نظریه فلسفی

فیلسوفان در باب قهوه چه می‌گویند؟

فیلسوفان در باب قهوه چه می‌گویند؟

مت کوورتراپ

مترجم: پارسا مشایخی فرد

«آهنگ‌های بیشتر درباره ساختمان‌ها و غذا» عنوان آلبومی از گروه راک تاکینگ هدز۱Talking Heads در سال ۱۹۷۸ بود. این آلبوم درباره چیزهایی بود که ستاره‌های راک معمولاً در مورد آن‌ها نمی‌خوانند. آهنگ‌های پاپ بیشتر در مورد دگرگونی حالات عشق هستند؛ البته آهنگ‌هایی مانند قطعۀ معروف گروه رز رویس، «Car Wash»، جزو موارد استثنا هستند.

از این سو نیز فیلسوفان بر موضوعاتی همچون معرفت‌شناسی۲epistemology متافیزیک۳metaphysics و مسائلی همچون معنای زندگی تمرکز ریزبینانه‌ای دارند. اما گاهی اوقات ذهن‌های بزرگ از بستر خود دور می‌شوند و دربارۀ مسائل دیگری نیز مانند ساختمان‌ها۴ تفکر مسکن ساختمانی – Building Dwelling Thinkin  که هایدگر آن را توضیح می‌‌دهد، غذا (هابز)، آب گوجه‌فرنگی۵ همانطور که رابرت نوزیک می‌‌گوید، اگر آب گوجه فرنگی خود را در اقیانوس مخلوط کنید، به سادگی آب گوجه خود را از دست خواهید داد. چراکه شما برای مالکیت اقیانوس نیامده‌اید. (Nozick 1974, 175) (رابرت نوزیک)، و آب‎‌وهوا (لوکرتیوس و ارسطو) می‌نویسند. این مجموعه از نوشتارهای کوتاه نیز دربارۀ این مضامین ناآشناست؛ در باب مسائلی که فلاسفه کمتر درباب آن نوشته‌اند اما گویا مورد توجهشان بوده است۶این مجموعه، به‌صورت اختصاصی، هم‌زمان با پخش جهانی، در پراکسیس منتشر می‌شود..

قهوه شفافیت به ارمغان می‌آورد، و شاید به همین دلیل بود که امانوئل کانت به چیزهای سیاه سوگند می‌خورد: «دو چیز در زندگی وجود دارد که کانت به آنها علاقه شدیدی داشت، یکی قهوه و دیگری تنباکو»۷توماس دی کوئینسی در گزارش کتاب آخرین روزهای کانت ص ۱۱۸. بااین‌حال، فیلسوفان در بسیاری از موارد با یکدیگر اختلاف‌نظرهایی دارند. آیریس مرداک۸Iris Murdoch، فیلسوف و رمان‌نویس انگلیسی – ایرلندی، وسواسِ کانت را قبول نداشت. او در کتاب خود این‌گونه نوشت: «نوشیدن قهوه، زمانی خوش‌طعم و مطبوع است که کسی دیگر برایت آن را دم‌کرده باشد؛ در غیر این صورت، غیرقابل‌تحمل است»۹The Sea, The Sea, p.90.

ویتگنشتاین فیلسوفی بود که درگیر کلمات و معنای آنها بود و چه کاری بهتر از نوشتن دربارۀ قهوه؟ او در کتاب پژوهش‌های فلسفی خود نوشت: «عطر قهوه را توصیف کنید. چرا نمی‌توان آن را توصیف داد؟ آیا ما فاقد کلمات هستیم؟ و اینکه برای چه کلمات کم هستند؟ ما چگونه به این ایده دست پیدا می‌کنیم که چنین توصیفی باید در نهایت امکان‌پذیر باشد؟ آیا تابه‌حال کمبود چنین توصیفی را احساس کرده‌اید؟ آیا سعی کرده‌اید عطر قهوه را توصیف کنید اما موفق نشده‌ باشید؟»۱۰پژوهش‌های فلسفی، بند ۶۱۰

بااین‌حال، موضوع قهوه در زمان ویتگنشتاین چندان دل‌مشغولی جدی فیلسوفان انگلستان نبود، زیرا الیزابت آنسکومب۱۱Elizabeth Anscombe (که متون ویتگنشتاین را ترجمه کرد و خود نیز فیلسوفی درجه یک بود) از آن به‌عنوان‌مثالی برای توضیح اینکه چرا قصد یک کلمه باید خاص باشد استفاده کرد. در همین زمینه در بخشی از کتاب مایکل فریمن آمده است: «هنگامی که دارم برای خودم چای و قهوه می‌ریزم، نمی‌خواهم این عملم تنها تحت عنوان «ریختن مایعی از دیگ در فنجان» تلقی بشود.»۱۲اخلاق و تصمیم‌گیری پزشکی، ص ۲۲۳

معروف‌ترین اثر سورن کی‌یرکگارد یا این یا آن است. وقتی سورن جوان و بیست و نه ساله، آن کتاب شاهکار را نوشت، به یک سؤال اگزیستانسیالیستی بسیار مهم فکر می‌کرد. او پرسید: «نوشیدن یا ننوشیدن قهوه؟» این همان این یا آن است. زیرا همان‌طور که او توضیح داد: «وقتی قهوه می‌نوشم، حالت تهوع به من دست می‌دهد و وقتی قهوه نمی‌نوشم حالت تهوع من از ننوشیدن قهوه است و به همین شکل چنین وضعیتی را با انسان‌ها دارم. کل زندگی زمینی نوعی ناخوشی است. در برخی از آدم‌ها، دلایل برای تلاش‌کردن زیاد و در برخی دیگر بسیار کم است.» ممکن است روش عجیبی که او قهوه‌اش را می‌نوشید علت اثرات سوء عادت او را توضیح دهد. از کی‌یرکگارد نقل شده است: «روزی کیر‌کگارد با خوشحالی کیسه حاوی شکر را برداشت و شکر را تا جایی که سرریز می‌شد، در فنجان قهوه‌اش ریخت. بعد قهوه سیاه و فوق‌العاده غلیظ را بر روی آن ریخت تا به‌آرامی هرم سفید (شکر) را از بین ببرد.»۱۳گارف، کی‌یرکگور، ص ۲۸۸

ولتر – که به‌خاطر اثرش، «کاندید یا خوش‌بینی» شناخته شده است – طبق گزارش‌‌ها، روزانه پنجاه و پنج فنجان قهوه می‌نوشید. این مقدار قهوه قابل‌توجه به نظر می‌رسد و به گفته پزشک او، نسبتاً هم خطرناک است. هنگامی که دکتر به فیلسوف هشتاد‌سالۀ روشنگر هشدار داد که قهوه همچون «سم آهسته» برایت خطرناک است، ولتر به طرز عجیبی پاسخ داد: «بله، من بیش از هشتاد سال است که هر روز آن را مصرف می‌کنم.»۱۴مرکور دو فرانس، ۴ اکتبر ۱۷۸۳

بنابراین، قهوه لزوماً چیزی ناسالم نیست و حتی می‌تواند مهر تأییدی بر زندگی باشد. سیمون دوبوار فیلسوف و نویسندۀ فرانسوی از یکی از شخصیت‌های آثارش خواسته بود که بگوید: «می‌خواهم یک فنجان قهوه در گوشۀ میخانه‌ای بنوشم. چند دقیقه دیگر برمی‌گردم»۱۵ماندارین‌ها، ص ۸۲۷

من هم بهتر است همین کار را بکنم.

#جستار_فلسفی #جستار_کوتاه_فلسفی #کوتاه_فلسفیدن

About Author

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *