تا شغل دیگری پیدا کند؛ اما مدام شکست خورده است. او گفت: «الان می‌­فهمم که کارمندی ایده‌­آل برای تلویزیون دولتی بوده‌­ام. من سیاسی نیستم و کوچک‌ترین علاقه­‌ای به سیاست ندارم. این نظام چنین شهروندانی را پرورش می‌دهد». به­‌محض این‌ که حمله‌ی تمام‌­عیار روسیه به اوکراین آغاز شد، او از شغل خود کناره گرفت و اینک در حال تحصیل است تا بتواند حرفه­‌ی خود را تغییر دهد.

«ژانا آگالاکووا»۳۰Zhanna Agalakova، گوینده­‌ی سابق اخبار پرمخاطب چنل وان، در سال ۲۰۰۵ حرفه‌اش را به خبرنگار خارجی تغییر داد. او گفت: «فکر می‌­کردم اگر گزارش‌هایی درباره‌­ی انتخابات و اعتراضات واقعی تهیه کنم، دیگر لازم نباشد درباره‌ی آن‌چه در کشورم می‌گذرد دروغ بگویم». اما هنگامی که آگالاکووا در ایالات متحده آمریکا در حال تهیه‌ی گزارشی درباره‌ی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بود، وظیفه­ داشت تا هیلاری کلینتون را بیمار نشان دهد. او بارها از مثالی تکراری استفاده کرد که بیان می‌کرد هیلاری کلینتون در جریان مبارزات انتخاباتی مریض‌احوال بوده و در حین یک سخنرانی عمومی تپق زده است. در سال ۲۰۱۹، هنگامی که آگالاکووا در حال تهیه‌ی گزارش از اعتراضات فرانسه بود، سردبیرش به او گفت که دلیل این اعتراضات (اصلاح سیستم بازنشستگی) را از متن حذف کند. در همان دوران روسیه هم در حال ایجاد تغییرات نامطلوبی در سیستم بازنشستگی خود بود. آگالاکووا گفت: «بنا بود در متن گزارشم روی این قضیه تمرکز کنم که هر اعتراضی منجر به درگیری با پلیس می‌شود. آنها صراحتاً این را به من نگفتند؛ اما مقصود این بود که این برداشت از متن ایجاد شود که اعتراضات همیشه نتایج بدی در بر خواهد داشت.»

در همان سال آگالاکووا در حال تهیه‌ی گزارشی درباره‌ی پرده‌برداری از بنای یادبودی بود که برای ادای احترام به آن دسته از شهروندان شوروی در طول جنگ جهانی دوم در مقاومت بلژیک شرکت داشتند، ساخته شده بود. او با یک زن بلژیکی مصاحبه کرد که مبارزان را به‌یاد داشت و تعریف می‌کرد که بعضی از آنها هنگامی که به شوروی برگشتند، برای او کارت‌پستال می‌فرستادند. اما به‌محض این که به «لنینگراد» رسیدند، ارتباطشان با او قطع شد. زن به این فکر کرده بود که وقتی دوستانش به اردوگاه‌های کار و اصلاح بروند، رابطه‌اش ممکن است با آنها به پایان برسد (آگالاکووا گمان می‌کرد که زن با یکی از آنها رابطه­‌ی عاشقانه داشته است). سردبیر آگالاکووا این قسمت را حذف کرد و گفته­‌ی او را این چنین بیان کرد: «این احتمال وجود دارد که دولت در حال فراهم‌سازی زمینه‌های برپایی اردوگاهای کار اجباری باشد.» در نهایت با شروع حمله‌ی تمام‌عیار روسیه به اوکراین، آگالاکووا از شغلش استعفا کرد. آپارتمان و ماشینش در پاریس و تمام مزایای چنل وان را رها کرد و تبعید را به خبرنگار خارجی بودن ترجیح داد.

ژانا آگالاکووا

امروزه با این که سولوویف، دست‌اندرکارانش و آن‌چه انجام می‌دهند در معرض دید مردم قرار دارد، تولید محتوای تلویزیون به‌جای افراد متعصب و افراطی بیشتر به‌دست انگل‌هایی سپرده شده است که مقام و منصب ناچیزی در تلویزیون دارند. آنها در واقع نسخه‌­ای را که وزارت دفاع منتشر می‌کند، بازنویسی می‌کنند و برای ویدئوهای صامت سازمان­‌های دولتی مختلف، صداگذاری انجام می‌دهند. این فعالیت‌ها در چنین شغل‌هایی لازم‌الاجرا تلقی می­‌شوند؛ یعنی داستان­‌هایی که باید حتماً نشان داده شوند. بسیاری از این افراد برنامه‌­ی کاری ساده‌ای دارند؛ هفته‌ای هفت روز و روزی شش تا هشت ساعت کار می‌کنند و هر دو هفته به مرخصی می‌روند. در واقع نقش ضروری ولی کوچکی در این سیستم ایفا می‌کنند و حقوق معقولی دریافت می‌کنند. هنگامی که از یکی از سردبیران اخبار پرسیدم که آیا اطلاق واژه‌ی «نازی» به نیروهای اوکراینی کار درستی است یا نه، به من گفت: «نه، فکر نمی‌کنم. من سیاستمدار یا مورخ نیستم و صرفاً منابع رسمی را دنبال می‌کنم. اگر مقامات رسمی از این اصطلاح استفاده می­‌کنند، پس لابد همین‌طور است» (این منبع یکی از دو نفری بود که در حال حاضر در یکی از کانال‌های دولتی روسیه کار می‌کنند و موافقت کرد که به‌طور مستقیم با من صحبت کند).

می‌خواستم از درستی فرضیه‌ام مطمئن شوم. پرسیدم: در واقع تبلیغات روسیه برای این نیست که مخاطبانش را متقاعد کند که اوکراینی­‌ها نازی هستند و روسیه در حال راه‌اندازی یک جنگ تدافعی تمام‌عیار است؛ بلکه برای پیچیده‌تر کردن وضعیت است تا بتواند این برداشت را ایجاد کند که هیچ‌چیز حقیقت ندارد. آیا اصلاً چیزی به‌نام حقیقت در این میان وجود دارد؟». همکارم گفت: «حقیقت وجود دارد. قطعاً وجود دارد». صرفاً ناشناخته است. سردبیر گفت: «مگر این که شخصی بتواند به بوچا یا ماریوپل سفر کند تا از حقیقت باخبر شود؛ در غیر این صورت هیچ‌کس نمی‌­تواند بفهمد که دقیقاً چه اتفاقی افتاده است. ما در عصری تقلبی زندگی می­‌کنیم. تشخیص دادن اطلاعات واقعی مثل باور به خدا یا موجودات فضایی دشوار است. در واقع هر کس خودش تصمیم می‌­گیرد که چه چیز را باور کند». برخلاف اکثر روس‌­ها، این شخص در کنار منابع روسی دسترسی نامحدودی به شبکه­‌های اخبار غربی دارد. «محال است که بگوییم کدام خبر درست­‌تر است. هر کشوری منافع خودش را در نظر می­‌گیرد. روسیه می‌خواهد از جمعیت غیرنظامی ساکن در «دونباس»۳۱Donbass محافظت کند. غرب هم دوست دارد در این قضیه دخالت کند؛ مثل حمله به روس­‌ها با  اعمال تحریم‌ها و ارسال کمک‌­های نظامی به اوکراین. در این وضعیت فهمیدن این که داستان کدام یک از طرفین ماجرا واقعی‌تر است، بسیار دشوار است.»

کارکنان سابق و کنونی تلویزیون دولتی روسیه آن را به‌عنوان یک ارتش توصیف می‌­کنند؛ ارتشی شامل فرمانده‌های انگشت‌شمار و پیاده‌نظام‌های متعدد، که دستوراتی را که دریافت می­‌کنند، هرگز به‌پرسش نمی­‌کشند. «نیکولای سوانیدز»۳۲Nikolay Svanidze، تاریخدان و روزنامه‌نگاری که سال‌های متمادی مجری یک برنامه‌­ی تحلیلی-خبری در روسیه وان بود، گفت: «تمام این‌ها بر پایه‌­ی مقررات نظامی کار می‌کند» (برنامه‌ی هفتگی سوانیدزه که گرایش‌های آزادی‌خواهانه دارد، با شروع حمله‌ی روسیه به اوکراین موقتاً متوقف شد؛ اما او همچنان به این شبکه وابسته است). همه می­‌دانند که به‌نوعی بخشی از همین سیستم هستند؛ مثلاً پشت لپ‌تاپ سولوویف یک حرف Z بزرگ (نمادی از جنگ روسیه در اوکراین) چسبانده شده که به‌سادگی قابل‌رویت است. یکی از خبرنگاران چنل وان که در اوکراینِ به‌اصطلاح «آزادشده» حضور یافته بود، در تمام طول گزارشش بازوبندی با حرف Z بسته بود و کلمه‌ی PRESS در قسمت سینه‌ی جلیقه‌ی ضدگلوله‌اش دیده می‌شد.

دولت روسیه و دستگاه تبلیغاتی‌اش یک چرخه‌­ی انعکاسی را تشکیل می­‌دهند. پوتین به تماشای تلویزیون دولت خودش می‌نشیند و همان جمله‌ها را از زبان خودش نقل‌قول می‌کند. تلویزیون هم به سخنان پوتین شاخ‌وبرگ می‌دهد و پخششان می‌­کند. پیام­‌ها از هر جای این حلقه‌ی بسته می‌­توانند متولد شوند. «ماریا بارونوا»۳۳Maria Baronova، فعال سابق جناح مخالف که در سال ۲۰۱۹ فعالیتش را در تلویزیون دولتی روسیه آغاز کرد، در تاریخ ۱۲ فوریه پستی طولانی و صریح در کانال تلگرامی شخصی خود نوشت که در آن گفته بود ناتو و هم‌پیمانانش باید «نازی‌زدایی»۳۴De-Nizification شوند. پس از مدت کوتاهی متوجه شد که یک سردبیر ارشد، نوشته‌اش را مورد تحسین و تمجید قرار داده و او را تشویق کرده است که نمونه‌های مشابه بیشتری بنویسد. دوازده روز بعد، پوتین آغاز حمله‌ی روسیه به اوکراین را اعلام کرد و هدف این جنگ را غیرنظامی‌سازی و نازی‌زدایی اوکراین اعلام کرد. بارونوا نتوانست نمونه‌­ی دیگری از اصطلاح «نازی‌زدایی» پیدا کند که روس‌ها پیش از انتشار پست تلگرامی او در جایی به‌کار برده باشند (به‌جز در متن‌های مرتبط به آلمان). دستگاه تبلیغاتی روسیه سال‌های متمادی اوکراینی‌­ها را نازی می‌­نامید؛ اما این کلمه تازه بود. اصطلاح نازی‌زدایی پیرو دعوایی که بارونوا با دوست روسی‌زبانش در ایالات متحده امریکا داشت به گوشش خورده بود. به من گفت: «در حین نوشتن آن پست تلگرامی این واژه را از خودم ساختم و هنگامی که آنها در حال سر هم کردن سخنرانی پوتین بودند، آن را دزدیدند.»

این تصور که ایدئولوژی­‌های مستبدانه (یا به‌طور واضح‌تر، ایدئولوژی‌های پوتین) به سرعت برق‌وباد سرهم‌بندی می‌شوند، آن‌قدرها هم‌ دورازذهن نیست. واژه‌­های قابل‌استفاده و نقل‌قول‌­های گفتنی بسیار کم و محدودند. به همین دلیل است که ماشین­ تبلیغاتی روسیه از سخنان پوتین در سال ۲۰۱۸ به‌کرات استفاده می‌کند؛ مثلاً این که روس‌ها مستقیماً به بهشت می‌روند، یا پوچ و عاطل بودن جهانی که روسیه در آن حضور ندارد. وظیفه‌ی بارونوا نوشتن و ویرایش داستان­‌هایی با هدف جمع‌آوری پول و آگاهی‌رسانی بود. به من گفت که کار چندانی انجام نداده، زیرا اجباری بالای سرش نبوده است. بودجه‌ی اختصاص‌داده‌شده بی‌حدوحصر بود؛ اما سطح انتظارات بسیار پایین بود، و بارونوا به این نتیجه رسید که هر چه افراد برای هیچ کاری نکردن دستمزد بیشتری دریافت کنند، نتیجه‌ی بهتری دارد. این سیستم به این دلیل سرپا بود که همواره یک مخاطب داشت و آن هم شخص پوتین بود و ظاهراً هر چیزی که به او نشان می‌دادند، رضایتش را جلب می‌کرد. بارونوا در تاریخ ۲۴ فوریه از شغلش استعفا کرد. او در همین باره به من گفت: «خیلی دیر این کار را کردم. می‌دانم». در اوایل ماه مه نشریه‌­ی تحقیقاتی مستقل روس، پروکت۳۵Proekt، گزارش داد که کرملین دیگر نازی‌زدایی را به‌کار نمی‌برد؛ زیرا این اصطلاح به‌قدر کافی مورد توجه مردم قرار نگرفته است.

اگر تبلیغات‌چی‌های روسی خود را به‌عنوان پیاده‌نظام‌ها و فرمانده‌های یک ارتش در نظر بگیرند، این ارتش بر مبنای اساطیر جنگ بزرگ میهنی۳۶Great Patriotic War شکل گرفته است. پیروزی در این جنگ بخش عمده‌­ی تاریخ‌نگاری معاصر روسیه است و تنها رویدادی است که ادعای روسیه را در جهت انجام آن‌چه که می‌­خواهد در جهان انجام دهد – به‌خصوص در مقابل افرادی که آنها را نازی می‌نامد – توجیه می‌­کند. اما داستان­‌های جنگی­‌ای که روس­‌ها در مدرسه، کتاب­‌ها، فیلم‌­ها و سریال­‌های تلویزیونی یاد می‌­گیرند، تمرکز خود را بیشتر روی ایثار و فداکاری­ نیروهای شوروی می‌گذارند تا پیروزی نهایی آنها.

امروزه دانش‌آموزان روسی دقیقاً مانند پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ‌هایشان داستان‌های شهدای روسی را از بر می­‌کنند. «زویا کوسمودمیانسکایا»۳۷ Zoya Kosmodemyanskaya، پارتیزانی که به‌دست آلمانی­‌ها اسیر شد اما حاضر نشد حرف بزند، با حلق‌‌آویز کردن خودش تصمیم گرفت تا مرگش را به‌دست خودش انتخاب کند. «الکساندر ماتروسوف»۳۸Alexander Matrosov پس از این که خودش را جلوی مسلسل آلمانی انداخت، جانش را از دست داد. فیلم «استالینگراد» که در سال ۲۰۱۳ ساخته شد، یکی از پرفروش‌ترین فیلم­‌های تاریخ روسیه است که با تنها قهرمان بازمانده­‌ی فیلم پایان می­‌یابد. او که در حال مخابره‌ی یک حمله­‌ی هوایی علیه ساختمانی است که در آن پناه گرفته، در نهایت به‌همراه تعدادی سرباز آلمانی که در آن ساختمان هستند کشته می‌شود. شوق و اشتیاق انسان برای مردن در راه کشور خود بخشی از افسانه­‌های نظامی در سراسر دنیاست؛ اما برای سربازان روسی، به شهادت رسیدن و همراه کردن دیگران با خود والاترین مرتبه‌ی دلاوری و شجاعت است.

هر شب تبلیغات‌چیان قهرمانی و شجاعت را به‌شکلی الگوسازی می‌کنند که گویی بمب­‌های انتحاری‌ای هستند که جلیقه‌­های انفجاری به خود بسته­‌اند. در طول برنامه‌‌ی ۲۶ آوریل، سولوویف و سیمونیان درباره­‌ی محتمل‌ترین عواقب مناقشه­‌ی فعلی بحث کردند. سیمونیان گفت: «من به‌شخصه احتمال وقوع جنگ جهانی سوم را واقع‌بینانه‌ترین مسیر می‌­دانم. با شناختی که من از خودمان و رهبرمان ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین دارم و با در نظر گرفتن این که در این‌جا چیزها بر چه اساسی کار می‌­کنند، فکر می­‌کنم احتمال وقوع یک حمله‌ی هسته‌ای که غیرمحتمل‌ترین نتیجه‌ای است که می‌توان برای این وضعیت متصور شد، باز هم خیلی بیشتر از شکست ماست. این موضوع هم مرا وحشت‌زده می­‌کند و هم باعث می‌شود تا بفهمم قضیه دقیقاً از چه قرار است».

سولوویف به او یادآوری کرد: «اما ما مستقیماً به بهشت می­‌رویم».

سیمونیان گفت: «همین‌طور است. اما آنها به درک واصل خواهند شد».

این متن ترجمه‌ای بود از مقاله‌ی «Inside Putin’s Propaganda Machine» به قلم Masha Gessen که در وب‌سایت The New Yorker منتشر شده است.

About Author

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *