استبداد و ادبیات
آریل دورفمن
ترجمه: فرشاد جابرزاده
از آنجا که ادبیات اساساً یک کنش آزادیخواهانهی خلاق است، همیشه علیه استبداد خواهد بود. این امر اغلب – زمانی که یک رژیم ستمگر وجود دارد – به شکل رویارویی مستقیم با مقامات و آفرینش سرود امید برای کسانی است که از این ظلم سرپیچی میکنند. شعر معمولاً بهترین وسیله برای اینگونه اعتراضات است، و از جمله دلایل برای اثبات این گزاره، بایستی به ماهیت شفاهیاش اشاره کرد؛ ویژگی مذکور سبب میشود که حفظ و انتقال سینه به سینهی آن امکانپذیر باشد و در این مسیر، هیچ خطر مضاعفی فرد را تهدید نکند.
اما اگر اشکال مختلف ادبیات بتوانند سلاحی در جنگ برای رسیدن به آزادی بوده و توانایی مبارزه با سرکوب، جلب توجه به بیعدالتی، تقویت شهامت، تسکین قربانیان مؤثر را در اختیار داشته باشند، چنین تلاشهایی همواره با پیشامدهای احتمالی مرتبط خواهند بود و نباید با مسئلهای که برایم شخصاً بسیار حیاتی است، یعنی وظایف مربوط به تخیل ترحمآمیز، اشتباه گرفته شود. زیرا هنگامیکه رژیم وحشتناکی را شکست دادید، عللی که رژیم سابق را بر سر جای خود نگه داشته، اقداماتش را توجیه کرده، خشونتش را نادیده گرفته و با آن مقابله میکردند، همچنان پابرجا خواهند بود. به عنوان مثال در کشور شما، قیام شگفتانگیزی علیه شاه و پلیسِ مخفی او اتفاق افتاد، اما با تمامیت وجود خود، فعلیت نیافت. چنین است که آزادی پیوسته در مسیر خود را معنا میکند و ادامه دارد.
به این منظور، ادبیات با آرمانها و اهداف طولانیتری سروکار دارد و غالباً هدفی جز زیبایی ندارد، زیرا زیبایی، زیبایی حقیقی، نقطهی مقابل استبداد است. عاملِ تغییر بنیادی درونِ تکتک ما وجود دارد، در خانهای که (چه در تنهایی و چه با دیگران) رمانها، داستانها، شعرها، نمایشنامهها، حماسهها، خاطرات، مقالات را میخوانیم و باعث میشود که عمیقترین ابعادِ خودمان را زیر سوال ببریم، که خود بخشی از امر پرسشگری دربارهی جهانیست که همواره در حال کشف آن هستیم. این امر به ما اجازه میدهد که از استبداد بعدی، که همیشه در گوشه و کنار منتظر نوبتش است، اجتناب کنیم (از جمله استبدادِ ایدئولوژیهایی که گمان میکنند پاسخ تمام سوالات را در آستین خود دارند.) این یک مبارزهی مداوم است و ارزش آن را دارد که بارها و بارها انجام شود.
و این مبارزهای است که از مرزها میگذرد. آنچه در ایران نوشته میشود، به خارج از کشور میرسد، و آنچه در خارج نوشته میشود، در داخل ایران به گردش درمیآید. ادبیات در نقطهی مقابل عقاید تعصبآمیز و وطنپرستی کورکورانه میایستد.
خوشحالم – و شاید حتی مفتخرم – که جزئی از جستوجوی آزادی در ایران، بهویژه در میان زنان آن هستم. اکثر آثارم از اتفاقاتی حکایت دارند که زنان رژیم خودکامهی امروز را سرنگون کرده و جرأت به خرج میدهند تا رویای فردایی تکثرگرا را ببینند.
این هدیهی من به مردمِ تحسینبرانگیز ایران است.
این متن بهصورت اختصاصی برای نشریۀ پراکسیس تنظیم شده است.