نظریه فلسفی

دشواری‌های زبانی واژه‌ی جنسیت

دشواری‌های زبانی واژه‌ی جنسیت

راسل بلکفورد

مترجم: ریحانه عبدالله‌پور

سال‌­ها پیش، عکاسِ عروسیِ کمی نامعمولِ ما، یعنی من و همسرِ به تازگی قانونی­‌شده و دوست­داشتنی‌­ام، ترغیبمان کرد که هنگام لبخند در برابر دوربین عکاسی از کلمه­‌ی «سکس»۱Sex استفاده کنیم. این بیش از روش متداول و سنتیِ گفتن «چیز»۲Cheese به کار می‌­آید. خودتان می‌­توانید امتحانش کنید.

این روزها عبارت «سکس» چندین معنی در زبان انگلیسی دارد. گسترده­‌ترین معانی آن ۱-a و ۲ هستند. در نسخه­‌ی کنونی فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، هر دو معانی مرتبط با مقوله‌­های زنان و مردان است که بر اساس عملکرد جنسی متمایز می­‌شوند؛ یا در معانی b.4 که در آن واژه‌­ی سکس مترادف «جفت­گیری»۳copulation است، با برای اصطلاحاتی نظیر پیوند جنسی۴sexual union یا آمیزش جنسی۵sexual intercourse به کار می‌­رود. (نه بدین معنا که اشاره به عبارات مبتذل­‌تر نکنیم که بیانگر همان فعالیت هستند.)

بنا بر این اگر آدم و حوا، همانطور که ما می­‌گوییم، رابطه­‌ی جنسی داشته باشند (احتمالا پس از یک روز سخت از پی کشتنِ مارها)، این بدان معناست که آن­ها به صورت رسمی اما به شکلی واضح در حال آمیزش هستند.

این تأویل از واژه­‌ی سکس به شکلی شگفت­‌انگیز امروزی است. اولین نمونه در فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد از یک رمان از هربرت جورج ولز۶H. G. Wells است که در سال ۱۹۰۰ منتشر شد و بیشتر مثال­‌ها مرتبط با دهه­‌ی ۱۹۵۰ یا بعد از آن هستند. اولین استفاده­‌ی به ثبت رسیده از واژه‌­ی سکس توسط فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، مربوط به شعری از دی. اچ. لارنس۷D.H. Lawrence در دهه‌­ی ۱۹۲۰ است. اگر کتاب­‌های قدیمی­‌تر را بخوانید، احتمالاً عبارت «جفت­گیریِ مولّد»۸Sexual union را پیدا خواهید کرد که اکنون نامتداول به حساب می‌­آید. به نظر می­‌رسد که این معنای مدرن از واژه­‌ی سکس در اوایل دهه‌­ی ۱۹۶۰ در حال شکل‌گیری بوده است. برای مثال، در کتاب یوستس چستر۹Eustace chesser با عنوانِ آیا عفاف منسوخ شده است؟۱۰Is chastity out-moded?. این کتاب در زمان خود در بحث‌­های اخلاقی که منجر به انقلاب جنسی شد، نقش مهمی ایفا کرد. چستر اغلب کلمه‌­ی «سکس» را وقتی به جفت‌گیری اشاره می­‌کند، در گیومه قرار می­‌دهد. گویی چستر آن را به شکلی غیرمتداول می‌­بیند. با وجود این، همانطور که فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد به ما اطلاع می‌­دهد، اکنون رایج‌­ترین معنای عمومی کلمه‌­ی «سکس» این است. جالب است که زمانی که این معنی از «سکس» متداول شد و بسیاری از جایگزین­‌های آن کنار گذاشت، کلمه‌­ی جنسیت۱۱sex در پاسخ به آن گسترش و تکامل یافت. قدمت طولانی در مورد استفاده از جنسیت برای دسته­‌بندی­‌های زنان و مردان وجود دارد؛ اما «سکس» تا همین اواخر متداول­‌تر بود. از منظر تاریخی، این استفاده از جنسیت تا حدودی جنبه­‌ی طنز داشت و معنای رایج آن به عنوان یک اصطلاح دستوری بود. برای درک حس شوخ­‌طبعی در زمان گذشته، تصور کنید که من یک دوست زن را برای ترغیب هم‌جنس‌­خواهی زنانه۱۲lesbian persuasion توصیف کنم. در اینجا کلمه­‌ی «ترغیب»۱۳persuasion به شکلی قابل درک اما غیر متداول برای جلوه‌­های کمیک و طنز استفاده می­‌شود. زمانی عجیب به نظر می­‌رسید که در توصیف دوستی بگوییم: «او بهترین در جنسیت خودش است.» فکرش را بکنید. این هنوز هم برای من عجیب است.

از آن جایی که واژه­‌ی «سکس» به شکل فزاینده­‌ای به جفت‌گیری یا «عمل جنسی»۱۴sexual intercourse اشاره دارد، جنسیت۱۵gender به عنوان اصطلاحی مؤدبانه‌­تر برای مسائل بیولوژیک زنان و مردان جایگاه خود را به دست آورده است و اکنون به نظر می­‌رسد این متداول­‌ترین استفاده از آن است و واژه­‌ی «سکس» را از جایگاهش خارج می­‌کند. برای مثال، اغلب از من خواسته می‌­شود که در فرم‌­های رسمی، «جنسیت» خود را ذکر کنم. جایی که سال­ها قبل واژه‌­ی «سکس» استفاده می­‌شد و من با کاربردهای نامأنوسی همچون ازدواج یا رابطه‌­ی هم‌جنس­‌خواهانه مواجه می‌­شدم، هیچ­کس شک نمی‌­کند که زبان تغییر پیدا می­‌کند یا کلماتی برای انتقال مفهوم به کار م‌ی­آیند، اختیاری هستند. به این معنا، هیچ­‌چیز لزوماً درست‌­تر یا طبیعی‌­تر در مورد اشاره به نوع خاصی از موجودات چهارپا با کلمه­‌ی «سگ»۱۶dog به جای مثلاً «شیان»۱۷chien وجود ندارد. غالباً مردم از جنسیت برای نشان‌­دادنِ مفهومی استفاده می‌کنند که نسل­‌های پیشینی­شان از واژه‌­ی سکس به جایش استفاده می‌­کردند. در نمایی کلی‌­تر، آن­ها اشتباه نمی‌­کنند. با وجود این، جالب است که استفاده­‌ی روزافزون از واژه­‌ی سکس در قرن بیستم برای اشاره به مفهوم آمیزش، انگلیسی­‌زبانان را به سمت چیزی خوشایندتر برای نمایشِ جنسیتِ مذکر و مؤنث سوق داده است. این بیانگرِ یک ناخشنودی فرهنگیِ دائم در مورد فعالیت جنسیِ بدن است. با دانستن این واقعیت که انقلاب جنسی بیش از نیم قرن پیش صورت گرفته است و حتی اگر اکنون اوضاع به شکلی باشد که حکومت­‌های لیبرال-دموکرات غربیِ ما از اخلاقیات جنسی-مسیحی خارج شده باشند.

براساس گفته­‌ی کلیسا در اواخر دوران باستان و قرون وسطی، میل و لذت جنسی ذاتاً مشکوک بوده است. مقاربت جنسی تنها باید در صورتی بین زن و مردی صورت بگیرد که شرعاً با هم ازدواج کرده باشند، مجاز بوده و در غیر این صورت، گناه محسوب می­‌شده است. حتی در همین مورد نیز فقط برای تولید مثل پذیرفته شده بود. لذت جنسی در متون مسیحی تجلیل نمی­‌شد و در واقع پی­گیریِ افراطی آن، حتی زمانی که افراد قانوناً ازدواج کرده بودند و مشتاق بچه­‌دارشدن بودند نیز محکوم می­‌شد. بر طیف وسیعی از عشق اروتیک، میل، فعالیت و لذت برچسبِ گناه زده می­‌شد. ممکن است فرض کنیم که عاشقان همیشه این را جدی نمی­‌گرفتند و شواهد تاریخی وجود دارد که زنا۱۸fornication و استمنا۱۹masturbation از گناهان رایج در اروپای قرون وسطی بودند. در واقع آن­ها می­‌توانند موضوعاتی برای هجو و هزل باشند. با وجود این، کلیسا آن­ها را بسیار جدی می‌دانست و بابت آن­ها، غالباً مجازات­‌هایی صورت می­‌گرفت.

اینکه دقیقا چرا عشق اروتیک، میل و لذت به گونه‌­ای منفی نگریسته می‌­شد، نامشخص و بحث‌­برانگیز است. تمدن روم پیشین، محدودیت‌­های اخلاقی خود را بر رفتارهای جنسی تحمیل می­‌کرد، اما می‌­توانست دقیقاً آنچه را که کلیسا به عنوان گناه تقبیح می‌­کردند، از جمله لذت­‌های میان زن و شوهر که کلیسا آن­ها را نامناسب و زیاده­‌روی می­دانست، تجلیل کند. کاملاً واضح است که جوامع غربی قرن بیست­‌ویکم بیشتر به روم غربی شباهت دارند تا کلیسای قرون وسطی. با وجود این، به نظر می­‌رسد بسیاری از مردم هنگام به زبان‌­آوردنِ واژه‌­ی سکس به معنای رابطه‌­ی جنسی احساس نارضایتی می­‌کنند.

استفاده از کلمه­‌ی «جنسیت» برای اشاره به دسته­‌بندی­‌های بیولوژیکی زنان و مردان اشتباه نیست. هر چند در این مورد تغییر زبانی تحت تأثیر نارضایتی و سختی رخ داده است که برای من از حیث اخلاقی، این تغییر را خالی از جذابیت م‌ی­کند. همچنین مقداری سردرگمی وجود دارد؛ زیرا جنسیت و اصطلاحات مرتبط با آن، معانی دیگری نیز به دست می­‌آورند.

فمنیست‌­های موج دوم از این اصطلاح برای اشاره به کنش‌های اجتماعی، هنجارها و گفتمان­‌هایی استفاده کردند که مردان و زنان را در انواع مختلف نقش‌­ها و فعالیت­‌های مختلف ارائه می­‌کنند. این مفهومی مفید در تحلیل جامعه­‌ای فمنیستی بود و برای این هدف مناسب بود و به­‌تنهایی واژه­ای گیج‌­کننده دریافت نم‌ی­شد. برای فمنیست‌های رادیکال، کاربست واژه­‌ی جنسیت به این شکل چیزی بود که با افزایش آگاهی و کنشگری سیاسی باید از بین برود. برای مقایسه، فمنیست­‌های کمتر رادیکال با این پیش­فرض که کاربستِ آن می­‌تواند پایه­‌های بیولوژیکی داشته باشد، به دنبال حذف واژه‌­ی جنسیت نبودند، اما خواستارِ کاهش کاربست اجتماعی آن بودند. گمان بر این بود که این هنجارها و گفتمان­‌ها از چندین عامل متأثر هستند. آن­ها از بستر اولیه‌­ی تفاوت بیولوژیکی که در صورت نخست از آن ناشی می­‌شدند، فراتر می‌­رفتند و به اَشکالِ متعدد بروز پیدا می­‌کردند. برای هر کس که «جنسیت» را به این معنا به کار می‌­بندد، افزایشِ استفاده از واژه­‌ی جنسیت برای اشاره به دسته­‌بندی‌­های میان زنان و مردان سبب ایجاد معضلی ناخوشایند می‌شود.

افزون بر این، در حال حاضر ما اصطلاحاتی برای تعیین هویت جنسی و بیان جنسیت داریم که توسط نظریه‌­پردازان مختلف به شیوه‌­های گوناگون توضیح و بسط داده شده است؛ بنابراین، من هیچ تلاشی برای ارائه‌­ی یک تعریف صلبی از این مفاهیم نخواهم کرد. برای مثال، گاه اینطور به نظر می­‌رسد که هویت جنسی به معنای تمایل به تعلق به جنسیتی خاص است. گاه اینطور به‌نظر می­‌رسد که تمایل عمیقی به نقش­‌ها و شیوه‌­های خودبیانگری مرتبط با یک جنسیت یا جنسیتی دیگر که از نظر اجتماعی شکل می­‌گیرند، احساس می­‌شود. من نمی‌خواهم اینطور حکم دهم که هرکدام از این­ها به معنای درست هویت جنسیتی است؛ اما اگر بخواهیم به دسته­بندی­های میان زنان و مردان توجه کنیم، تمایزگذاری آنان بسیار دشوار است که در بسترهای گوناگون اجتماع، با کلمه­ی جنسیت برجسته می­شوند.

در دورنمایی وسیع‌تر، ما وجودی بیولوژیک و جنسی داریم. ما به گونه­‌ای از «انسان خردمند»۲۰Homo sapiens تعلق داریم که در میان موارد دیگر، پستاندارانی دارای تولید مثل جنسی و از لحاظ جنسی، دوگانه۲۱dimorphic هستند. همچنین حیوانات بسیار باهوشی هستیم که جوامع بسیار بزرگ و پیچیده­‌ای را می‌سازیم. ما به عنوان افراد، دارای شخصیت­‌های پیچیده و اغلب خارق­‌العاده هستیم و به شیوه­ای نوین با جامعه‌­ی خود و یکدیگر ارتباطات شکل می­‌دهیم. هیچ تناقضی در درک ما تحت عنوان یک گونه‌­ی زیستی با ابعاد اجتماعی و فردگرایانه نیست. این همچون شمشیری دو لبه است. ما موجوداتی دارای حیات فردی-اجتماعی و از سویی دیگر بیولوژیک هستیم؛ اما برخی اوقات، بسیاری از ما با این دوگانگی مواجه می‌­شویم. من در برابر تمایل کنونی برای جایگزینیِ واژه­‌ی سکس، برای نمایشِ مقولاتِ بیولوژیکی، با کاربردِ واژه­‌ی جنسیت مقاومت می‌­کنم. این بدان معنا نیست که در نهایت کدام یک درست یا غلط است؛ بلکه به این معناست که احتیاجی به تأویل و تفسیر نیست و این تغییر زبانی منجر به گنگی می­‌شود که هیچ­کس به آن نیازی ندارد. ما فقط می­ت‌وانیم بگوییم «سکس» و همانطور که عکاسِ عروسیِ ما می‌­دانست، این کار هر بار منجر به لبخند­زدن­ ما می­‌شود.

 

این متن ترجمه‌ای بود از مقاله‌ی Just Say Sex به قلم Russell Blackford که در سایت philosophersmag منتشر شده است.

#philosophersmag

About Author

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *