نظریه فلسفی

فیلسوفان در باب عشق چه می‌گویند؟

فیلسوفان در باب عشق چه می‌گویند؟

مت کوورتراپ

مترجم: پارسا مشایخی فرد

«آهنگ‌های بیشتر درباره ساختمان‌ها و غذا» عنوان آلبومی از گروه راک تاکینگ هدز۱Talking Heads در سال ۱۹۷۸ بود. این آلبوم درباره چیزهایی بود که ستاره‌های راک معمولاً در مورد آن‌ها نمی‌خواندند. آهنگ‌های پاپ بیشتر در مورد دگرگونی حالات عشق هستند؛ البته آهنگ‌هایی مانند مرد مالیاتی۲Taxman از جورج هریسون که در پاسخ به نرخ مالیاتی ۹۶ درصدی که نخست‌وزیر هارولد ویلسون در دهه شصت اعمال کرد، نوشته شده است، جزو موارد استثنا هستند.

از این سو نیز فیلسوفان بر موضوعاتی همچون معرفت‌شناسی۳epistemology متافیزیک۴metaphysics و مسائلی همچون معنای زندگی تمرکز ریزبینانه‌ای دارند. اما گاهی اوقات ذهن‌های بزرگ از بستر خود دور می‌شوند و دربارۀ مسائل دیگری نیز مانند ساختمان‌ها۵ تفکر مسکن ساختمانی – Building Dwelling Thinkin  که هایدگر آن را توضیح می‌‌دهد، غذا (هابز)، آب گوجه‌فرنگی۶ همانطور که رابرت نوزیک می‌‌گوید، اگر آب گوجه فرنگی خود را در اقیانوس مخلوط کنید، به سادگی آب گوجه خود را از دست خواهید داد. چراکه شما برای مالکیت اقیانوس نیامده‌اید. (Nozick 1974, 175) (رابرت نوزیک)، و آب‎‌وهوا (لوکرتیوس و ارسطو) می‌نویسند. این مجموعه از نوشتارهای کوتاه نیز دربارۀ این مضامین ناآشناست؛ در باب مسائلی که فلاسفه کمتر درباب آن نوشته‌اند اما گویا مورد توجهشان بوده است۷این مجموعه، به‌صورت اختصاصی، هم‌زمان با پخش جهانی، در پراکسیس منتشر می‌شود..

بسیاری از منابع نقل کرده‌اند که بندیکت اسپینوزا فیلسوف۸۱۶۳۲-۱۶۷۷ با اینکه عاشق معلم لاتین خود بود، اما با شخص دیگری ازدواج کرد. شاید دلی شکسته باعث می‌شود که چنین انسان خردمندی، این‌ مقدار انتزاعی و در عین‌حال پربار دررباب عشق بنویسد: «عشق چیزی نیست جز لذت، همراه با ایدۀ یک علت بیرونی.»۹Ethics Book 3, Prop, XIII.

جان استوارت میل۱۰۱۸۰۶-۱۸۷۳ سرانجام پس از بیست سال آشنایی با زنی که او را دوست داشت و همچنین همکار او بود، ازدواج کرد (البته که در آغاز این ارتباط آن زن متاهل بود و جان استوارت باید به انتظار مرگ همسر نخست او می‌نشست). این زن بعدها نام خود را به هریت تیلور میل تعویض کرد و چنین شد که پس از این وصلت، مکتب فایده‌گرایی که با جان استوارت میل در تاریخ اندیشه تثبیت گشته بود، به اوج خود رسید.

بسیاری از ما با شرکای عاطفی خود – یا کسانی که حتی با ما روابط عاشقانه هم ندارند– در درون ورطه‌ای عاشقانه گرفتار شده‌ایم، اما تعداد کمی از ما قدرت نگارشی را داریم که استوارت میل برای ابراز احساسات عاشقانۀ خود در اختیار داشت. با این حال نتیجه می‌گیریم که میل تنها یک مقاله‌نویس ساده نبود که بتواند معنای آزادی، اقتصاد سیاسی و منطق انتزاعی را توضیح دهد. به‌عنوان مثال، این نوشته را از دفتر خاطرات او در نظر بگیرید: «و چه بسا آگاهی از دوست داشته شدن حس امنیت به ما می‌دهد و چه چیزی فراتر از این؛ بودن در نزدیکی کسی که احساس کنید بخشی از خود ماست و می‌خواهد بهترین‌ها را دوست داشته باشد. من در حال حاضر تجربه هر دوی این چیزها را دارم. زیرا احساس می‌کنم تا زمانی که او از من مراقبت می‌کند، هیچ بیماری و حادثه‌‌ای نمی‌تواند برای من اتفاق بیفتد. با این حال احساس می‌کنم با دور شدن از او، از نوعی طلسم جدا شده‌ام که مرا، در برابر مشکلات زندگی، آسیب‌پذیرترم کرده است.»۱۱دفترچه خاطرات، ۹ ژانویه ۱۸۵۴.

هنگامی که میل این جملات را می‌نوشت، سه‌سال از ازدواج او با هریت تیلور می‌گذشت. جالب است که تعداد کمی از فیلسوفان درباره عشق چیزی نوشته‌اند. شاید آن‌را به خوبی برای تحلیل‌های عقلانی مناسب نمی‌دانستند. اما استثنا‌هایی نیز وجود دارد! نامه‌های رد و بدل شده بین مارتین هایدگر۱۲۱۸۸۹-۱۹۷۶ و هانا آرنت۱۳۱۹۰۶-۱۹۷۵ چنان سرشار از حسرت، لطافت و شور بود که به شعری ناب تبدیل شد. آرنت به هایدگر در بسیاری از نامه‌های عاشقانه‌اش می‌نویسد: «پیشانی و چشمانت را می‌بوسم» و هایدگر در پاسخ به او می‌گوید: «ای محبوب‌ترین من»۱۴Briefe 1925-1975, 66 and 25.

هانا آرنت – بر خلاف هایدگر – در نوشتن درباره عشق حرفه‌ای بود. در واقع، او با پژوهش درباب موضوعی که کمتر بدان در آن روزگار توجه می‌شد، یعنی سنت فلسفی آگوستین و مفهوم عشق، مدرک دکترا گرفت۱۵عشق و آگوستین قدیس، ۱۹۹۸. هرچند خالی از لطف نیست که اشاره کنم، خود این قدیس تا به‌حال به‌صورت مستقیم درباب این مفهوم اثری ننوشته است. در سویی دیگر، در زمان نوشتن این رسالۀ عاشقانه توسط آرنت، خوزه ارتگا یی گاست۱۶José Ortega y Gasset | 1883-1955 کتاب خود را نوشت. نام کتاب او  استودیوس سوبره ال آمور۱۷Estudios sobre el Amor – یا «در باب عشق: جنبه‌های یک موضوع واحد»۱۸On Love: Aspects of a Single Theme بود- (همانطور که معمولاً به انگلیسی ترجمه می‌شود). این اثر از عمیق‌ترین نوع احساسات بشریت سخن گفته بود که به‌گونه‌ای رک و پوست کنده باعث می‌شوند پرسش «آیا ممکن است این فیلسوف اسپانیایی تا به حال شیفته انسان دیگری شده باشد؟»، بسیار سوال‌‌برانگیز به نظر برسد. جملاتی مانند: «عشق همین است. برانگیختن پر زرق و برق نشاط انسانی که هدیه‌یست که طبیعت به هر کسی برای بیرون آمدن از خویش می‌دهد »۱۹On Love, 5.

شاید خردمند اسپانیایی نمی‌دانست که وقتی عاشق می‌شوی، کسل‌کننده‌ترین و معمولی‌ترین کارهای روزمره هم راحت‌تر می‌شوند و با نسیمی از شادی از تمامی اتفاقات ملال‌آور دور می‌گردی.

#جستار_فلسفی #جستار_کوتاه_فلسفی #کوتاه_فلسفیدن

About Author

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *