نظریه اجتماعی

استارباکسیسم

امیرعلی مالکی

تثبیت گشتن امر کلی با بخشی از محتوای خالصش، مرکزی که کلیت را در بطن یکی از اجزای خاص خود با خویش روبرو می‌کند، اصلی است که پردازش غربال‌شده‌ای از معنا را تحویل می‌دهد، که بنابر نیاز شرایط در ساختار به‌خصوص خود هضم شده و تلاش در جهت بیان خویش براساس دریافت زمان‌مند خود دارد. می‌توان نام این مسئله را «تأثیر متقابل» خواند؛ امری که نمایان می‌کند وجود «الف» تثبیت شده‌است، اما به شرطی که «ب» برای تعیین آن وجود داشته باشد. حال این مسئله چه دخلی با «استارباکس» دارد و اساساً استارباکسیسم به چه معناست؟ جامعه با آنکه کلیتی را در وجود خویش داراست، اما همواره به‌صورت ناپیوسته و گسسته خود را بیان می‌کند، زیرا کلیت در مسئلۀ اجتماعی یعنی وجودی انتزاعی که بسته به شرایط روزمرۀ یک جامعه، هویت تاریخی ملتی را مطرح می‌کند. ساختار هر جامعه تشکیل‌شده از دو بخش است: ۱ـ جوهر، ۲ـ صورت. جوهر به معنای اصالت وجود یک جامعه و هرآن‌چیزی است که پشت سر گذاشته‌است، بنابر جایگاه جغرافیایی و هضم شدن آن در ساحت تاریخی، که آگاهی هر ملت را تعیین و آن را در طول سیر تاریخ آن پردازش می‌کند. حال نکتۀ آخر ما را به‌سوی صورت می‌برد؛ صورت در این جایگاه به معنای پردازش زمان‌مندِ تاریخ در روزمرگی اجتماع است؛ این بدان معناست که یک جامعه به‌صورت ناپیوسته و گسسته کلیت خود را همواره در خود دارد و بنابر نیاز شرایط، بخشی از آن را نمایان می‌کند، چنین است که باید گفت: «این است، می‌شنوید! صدای خودش است.»[الکترا/ سوفوکل]
این نکته ما را به‌سوی مفهوم مهمی پیش می‌بَرد. زیرا سؤال اصلی اینجاست که: یک امر چگونه در صورت یک جامعه برای ملتی مهم است و ارزش پرداخت شدن پیدا می‌کند؟ صورت خود به دو بخش تقسیم می‌شود: ۱ـ جوهر تولید، ۲ـ ابزار تولید. ساختار جوهر تولیدْ صورت جامعه را به شکل کالایی می‌بیند که بنابر هویت تاریخی نیاز دارد تا در یک زمانۀ به‌خصوص تولید شود و به مصرف برسد؛ پس صورت یک جامعه کالایی است انتزاعی و مخصوص به یک دوره که در عین تجریدش، کاملاً وابسته به وجود تاریخی یک ملت است، زیرا بدون وجود یک‌سری نشانه‌های خاص که فقط برای یک ملت به‌خصوص حاضر است، صورت نمی‌تواند خود را بیان کند. این بدان علت است که صورت نیاز دارد تا واژگانی را که از تاریخ به ارث برده، در لغت‎‌نامۀ زمان خود بنابر نیاز خویش غربال کند و پس از انتخاب کلمات مورد نظر، از آن‌ها برای بیان خویش بهره جوید؛ چنین است که صورت، «منتزعی وابسته» است. نبایست فراموش کرد آن‌چیزی که ساختار ارزش کالا (منظور همان صورت جامعه است که به‌مثابۀ یک کالا درک می‌شود) را تشکیل می‌دهد جنبشی است اجتماعی از جوهر تاریخ که در ساختار شرایط کنش، ارزش‌گذاری کالا را به‌عنوان امری مازاد اما زایندۀ شرایط حصول کالا، پدید می‌آورد. پس نه سخن هاروی را می‌توان در این شرایط به‌خصوص درست دانست، نه سخن ژیژک را [دعوای نظری که در کتاب اهمیت مانیفست ژیژک به بخشی از آن اشاره شده‌است]، چراکه در این مبحث آن‌چیزی که اهمیت دارد تنشی دیالکتیک در متن اجتماع است که واژگان تحلیلی خویش را برای تعریف ارزش از حاشیۀ تاریخ اخذ می‌کند. پس تولید ارزش از پرداختِ آن‌چیز که باید ارزش باشد، یعنی «جوهر ارزش»، نشأت گرفته و نه با نفی خویش، بلکه با پذیرش ارزش بازاری خود که وجود ارزشمند خود را تعیین می‌کند. این مسئله بدان معناست که یک اجتماع بنابر نیاز زمان خود دست به تولید ارزش با کمک ابزار تولیدی خاص زمان خود می‌زند، اما در عین وجودْ تولید خویش را نه صرف از شرایط تولید، بلکه از ارزشی اخذ می‌کند که بنابر هویت تاریخی، از جوهر به صورت آمده و چون پلی ارتباطی وجود یک اجتماع را برای تولید ارزش با کمک ابزارهای زمان‌مندش آماده می‌کند؛ جوهری تولیدی که می‌داند هویت یک ملت می‌بایست چگونه با ابزارهای تولیدی یکی شود و ارزش‌سازی را آغاز کند. شرایط تولید یک اجتماع همواره براساس جوهرِ تولید بازتولید می‌شود، زیرا ساختار صورت نمی‌تواند بدون پرداخت پی‌درپی خویش وجود داشته باشد و اساساً چیزی به نام جامعۀ مرده حقیقت نداره، چراکه حتی لاشۀ یک اجتماع نیز نفس می‌کشد. پرداخته شدنِ صورت براساس جوهر تولید امری ضروری است و ساحت دیگری ندارد، زیرا هیچ نیاز بنیادینی نمی‌تواند در یک اجتماع مطرح شود مگر با توجه به جوهر تولید و ساز و برگ‌هایی که با کمک ابزارهای تولیدی به یک اجتماع القا می‌کند.
در این جایگاه اصول اولیۀ فلسفۀ استارباکسیسم را تعریف کردیم. استارباکسیسم در اصل پرداخت شدن نیاز یک جامعه به مفهومی نه تماماً جهانی، بلکه تا حدود فراوانی بومی است که ما آن را «جهان وطنی» می‌خوانیم. در یکی از اپیزودهای مجموعۀ تلوزیونی «سیمپسون‌ها»، بارت برای سوراخ کردن گوشش به مرکز خرید اسپرینگ‌فیلد می‌رود. زمانی که در فروشگاه مورد نظر خود حاضر می‌شود پس از آنکه سنّش را به‌دروغ، هجده می‌گوید و آماده برای سوراخ کردن گوشش می‌شود، صاحب فروشگاه به او می‌گوید که باید هرچه سریع‌تر این کار را انجام دهند، زیرا تا کمتر از پنج دقیقۀ دیگر این فروشگاه تبدیل به یکی از شعب استارباکس می‌شود. بارت پس از آنکه گوشش را سوراخ کرد، با لبخند رضایت‌آمیزی از فروشگاه بیرون می‌آید و یک فنجان قهوه استارباکس نیز در دست دارد. استارباکس تداوم یک مفهوم بدوی است: « نیاز برای مصرف»، اما استارباکسیسم معنایی فراخ‌تر دارد. کافه‌ها به‌عنوان نشانه‌هایی در ساختار زندگی روزمرۀ ما، در آغاز دارای ساحتی تظاهری هستند؛ بله، ما بیشتر برای تظاهر و تقلید از معنای جهانی آن، شروع به کافه‌گردی کردیم، اما این تمام ماجرا نیست، زیرا حتی در جایگاه تقلید نیز درکی از نیاز بومی نهفته است که آن‌را «درونی» می‌کند. در معنای استارباکسیسم نیز این مفهوم نهفته است؛ کافه‌ها در آغاز بنابر جوهر تولید، برای ما وجودشان مطرح شد و ما با توجه به ابزار تولید آن‌ها را بنا کردیم و در صورت جامعه از آنان بهره بردیم؛ اما کم‌کم، صورت آن را براساس بازتولید مفهومش درونی کرد و این مکان را تبدیل به جایگاهی برای بیان روزمرگی ما ساخت. در چنین مفهومی جوهر تولید از ماهیت تقلیدی فراتر رفت و آن را بیشتر برای خود کرد و با رقم زدن جایگاه‌هایی گسترده‌تر برای بیان کافه‌ها، ابزارهای مناسب‌تری را در برای بیان آنان برگزید؛ حال می‌بینیم که کافه‌ها چگونه توانستند در یک دورۀ به‌نسبت کوتاه، بخشی از هویت صورت‌وار ما در اجتماع باشند. اما این تمام ماجرا نیست، زیرا صورت کم‌کم با کمک به جوهر تولید برای بیان هرچه بهتر خویش، به جوهر اصیل اجتماع می‌رود و به‌دور از خیال نیست که کافه‌ها در چند دهۀ آینده یکی از مهم‌ترین رکن‌های مصرفی در جامعه شوند و زندگی بدون خود را برای ما غیرقابل تصور کنند. استارباکسیسم در اصل در این جایگاه بیشتر از آنکه به یک برند خاص در جهان اشاره کند، به مفهوم هضم شدن ساختارهای مصرفی وارداتی در ساحت‌های بومی یک ملت اشاره دارد. زیرا حتی به تقلید نیز اگر نیاز به امری احساس شود، باز هم وجود آن ضروری است و کافه نه مکانی برای غرب‌زدگان، بلکه جایگاهی بومی برای پرداخت گسترده‌تری از هویت تاریخی یک ملت است که باید در جهان روزمرۀ خود، همسو با دگر ملت‌ها باشد و زبان خاص خویش را برای بیان خود اتخاذ کند. در حقیقت هرچقدر کافه‌ها وارداتی باشند، باز از وجود نیاز اصیل هر ملت نشأت می‌گیرند و خود را شبیه به آن می‌کنند. چنین است که استارباکسیسم، سیاست اصیل تولید جهان وطنی است.

About Author

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *