فیلسوفان در باب غذا چه میگویند؟
مت کوورتراپ
مترجم: پارسا مشایخی فرد
«آهنگهای بیشتر درباره ساختمانها و غذا» عنوان آلبومی از گروه راک تاکینگ هدز۱Talking Heads در سال ۱۹۷۸ بود. این آلبوم درباره چیزهایی بود که ستارههای راک معمولاً در مورد آنها نمیخوانند. آهنگهای پاپ بیشتر در مورد دگرگونی حالات عشق هستند؛ البته آهنگهایی مانند قطعۀ معروف گروه رز رویس، «Car Wash»، جزو موارد استثنا هستند.
از این سو نیز فیلسوفان بر موضوعاتی همچون معرفتشناسی۲epistemology متافیزیک۳metaphysics و مسائلی همچون معنای زندگی تمرکز ریزبینانهای دارند. اما گاهی اوقات ذهنهای بزرگ از بستر خود دور میشوند و دربارۀ مسائل دیگری نیز مانند ساختمانها۴ تفکر مسکن ساختمانی – Building Dwelling Thinkin که هایدگر آن را توضیح میدهد، غذا (هابز)، آب گوجهفرنگی۵ همانطور که رابرت نوزیک میگوید، اگر آب گوجه فرنگی خود را در اقیانوس مخلوط کنید، به سادگی آب گوجه خود را از دست خواهید داد. چراکه شما برای مالکیت اقیانوس نیامدهاید. (Nozick 1974, 175) (رابرت نوزیک)، و آبوهوا (لوکرتیوس و ارسطو) مینویسند. این مجموعه از نوشتارهای کوتاه نیز دربارۀ این مضامین ناآشناست؛ در باب مسائلی که فلاسفه کمتر درباب آن نوشتهاند اما گویا مورد توجهشان بوده است۶این مجموعه، بهصورت اختصاصی، همزمان با پخش جهانی، در پراکسیس منتشر میشود..
افلاطون در رساله جمهوری خود به سقراط اینگونه گفت: «آنها شکم خود را مانند جانوران پر میکنند.» اما اگر راستش را بخواهید، به نظرم هیچکدام یک از این دو فیلسوف، در مقام موعظهکردن و نظر دادن درباره غذا نبودند، اگرچه مجسمههایشان چیزی دیگری را نشان میدهد. هنگامی که افلاطون در مورد جامعه ایدئال خود مینوشت، تبدیل به فردی بداخلاق میشد. هرچند این را میدانیم که او آخرین متفکری نبود که در مورد غذا و پرخوری چیزهایی مینوشت.
فیلسوفان مسیحی غذای خود را بیشتر از هر چیز دیگری دوست میداشتند. حضرت مسیح در مورد اشتهای خود آشکارا سخن گفته بود: «و شما به من که میخورم و مینوشم، میگویید: چه آدم پرخور و میگساری است! زیرا او همیشه با آدمهای پست سروکار دارد!»۷لوقا ۷:۳۴. همچنین عجیب به نظر نمیرسد که قدیس آگوستین در سخنان خود در مورد غذا به این نتیجه رسیده باشد که : «هرگاه انسانی بیش از آنچه که لازم است گوشت و نوشیدنی بخورد، کافیست بداند که عمل او از گناهان ناچیز و کمارزش است.»
قدیس توماس آکویناس به این کلمات تاکید پیش از حدی میبخشید و مشخص بود که این مرد مذهب و صدقهگیر زبردست۸در برخی ادیان راهب صدقهگیر به دینآموزان و روحانیونی میگویند که برای گذران زندگی و حتی زنده ماندن، عمدتاً یا منحصراً به دریافت صدقه از مردم تکیه میکنند. اصولاً طریقتهای صدقهگیر دارای اموال اندکی هستند، چه به صورت فردی و چه جمعی، و در بسیاری از موارد اعضای این فرقهها «عهد فقر» بستهاند تا تمام وقت و توان خود را صرف عمل به ایمان، موعظه و امور دینی جامعه کنند.، به غذایش بسیار عشق میورزیده است. طبق مکتوبات و حکایات، آکویناس آنقدر چاق بود که به یک میزتحریر با طراحی و ابعاد خاصی نیاز داشت تا بتواند بر روی آن بنشیند. میشود حدس زد است که او نسبت به موضوع مصرف بیش از حد غذا بیتفاوت بوده است. او اعتراف کرد: «پرخوری بیاعتدالی در غذا است» اما بلافاصله اضافه کرد: «انسان نمیتواند از این امر اجتناب کند.»۹Summa Theologica | مجموع الهیات – ۱۴۸ پس نتیجه گرفت: «پرخوری گناه نیست.»
توماس هابز، فیلسوف سیاسی، جز اسم کوچکش با آکویناس، هیچ اشتراک دیگری با او ندارد. آنها نهتنها در مورد اخلاق با یکدیگر اختلافنظر داشتند، بلکه در مورد نگرش خود نسبت به غذا هم دچار اختلافاتی بودند. هابز ۲۹ بار از اسم «غذا» در کتاب لویاتان استفاده کرده است. او عمل پرخوری را هیچگاه تأیید نکرد. هابز که بیشتر شبیه مربی ورزشی قرن بیست و یکمی بود – بهمانند ورزشکاری مشتاق و باانگیزه – استدلال کرد که خوردن زیاد، شما را از لحاظ عقلانی، تبدیل به فیلسوفی فقیر میکند. او گفت: «اشتها به غذا، تلاش برای شناخت علل را از بین میبرد.». حتی او بهوضوح گفت که پرخوری شما را بیعقل میکند، زیرا کسانی که «به هیچچیز دیگری جز غذای خود فکر نمیکنند… از باور به هر مسئله پوچی، دریغ نخواهند کرد»۱۰لویاتان، ص ۴۳۲.
سورن کییرکگارد مردی ثروتمند، خوشذوق و باسلیقه بود. او کسانی را که غذایشان را به سخره میگرفتند، تحقیر میکرد. او در کتاب یا این یا آن نوشت: «از هر چیز مسخرهای در این دنیا، به نظرم مضحکترین آن این است که فردی شلخته و بینظم باشم – در واقع چونان باشم که در مورد غذا و کار خود نیز عجول و نامنظم رفتار کنم.» با این وجود اگزیستانسیالیست دانمارکی ما در مورد غذاهای موردعلاقهاش چیزی بیش از این ننوشته است.
اما لودویگ ویتگنشتاین درباره غذا نسبتاً رکتر بود. او از وعدههای غذایی زیاد متنفر بود. او پس از یک مهمانی به دوستش موریس دروری گفت: «اجازه دهید کاملاً واضح بگویم، تا زمانی که ما اینجا هستیم، قرار نیست به این سبک زندگی کنیم. در حال حاضر ما یک بشقاب فرنی برای صبحانه، سبزیجات از باغ برای ناهار، و یک تخممرغ آب پز برای شام خواهیم داشت. فقط همین!»۱۱ویتگنشتاین به نقل از کریستوفر لارنس و استیون شاپین، علم تجسم: تجسم تاریخی دانش طبیعی. ۱۹۹۸، ص ۲۲..
شاید تاملاتی درباب غذا شیوهای خاص از تفکر باشند، اما مشخص نیست که آیا میتوانند جزوی اساسی از ساختار اندیشه واقع گردند یا خیر؟… این سوال من نیز هست.
#جستار_فلسفی #جستار_کوتاه_فلسفی #کوتاه_فلسفیدن #فلسفه_و_غذا