نظریه فلسفی

فیلسوفان در باب خنده چه می‌گویند؟

فیلسوفان در باب خنده چه می‌گویند؟۱عنوان اصلی: Philosophers on Laughter

مت کوورتراپ

مترجم: پارسا مشایخی فرد

«آهنگ‌های بیشتر درباره ساختمان‌ها و غذا» عنوان آلبومی از گروه راک تاکینگ هدز۲Talking Heads در سال ۱۹۷۸ بود. این آلبوم دربارۀ چیزهایی بود که ستاره‌های راک معمولاً در مورد آن‌ها نمی‌خواندند. آهنگ‌های پاپ بیشتر در مورد دگرگونی حالات عشق هستند؛ البته آهنگ‌هایی مانند مرد مالیاتی۳Taxman از جورج هریسون که در پاسخ به نرخ مالیاتی ۹۶ درصدی که نخست‌وزیر هارولد ویلسون۴جیمز هارولد ویلسون – (۱۱ مارس ۱۹۱۶ – ۲۴ مه ۱۹۹۵) سیاستمدار عضو حزب کارگر بریتانیا بود که از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰ و از ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ به عنوان نخست‌وزیر بریتانیا فعالیت می‌کرد و در چهار دوره انتخابات عمومی به پیروزی رسید. او آخرین نخست‌وزیر بریتانیا بود که در دوره‌های غیرمتوالی خدمت کرد. هارولد ویلسون در ۲۴ مه ۱۹۹۵ در ۷۹ سالگی درگذشت. در دهه شصت اعمال کرد، نوشته شده است، جزو موارد استثنا می‌تواند باشد.

از این سو نیز فیلسوفان بر موضوعاتی همچون معرفت‌شناسی۵epistemology، متافیزیک۶metaphysics و مسائلی همچون معنای زندگی تمرکز ریزبینانه‌ای دارند. اما گاهی اوقات ذهن‌های بزرگ از بستر خود دور می‌شوند و دربارۀ مسائل دیگری نیز مانند ساختمان‌ها۷ تفکر مسکن ساختمانی – Building Dwelling Thinkin  که هایدگر آن را توضیح می‌‌دهد، غذا (هابز)، آب گوجه‌فرنگی۸ همانطور که رابرت نوزیک می‌‌گوید، اگر آب گوجه فرنگی خود را در اقیانوس مخلوط کنید، به سادگی آب گوجه خود را از دست خواهید داد. چراکه شما برای مالکیت اقیانوس نیامده‌اید. (Nozick 1974, 175) (رابرت نوزیک)، و آب‎‌وهوا (لوکرتیوس و ارسطو) می‌نویسند. این مجموعه از نوشتارهای کوتاه نیز دربارۀ این مضامین ناآشناست؛ در باب مسائلی که فلاسفه کمتر در باب آنان نوشته‌اند، اما گویا گاهی، مورد توجهشان بوده است۹این مجموعه، به‌صورت اختصاصی، هم‌زمان با پخش جهانی، در پراکسیس منتشر می‌شود..

هانری برگسون۱۰Henri Bergson | زادۀ ۱۸ اکتبر ۱۸۵۹ – درگذشتۀ ۴ ژانویه سال ۱۹۴۱، یک فرانسویٍ خشک و جدی، ازجمله فیلسوفانی بود که کتابی به‌نسبت بی‌مزه را در باب موضوعِ خندیدن پدید آورد. او مشاهده کرد که: «یک منظره ممکن است زیبا، جذاب، عالی، ناچیز و زشت باشد، اما هیچ‌گاه خنده‌دار نخواهد بود.» برای ما، آن چیزی: «خنده‌دار است که خارج از احوالِ رنگ‌پریدۀ انسانی وجود نداشته باشد؛ بنابراین، شما ممکن است به یک حیوان بخندید، اما تنها به‌این‌دلیل که در آن نگرشی انسانی را تشخیص داده‌اید»۱۱Bergson Laughter 1924, 6

اصولاً سه مرحله برای خندیدن وجود دارد: ابتدا ما به دیگران می‌خندیم، سپس با هوس‌هایی به‌خصوص مواجه می‌شویم که در انتها در وجودِ ما وحشتی را آزاد می‌سازد تا احساسات خود را، بی‌پروایانه، رها کنیم. در این جایگاه می‌توانیم دربارۀ هر کدام از این موقعیت‌ها یک‌به‌یک صحبت کنیم.

توماس هابز۱۲Thomas Hobbes | زادۀ ۱۵۸۸ – درگذشتۀ ۱۶۷۹ خندیدن را راهی برای نشان دادن برتری می‌دانست: «خنده، ناشی از حسِ ترسی است که با تغییر یک چیزِ مضحک در فردی دیگر، برای ما نمایان می‌شود، که در مقایسۀ خود با آن فرد، ناگهان احساس برتری را در وجود ما پدید می‌آورد.»۱۳Hobbes, Leviathan, 125

هانا آرنت۱۴Hannah Arendt | زادهٔ ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ – درگذشتهٔ ۴ دسامبر ۱۹۷۵ باور دارد: «خندیدن عملی است کاملاً متفاوت از هرگونه حسِ تمسخر، که به‌اشتباه، بیشترِ اوقات در دعاوی‌ای جدی میان مردم، از آن برای مسخره کردن استفاده می‌شود؛ در واقع، این عمل توان تبدیل شدن به سلاحی خطرناک را دارد.»۱۵Hannah Arendt Life of the Mind, p.82

همچنین خندیدن برای آرنت، روشی برای تسکین درد نیز بود – گزارش شده که او هنگام پژوهش، خود را مجبور به خندیدن، به‌صورتِ غیرقابل کنترلی می‌کرد. شاید به همین دلیل، کتاب معروف او ،«آیشمن در اورشلیم»۱۶Eichmann in Jerusalem | 19639 که درمورد جنایات رژیم آلمان نازی است، گاهاً با عنوان «نظریۀ تسکین خنده» نیز نامیده می‌شود. به نظر می‌رسد خندیدن، قوه‌ای برای به‌سخره گرفتن هرچیزی است که «شاید» جدی باشد.

لرد شافتسبری۱۷Lord Shaftesbury | زادۀ ۱۶۲۱ – درگذشتۀ ۱۶۸۳ که از حامیان جان لاک۱۸John Lcok | زادۀ ۱۶۳۲ – درگذشتۀ ۱۷۰۴ ،فیلسوفِ شهیر انگلیسی بود، شاید اولین کسی باشد که در مورد خندیدن، چیزی نوشته است. در سال ۱۷۰۹ او به این فکر افتاد که: «ارواح آزادِ مردان و زنان مبتکر، اگر زندانی یا کنترل شوند، راه‌های دیگری را برای رهایی از محدودیت‌هایشان پیدا می‌کنند.»۱۹An Essay on the Freedom of Wit and Humour, 4 که شاید در خندیدن و شوخی با آن موقعیت خاص، نفهته باشد.

بااین‌وجود، نویسندگان دیگر نظرات متفاوتی داشته‌اند. امانوئل کانت۲۰Immanuel Kant | زادۀ ۱۷۲۴ – درگذشتۀ ۱۸۰۴ معمولاً به‌دلیل سبکِ زبانیِ سخت و فشردۀ خود شناخته می‌شود. بااین‌حال، او به‌طور غیرمعمولی واضح و روشن در باب خنده سخن می‌گوید: «در هر لحظه، برای برانگیختنِ یک خندۀ تشنج‌وار و پر جنب‌وجوش، باید چیزی پوج وجود داشته باشد (که در آن درک ما نمی‌تواند رضایتی پیدا کند). خنده محبتی است که از تبدیل ناگهانیِ انتظاری فشرده به هیچ، پدید می‌آید.»۲۱Critique of Judgement, 273آن دسته از افرادی که نام‌گذاری برای هر ایده‌ای را پسندیده می‌دانند، این نظریه را، تئوری «تناقضِ خندیدن»۲۲the Incongruity Theory of Laughter نامیده‌اند.

بنابراین، شاید در نهایت، فلسفه یک موضوع خنده‌دار باشد. افلاطون قطعاً چنین اعتقادی داشته است، به همین دلیل است که او توصیه می‌کند تا پاسداران دولتِ ایدئال او در «جمهور»، نبایست «زیاده‌ازحد بخندند»۲۳Republic 388e البته نیچه دیدگاه متفاوتی داشت. او در شاهکار خود، «چنین گفت زرتشت» می‌گوید: «هر حقیقتی که در آن خندیدن وجود ندارد، دروغی بیش نیست!»۲۴Thus Spoke Zarathustra, 307 و این حرف نمی‌تواند شوخی باشد!

در باب تصویر اصلی:

خندۀ رامبرانت – اثرِ رامبرانت هارمنزون فان راین۲۵زادهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۱۶۰۶ یا ۱۶۰۷ میلادی – درگذشتهٔ ۴ اکتبر ۱۶۶۹ | نقاش هلندی و از چهره‌های دورانِ طلایی هلند بود. – در این نقاشی، رامبرانت از دید تحلیل‌گران، نخستین خودنگارۀ دقیق و استادانۀ خویش را از خندیدن خود، پدید آورده است. این اثر در موزۀ جی. پال گتی۲۶J. Paul Getty Museum، در ایالت کالیفرنیا، نگهداری می‌شود.

#جستار_فلسفی #جستار_کوتاه_فلسفی #کوتاه_فلسفیدن

About Author

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *