چگونه اقتصاد کمکربن۱decarbonised economy – اقتصاد کم کربن، اقتصاد سوخت فسیلی کم (LFFE)، یا اقتصاد بدون کربن، اقتصادی بر پایۀ منابع انرژی کمکربن است که حداقلِ تولید گاز گلخانهای (GHG)، به ویژه دیاکسید کربن را دارد. انتشار گازهای گلخانهای بهدلیل فعالیتهای انسانی، علت اصلی گرم شدن کره زمین (تغییر آب و هوا) از اواسط قرن بیستم است. را پایدار۲Sustainability | پایایی یا پایداری توانایی وجود مداوم است. بهطور کلی، پایداری در قرن بیست و یکم، به ظرفیت زیستِ کره و تمدن بشری در همزیستی در کنار هم اشاره دارد. پایداری همچنین بهعنوان فرایند تغییرات حفظ شده توسط انسانها در یک محیط متوازن هم ایستا است، که در آن بهرهبرداری از منابع، جهت سرمایهگذاریها، جهتگیری توسعه فناوری و تغییرات نهادی همه با هم هماهنگ و در هارمونی هستند و پتانسیلهای فعلی و آینده را برای تأمین نیازها و آرزوهای بشری تقویت میکنند. کنیم؟
جیم اونیل۳Terence James O’Neill | زادۀ ۱۷ مارس ۱۹۵۷ | یک اقتصادان بریتانیایی است که نوواژههای «بریک» و «مینت» را ابداع کردهاست.
مترجم: علیرضا آران
درحالیکه همه منتظر کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد۴۲۰۲۱ United Nations Climate Change Conference یا COP26 | بیست و ششمین کنفرانس تغییرات آبوهوایی سازمان ملل متحد است که بین ۳۱ اکتبر تا ۱۲ نوامبر ۲۰۲۱، به ریاست کشور بریتانیا، مرکز اسئیسی در گلاسکو، در شهر گلاسکو، اسکاتلند برگزار میشود. این کنفرانس شامل بیست و ششمین کنفرانس طرفینِ (COP) کنوانسیون چارچوب پیماننامه سازمان ملل در تغییر اقلیم (UNFCCC)، شانزدهمین نشست طرفهای پروتکل کیوتو (CMP16) و سومین نشست طرفهای گفتگو در توافقنامهٔ پاریس (CMA3) است. این همایش که ریاست آن را الوک شارما بر عهده دارد، ابتدا قرار بود در نوامبر ۲۰۲۰ در همین مکان برگزار شود که به دلیل دنیاگیری کووید-۱۹ در اسکاتلند، برگزاری آن به مدت دوازده ماه به تعویق افتاد.، در شهر گلاسکو۵Glasgow – بزرگترین شهر اسکاتلند و چهارمین شهر پرجمعیت در بریتانیا است.، در این ماه هستند۶این متن در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۱ منتشر شده است.، پوششِ خبری فراوانی از اعتراضات جوانان، مذاکرههای دیپلماتیک سطح بالا و توافقهای جدید، برای کاهش تولید متان و محافظت از جنگلهای جهان، شکل گرفته است. بااینحال، هیچیک از وظایف این سازمان، مهمتر از منطبقسازیِ تلاشهای کربنزدایی با کوششهایی دیگر، برای تقویت توسعۀ اقتصادی بخشهای نادیده گرفته شدۀ جهان نیست. به عبارتی دیگر، اگر به پیشرفت اقتصادهای درحال توسعه و ارتقای وضعیت زندگی افراد کمدرآمدتر در اقتصادهای توسعهیافته کمک نشود، اهداف آبوهوایی جهان، در جهتِ بهبود شرایط زیستی، دستنیافتی باقی خواهند ماند.
مطالعۀ تفسیرهای اخیر از این موضوع، ناخودآگاه من را به یاد بحرانهای نفتی دهه ۱۹۷۰ انداخت۷بحران نفت ۱۹۷۳، در اکتبر سال ۱۹۷۳، هنگامی شروع شد که اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت عربیِ اوپک (شامل اعضای عربی اوپک و همچنین کشورهای سوریه و مصر) ممنوعیت و تحریم نفت را اعلام کردند. با پایان یافتن تحریمها در مارس سال ۱۹۷۴، قیمت نفت از بشکهای ۳ دلار به حدود ۱۲ دلار افزایش پیدا کرد. بحران نفت یا به عبارتی دیگر، شوک نفتی، تأثیرات و عواقب کوتاهمدت و بلندمدت بسیاری را روی سیاست و اقتصاد جهانی گذاشت که سپس با نام «نخستین شوک نفتی» خوانده شد. در ادامه بحران نفتی ۱۹۷۹ نیز، «دومین شوک نفتی» نام گرفت. که بهعنوان بخشی از تز دکترای خود، بهدقت در قسمتی از آن، وضعیتِ ویژۀ جهان در آن روزها را، مطالعه کرده بودم. در میان محرکترین تحلیلهایی که در این زمینه ارائه میشوند، میتوان به خلاصۀ سیاستگذاریای که دوست خوب من، ژان پیسانی فری۸Jean Pisani-Ferry – متولد ۲۸ ژوئیۀ ۱۹۵۱ – او یک اقتصاددان فرانسوی و عضو اندیشکدههای بروگل در بروکسل و موسسۀ اقتصاد بینالملل پترسون، در واشنگتن دی سی است. پیسانی فری همچنین بهعنوان کمسیر کلِ برنامهریزیهای سیاسی، در دورۀ نخستوزیر مانوئل والس، خدمت کرد.، در زمینۀ اقتصاد بینالمللی به موسسۀ پترسون۹Peterson Institute for International Economics | موسسۀ اقتصاد بینالملل پترسون (PIIE)، که تا سال ۲۰۰۶ با نام موسسۀ اقتصاد بینالملل (IIE) شناخته میشد، یک اندیشکدۀ آمریکایی، مستقر در واشنگتن دی سی است که توسط سی. فرد برگستن، در سال ۱۹۸۱ تأسیس گشت. این موسسه سعی دارد تا با ارائۀ پژوهشهای اقتصادی و سیاسی در طیف وسیعی، موضوعات مرتبط با اقتصاد ایالات متحدۀ امریکا و جهان را در جهت عرضۀ توصیههای راهبردی، مورد بررسی قرار دهد. ارائه کرده و در آن مدعی شده است که «سیاست آبوهوایی یکی از سیاستهای اقتصاد کلان است که پیامدهای بزرگی بههمراه خواهد داشت»، اشاره کرد. وی نیز بهمانند من، شباهتهای فراوان و همچنین تفاوتهای مهمی را میان این دوران و شوکهای نفتیِ دهۀ ۱۹۷۰، مشاهده میکند.
پیشاز این، در مورد تجربیات دوران دکترای خودم و پیشبینیهایی که در آن زمان در مورد آیندۀ قیمتِ نفت، ارائه کرده بودم، مطالبی را نوشته و گردآوری کردهام. در برخی از مواقع، در تنهایی خودم، به آن دوران فکر میکنم و در عجبم که چطور توانستم سهسالِ مملو از عدم اطمینان به پروژۀ خود را پشتسر بگذارم، چراکه علیرغم خوششانسی من، برای توانی که در انجام چنین پژوهش سنگینی داشتم، در برخی از مواقع تصور میکردم پروژۀ من به اندازۀ پژوهشهای دیگران ارزشمند نیست. در آن روزها، نهتنها دادههای بسیار ضعیف و دستچندمی را برای انجام تحقیقات خود در اختیار داشتم، بلکه اثبات هر مطلبی نیز، با اتکاء به آن شرایطِ بهخصوص، بسیار دشوار بود. بااینحال، این پروژۀ پژوهشی، علاوهبر آزمودن قابلیت تفکر مستقل من، به من درس گرانبهایی را آموخت: در زمینۀ پیشبینی قیمت نفت، هیچگاه نمیتوان به نظر کسی اعتماد کرد.
بهعنوان مثال، پژوهشهایی را که در همان دهۀ ۱۹۷۰، در مورد بحرانِ قیمت در آن دورۀ بهخصوص منتشر شدهاند را در نظر بگیرید (که بیشتر آنها را در طی انجام مطالعات خود بررسی کردهام و همچنان از آنان نگهداری میکنم.) اجماع محققانِ آن زمان بر این بود که این شوکهای نفتی، آغازگر عصر جدیدی از افزایش نامنظم و مداوم قیمت نفت هستند، اما در واقع، دقیقا عکس این موضوع در سراسر دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ روی داد.
دلیل این روند همچنان بهطور واضح مشخص نیست. بااینحال، یکی از توضیحات احتمالی این پدیده این است که افزایش قیمت نفت، با واکنشِ طرفِ قدرتمند عرضه، بهشکل افزایش سرمایهگذاری در تولید، اکتشاف نفتی و همچنین جایگزینهای آن، و واکنشِ طرف تقاضای حاکمیتهای قدرتمند که در بهبود بازدهی مصرف انرژی، نمود پیدا کرد، مواجه شد. الگوهای مصرف انرژی مردمِ کشور ژاپن، از دهۀ ۱۹۷۰، شواهد مهمی را در راستای تایید این فرضیه ارائه میکنند.
بسیاری از مفسران و مشاوران سیاستگذاری که امروزه به دنبال افزایش مالیات بر کربن هستند، به انتظار تکرار این سناریوی طرف تقاضا، بدون تحرکات متناظر در طرف عرضه، نشستهاند. بااینحال، همانطور که امسال مشاهده کردیم، این رویکرد با مشکل بزرگی مواجه است، چرا که نمیتوانیم یک شبه نقشِ ۸۰% سوختهای فسیلی در تامین انرژی خودمان را به ۰% برسانیم. طرحهای قدرتمندتر برای دلسرد کردن یا حتی جریمه کردن تولید و تامین مالی سوختهای فسیلی نیز، به معنای کاهش عرضۀ نهایی سوختهای فسیلی، در هر بازۀ قیمتی، خواهد بود.
هدف اصلی چنین سیاستهایی نیز دقیقا همین مسئله است. در عین حال، زمانی که تقاضای انرژی، بهدلیل احیای سریع اقتصاد، از رکودی مشابه وضعیت امروزی ما، جهش ناگهانی را تجربه میکند، به تمام منابع انرژیِ در دسترس، نیاز خواهیم داشت. در غیر این صورت، با آشفتگی شدید قیمتها و بیثباتیهای اجتماعی و سیاسی ناشی از این موضوع، مواجه خواهیم شد. نتیجۀ نهایی این است که سیاستگذاران امروزه، که درگیر چالشهای بزرگ گذارِ جهان از سوختهای فسیلی هستند، بایستی روشهایی را برای جلوگیری از قدرت نوسان شدید قیمت نفت، گاز و برق، بیابند.
یکی از ایدههای خلاف انتظار برای سیاستگذاران گروه بیست۱۰G20 – یک سازمان بیندولتی متشکل از ۱۹ کشور، بههمراه اتحادیه اروپا (EU) و اتحادیه آفریقا (AU) است. این گروه برای رسیدگی به مسائل عمدۀ مرتبط با اقتصاد جهانی، مانند ثبات مالیِ بینالمللی، تغییرات اقلیمی و توسعۀ پایدار فعالیت میکند.، یا شاید تمام کشورهای عضو سازمان ملل، توافق بر سر طرحهای گسترش ذخایر نفتی، گازی و شاید حتی زغالسنگی به شرطی است، که این ذخایر تنها در وضعیت اضطراری استفاده شوند. بهعنوان مثال، ممکن است معیار مورد توافق برای استفاده از این ذخایر، زمانی مطرح شود که حرکت قیمتهای لحظهای، برای این حاملان انرژی، بیش از دو انحراف استاندارد، از میانگین ۲۰۰ روزۀ آنها، باشد.
قطعاً چنین طرحی با چالشهای بزرگی مواجه خواهد بود. اگر ذخایر این حاملان انرژی بهحدِ کافی بزرگ نباشد، ممکن است برخی از بازیگران بدنیت تلاش کنند تا با تشدید و تسریع بحران، عرضۀ سود عظیمی را، بهعنوان ارائه دهندۀ آخرین راه چاره، نصیب خود کنند. بااینحال، همۀ این مسائل، دلایل بیشتری را برای توافق بر سر چارچوبِ بهقدر کفایت محکم و تشکیل ذخایری که بهحدِ کافی بزرگ باشند، فراهم میکنند تا بتوان از چنین خطراتی جلوگیری کرد. علاوهبراین، بدونِ یک طرح جامع جهانی، برای تشکیل ذخایر راهبردی، ممکن است جهشهای ناگهانی که در این سال، در قیمتِ انرژی، شاهد آن بودیم به هنجارهای جدیدی تبدیل شوند و احتمالاً به برهم زدن سایر توافقهایی منجر گردند که ممکن است پس از این کنفرانس جهانیِ آبوهوایی، پدیدار شوند.
ما به دوران جدیدی وارد شدهایم که در آن بحران آبوهوایی و پیامدهای آن برای نسلهای آینده، در نهایت توانستهاند توجه لازمِ جهانی را به خود جلب کنند. بااینوجود، ما در دورهای زندگی میکنیم که در آن سیاستگذاران برای تضمین توزیع منصفانهتر مزایایِ سرمایهداری، در میان اقشار مختلف، بایستی بیشتر تلاش کنند. این مسئله، به معنای حفظ اقتصادهای درحال توسعه و افراد کمدرآمد در سراسر جهان، از بحرانهای ناشی از شوکهای وارد شده به قیمتهای جهانیِ انرژی است. اما نباید فراموش کرد که درصورت عدم موفقیت در این زمینه، تعهدات عالی کشورهای ثروتمند، که با بهترین نیت انجام شدهاند، بیهوده خواهد بود.
در باب تصویر اصلی:
لئون میل۱۱Leon Mill، در ۱ ژوئن ۱۹۷۳، تابلویی را در بیرون از پمپبنزین خود۱۲Phillips 66 برای اطلاعرسانی در جهت اعلام اتمام بنزین، نقاشی میکند. این عکس در زمان بحران نفتی ۱۹۷۳، گرفته شده است. این تحریمها پاسخی به دخالت آمریکا در جنگ یوم کیپور۱۳جنگ یوم کیپور که همچنین با عناوین جنگ اعراب و اسرائیل ۱۹۷۳، جنگ اکتبر، جنگ رمضان یا جنگ چهارم اعراب و اسرائیل نیز شناخته میشود، جنگی بود که از ۶ تا ۲۵ اکتبر ۱۹۷۳ میان سوریه و مصر با حمایت چند کشور عربی دیگر و اسرائیل اتفاق افتاد. این جنگ با حملۀ غافلگیرانۀ مصر و سوریه، علیه مواضع نیروهای اسرائیلی در شرق کانال سوئز و ارتفاعات جولان، آغاز شد، مناطقی که شش سال قبل، در جنگ ششروزه، به تصرف قوای رژیم صهیونیستی، درآمده بود. حمله در آخرین ساعات یومکیپور ،مقدسترین روز در یهودیت، آغاز شد. روزی که از غروب ۹ مهرماه آغاز میشود و یهودیان در آن روزهدار هستند.، در سال ۱۹۷۳ بودهاست. | AP Images
این متن ترجمهای بود از مقالۀ How to Make Decarbonization Economically Sustainable به قلم JIM O’NEILL که در وبسایت project-syndicate.org منتشر شده است.